نویسنده رمان «برمیگردم» در گفتگو با ایبنا عنوان کرد؛
«برمیگردم» یک داستانِ زنانهی پرامید است / زنان امروز قهرمان میخواهند
فاطمه دولتی با بیان اینکه قصد داشته است در آخرین اثر داستانیاش با معرفی زنانِ قهرمان به زنان و دختران جامعه الگوی شایسته انتخاب معرفی کند، گفت: رمان «برمیگردم» یک داستانِ زنانهی پرامید است.
محوریت اصلی کتاب شما در رابطه با مفهوم «رجعت» است. آیا رجعت یک امر عمومی و همگانی است؟
نکتهای که باید به آن توجه شود این است که رجعت یک امر همگانی نیست و مومنان خاص یا مشرکان محض رجعت میکنند. مسئله رجعت، مسئله بسیار جذاب و عظیمی است و حتی گاهی دور از ذهن و باور ماست. مثلا یکی از سوالهایی که در بحث رجعت پیش میآید این است که افرادی که رجعت میکنند با همان بدن سابق رجعت میکنند یا با یک بدن جدید هستند و این بدن جدید مادی است یا غیرمادی؟ و کسی نمیتواند به سوالهایی از این دست جواب قطعی بدهد، به همین دلیل هم تا به امروز مفهوم رجعت آن طور که باید و شاید شناخته نشده است.
چرا به این موضوع علاقهمند شدید؟ برنامه و هدف خاصی را دنبال میکردید؟
موضوع رجعت به طور کلی جذاب است، اما شناختن افرادی که به طور یقینی همراه حضرت خواهند بود میتواند برای زندگی امروز ما بسیار راه گشا باشد. از طرفی، من با رجعتکنندگان زن طرف بودم، آن هم در روزهایی که در جهان و کشور ما، مدام حرف از ظلم به زنها، عدم اختیار و اراده زنها و ... است. عدهای با هدفهای گوناگون داعیهدار این شدهاند که راه برای زنان باز کنند و آنها را به موفقیت برسانند. وقتی حدیث امام صادق (ع) را دیدم و مطالعات جنبی انجام دادم متوجه شدم، دین ما و امام عزیز ما برای زنان جایگاهی هم طراز مردان قائل بوده و آزادی و اختیار و قدرت انتخاب زنان را به رسمیت شناخته است. حتی ما در مورد مردان رجعت کننده یک حدیث خاص و مستقل نداریم اما در مورد زنان چرا. من میخواستم مخاطب با خواندن کتاب به جایگاه زن در جهان پی ببرد و بداند شاید این روزها مناسبات اجتماعی آن طور که باید برای زنان تدارک دیده نشده اما در اصل آفرینش، زندگی و حتی پاداش دنیوی و اخروی بین زن و مرد تفاوتی نیست و تفاوتها از انتخابها ناشی میشود.
هر وقت موضوع رجعت کنندگان مطرح میشود، ناخودآگاه یاد مردان بزرگی میافتیم که در طول تاریخ شهرت پیدا کردهاند. شما در این کتاب به نقطه مقابل این ذهنیت پرداختهاید و زنان رجعتکننده را موضوع داستانتان قرار دادهاید. علت این انتخاب چه بود؟
بله، دقیقا هر وقت حرف از رجعت به میان میآید ذهن ما به سمت مردان مومن و شجاع میروید. این در حالیست که در یک حدیث صحیح، امام صادق (ع) نام چند نفر از زنان رجعتکننده را بیان کردهاند. همین حدیث، دست مایه نوشتن رمان من شد. البته در این حدیث، به 13 زن اشاره شده بود که بعضیهایشان در تاریخ شناخته شده نیستند. من به سراغ 7 بانویی رفتم که در تاریخ نامی از آنها آمده است.
قهرمان داستان شما زندگی زنی است که همسر هارون الرشید و به انسان آسمانی ارادت دارد. این شخصیت را چطور پیدا کردید تا به جنبه دراماتیک داستان کمک کند؟
من باید از هفت زن، که هر کدام در بازهای از تاریخ زندگی کرده بودند حرف میزدم. اما برای خلق جهان داستان نیاز به جذابیت، کشمکش و تعلیق داشتم. پس باید یکی از این 7 زن قهرمان را قهرمان اصلی داستانم قرار میدادم. زبیده بنت جعفر، همسر هارون الرشید به خاطر ویژگیهایی همچون زندگی در قصر، داشتن پیشینهی تاریخی- خانوادگی، قدرتمند بودن، ثروتمند بودن و از طرفی عاشق بودن میتوانست برای مخاطب قابل درک باشد. زبیده زنی بسیار باهوش و اهل علم بود که در دوران حیات خود دست به کارهای ارزشمندی زده است، اما وقتی زندگی او را ورق میزنید میبینید او، با وجود ویژگیهای اینچنینی دل باخته پسر عمویش هارون بوده، هارونی که دستش به خون امام هفتم آلوده میشود و همین نقطه عطف ماجراست، زبیده باید با قلب خود کنار بیاید و دست به انتخاب بزند.
در مورد داستان 7 زنی که در داستان به آن ها پرداخته اید برایمان توضیح دهید. ظاهرا زندگی هر کدام به نحوی با هم پیوند دارد؟
بازه تاریخی که زنان داستان در آن زندگی کردهاند بسیار متنوع است، از دوران فرعون تا زمان پیامبر (ص) و دوران امام رضا (ع). به همین دلیل زنها کنار هم و با هم نبودهاند، چرا که فاصله سنی قابل توجهای دارند، مثلا زنی که در دوران امام صادق(ع) زندگی کرده، نمیتواند با زنی که در زمان حضرت موسی (س) بوده ارتباط داشته باشد. اما این زنها سرنوشتی شبیه به هم دارند، و آن بزنگاههای زندگیشان است و تصمیمی که گرفتهاند. از طرفی عاقبت آنها شبیه هم هست، رجعت در زمان ظهور. من به کمک شخصیتِ یکی از این زنها که زلیخای ناشناخته شیعیان است، سعی کردم داستان زندگی این زنها را بیان کنم.
نقطه مشترکِ زنان «من بر میگردم»، «انتخاب» است. اگر بخواهیم داستان را در نسبت با مسائل کنونی امروز بسنجیم و به اصطلاح داستان شما داستان امروز باشد به نظرتان چقدر اموضوع «حق انتخاب» برای زنان جامعه ما اهمیت دارد؟
به نظرم کاملا قابل تطبیق با جامعه امروز است. برای مثال در داستان، ما زنی داریم که اگر تصمیمی خلافِ اطرافیان قدرتمند و زورگو بگیرد جان فرزندانش به خطر میافتد، اما او دست به این تصمیم میزند. یا زنی داریم که همسری به غایت سمتگر دارد، اما او تسلیم شرایط نمیشود، یا با دختری طرف هستیم که مادرش را از دست داده، پدرش را هم از او میگیرند. این روزها چه چیزی مانع انتخاب درستِ دختران و زنان جامعه است؟ وابستگی عاطفی؟ وابستگی اقتصادی؟ نبودن حمایت خانوادگی؟ محدود شدن توسط پدر، همسر؟ آماده نبودن بستر اجتماع برای جنس زن؟ قهرمانان «من بر میگردم» با تمام این مسائل رو به رو بودهاند، حتی با مسائل بزرگتری مانند قطع شدن اعضای بدنشان و به خطر افتادن جانشان، اما هیچکدام این موانع باعث نشده که راهشان را گم کنند. گاهی خسته شدهاند، فریاد کشیدهاند، گریه کردهاند اما در نهایت با ارادهی خودشان تصمیم گرفتهاند. زنان امروز، به عقاید فمنیسمی نیاز ندارند، آنها فقط الگو و قهرمان میخواهند.
چقدر به تاریخ وفادار بودهاید. آیا تخیلتان را در نوشتن کتاب دخالت دادهاید؟
در مورد سندیت کتاب باید بگویم من تمام سعیام را کردهام تا از منابع معتبر استفاده کنم. اصل سوژه داستان، نام زنها و مختصات کلی زندگیشان کاملا مستند است. اما جزئیات، روند اتفاقات و دیالوگها و شخصیتپردازیها و بعضی از شخصیتهای فرعی، زایده خیال است. وقتی از لفظ داستان استفاده میکنیم، باید بدانیم که با کتاب تاریخی طرف نیستم. چون اگر عموم مخاطبان به خواندن کتابِ تاریخی صرف علاقه داشتند تا به امروز زنان رجعتکننده کاملا شناخته شده بودند، در حالی که بسیاری از افراد نام این زنان را هم نشنیدهاند. از طرفی، نشرِ جمکران، به واسطه حضور کارشناسان متخصص در حوزه مهدویت کار را از نظر سندی بررسی کرده است.
از منظر شما رمان «برمیگردم» چگونه ارزیابی و تحلیل میشود؟
داستان من، یک داستان زنانه پرامید است. قصد داشتم با معرفی زنانِ قهرمانی که تقریبا ناشناخته هستند و قرار است روزی دوباره در رکاب امامشان قدم بردارند، به زنان و دختران جامعه بگویم میتوانیم در هر دورهای، با هر موقعیت اجتماعی و سبک زندگی، الگوی شایسته انتخاب کنیم و مطمئن باشیم انتخابهایمان میتواند ما را به سربازی امام زمان (عج) برساند.
نظر شما