شجاعی جشوقانی در نشستی مجازی مطرح کرد:
نیازمند خودآگاهی و خود انتقادی در علوم انسانی هستیم/ بزرگانی که الگویشان نیوتن است
شجاعی جشوقانی گفت: الگوگیری از پارادایمهای غالب جهانی، امروز هم در علوم انسانی وجود دارد و مقاومت گفتمانی در این باره حس نمیشود. نخبگان علوم انسانی باید وارد گفتوگو با سیاستگذاران، بدنه کارشناسی و تصمیمسازان شوند تا مدام بازتولید پارادایم ترجمه را نداشته باشیم.
او با نگاه کوتاه تاریخی به علوم انسانی در ایران افزود: از زمان ارسطو و افلاطون بحث طبقه بندی علوم و در سنت حکمی بحث حکمت نظری و عملی مطرح شده است. در دوره جدید از اواخر قرون وسطی ما تاسیس دانشگاهها و در ایران تجربه تاسیس دانشگاه تهران را داریم.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر تمرکز بر علوم انسانی مدرن در سخنرانی خود ادامه داد: من در سخنرانی خود علوم انسانی را به عنوان موجودی که در قرن 19، صورت بندی مفهومی پیدا کرده و در قالب رشتههای دانشگاهی بسط و توسعه یافته و بعدها در تجربه تاریخی مدرنیزاسیون این الگو در همه کشورها منتقل و نهادینه میشود در نظر گرفتهام. ما یک تجربه علوم انسانی مدرن را داریم که ناظر بر تجربه مدرنیته در اروپا و آمریکای شمالی است که بعدها به کشورهای پیرامونی منتقل شده است. در ایران مانند کشورهای دیگر مثل ژاپن و کشورهای عربی و آفریقایی میبینیم که مدرنیزاسیون همراه با مدرنیزاسیون نهاد علم و تاسیس دانشگاهست. پژوهشهایی که درباره علوم انسانی و تاریخ آن در ایران است تازه آغاز شده است.
او با اشاره به اینکه تلقی که امروز از علوم انسانی وجود دارد شهروند درجه دو دانش است یادآور شد: بزرگان علوم انسانی ایدهآل خودشان را نیوتن علوم انسانی میدانند گویی نیوتن الگوی مناسبی است و ترجمان این روحیه پیشگامان علم این است که با نیوتن بود که عالم روشن شد. این تلقی از علوم و اینکه علم فیزیک نیوتنی و کارامدی آن که از آن به علوم تجربی تعبیر میشود الگوی علوم انسانی است سرلوحه قرار گرفته و علوم انسانی میخواهد در سرآغازها با علوم طبیعی تجربی، خودش را به آن معیارها نزدیک کند.
به گفته شجاعی جشوقانی، در تحولات بعدی از این تلقی است که از پوزیتیویسم(اثبات گرایی) در علوم انسانی یاد میشود. بعدها هم در پارادایم هرمنوتیکی علوم انسانی کسانی چون دیلتای میخواهند از استقلال علوم انسانی دفاع کنند و میگویند ما در علوم انسانی قانون به معنای آنچه که در علوم طبیعی هست نداریم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به تجربه ایران معاصر درباره علوم انسانی اشاره کرد و گفت: ما تجربه مدرنیزاسیون و تبعیت از الگوی توسعه در غرب را میپذیریم. علوم انسانی در آن بافت و زمینه خودش کارکرد دارد و فهم مناسبات انسان مدرن در جامعه مدرن پس از فضای صنعتی شدن و پرداختن به مسائل این انسان که با رویکرد جدی تجربی پیمایشی وارد کار میشود و توسعه مییابد.
او با طرح این سوال که توسعه علوم انسانی در ایران چگونه بوده است؟ گفت: اگر به تاسیس رشتههای علوم انسانی مراجعه کنید میبینید در دارالفنون اغلب رشتهها کارکرد نظامی و پزشکی دارد و اگر دروس عمومی تدریس میشده زبانهای خارجی بوده البته کسانی مانند محمد حسین فروغی تلاش میکند که رشته علوم سیاسی را به دارالفنون بیاورد اما تلاش او ناکام میماند. پس ما در این فاصله دارالمعلمین را داریم که برخی از رشتههای علوم انسانی در آن هستند و بعدها در دانشگاه تهران دانشکده علوم انسانی تاسیس میشود. وقتی به تجارب زیسته بزرگان علوم انسانی مانند تاملات عیسی صدیق یا گفتههای محمد علی فروغی نگاه میکنیم، در آنجا میتوان مباحث مختلف را درباره علوم انسانی ردیابی کرد.
او تاکید کرد: با بررسی تجارب زیسته بزرگان علوم انسانی متوجه میشویم که بیشتر مفاهیم و برنامههای درسی منتقل و ترجمه شده است و این موضوع ادامه پیدا میکند و آنچه که امروز از آن به عنوان دانشگاههای نسل اول تعبیر میشود بیشتر به یک مدرسه بزرگ علوم انسانی تبدیل شده و الگوی دانشگاه تهران در دانشگاههای دیگر نیز ادامه پیدا میکند گویی ما فعلا در مقام آموختن و شاگردی و انتقال مفاهیم هستیم.
به گفته شجاعی جشوقانی، بعدها در اواسط دهه 70 مباحث آموزش عالی جدی میشود و در برنامه سوم بحثها به سمت تجارب جهانی و شاخصهای آموزش عالی و مقایسه با دانشگاههای جهان میرود. اینجا هم باز میبینیم که یک الگوی جهانی که در این مقطع غالب هست مبنای توسعه قرار میگیرد و حتی در طرح تحول وزارت علوم، تحقیقات و فناوری هم همین سیاست دنبال میشود و ما در این دوره انفجار مجلات پژوهشی، دانشجویان و ... را میبینیم و در دهههای بعدی ما رشد 400 درصدی را می بینیم. در اواخر دهه 80 هم بحث تجاری سازی مطرح شد و دانشگاههای نسل سوم کارآفرین مطرح شدند و امروز در سالهای اخیر هم چنین مباحثی مطرح است.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه منطق توسعه علوم انسانی در ایران تقریبا با همین سیاستها جلو آمده است و بسته به اینکه در فضای گفتمانی سیاسی چه الگویی غالب بوده است از همان الگو در دانشگاههای ایران هم استفاده شده است توضیح داد: علوم انسانی برخلاف علوم دیگر پایه پیچیدگی دارد چون علوم دیگر کارامدی اشان عینی است و می توان حس کرد که اگر در دانش پزشکی به رتبهای رسیدیم جامعه پزشکی میتواند کارامدی را ارزیابی کند اما در علوم انسانی چنین چیزی وجود ندارد. همین عدم سنجش معیار کارامدی وضعیت علوم انسانی را پیچیده تر میکند چون خود اصحاب علوم انسانی وضعیت شفافی در این باره ندارند و حاکمیت هم مدام آنها را مورد سوال قرار میدهد که کارامدی شما چیست؟
او گفت: باید بازبینی صورت بگیرد که راهی که ما در علوم انسانی در ایران طی کردیم بر اساس چه معیارهایی بوده و چه نسبتی با غایات تمدنی، مبانی فرهنگی دینی، انسان امروزی و .. دارد. علوم انسانی به همین خودآگاهی و خود انتقادی نیاز دارد. الگوگیری از پارادایمهای غالب جهانی امروز هم وجود دارد و مقاومت گفتمانی در این باره حس نمیشود و نخبگان علوم انسانی باید وارد گفتوگو با سیاستگذاران، بدنه کارشناسی و تصمیمسازان شوند و ما مدام بازتولید پارادایم ترجمه را نداشته باشیم.
شجاعی جشوقانی در بخش دیگری از سخنانش به برخی از چالشهای پیش روی علوم انسانی در ایران اشاره کرد و گفت: غلبه فرمالیسم پژوهشی در کشور ما وجود دارد و بودریو در کتاب «انسان دانشگاهی» افشای اسرار آکادمیک میکند. متاسفانه در صدر تا ذیل آموزش عالی ما گرفتار فرمالیسم هستیم و چیزی فراتر از فرم نمیبینیم. از سوی دیگر اولویت آموزش بر پژوهش چالش بعدی ماست و آموزش عالی مدرسه بزرگی شده و علوم انسانی به محاق رفته است. امروز اینکه ما از افق علوم انسانی به زمینههای مختف نگاه کنیم گم شده است.
این مدرس دانشگاه عنوان کرد: سیطره کمیت و به محاق رفتن کیفیت چالش دیگری است و امروز اگرچه بحث کیفیت در آموزش عالی مطرح است اما کمتر مباحث خوب نظری به سیاستگذاری ترجمه میشود. کتاب «سیطره کمیت و علائم آخر الزمانی» به خوبی به این موضوع اشاره دارد.
او به تجارب خود انتقادی در علوم انسانی اشاره کرد و افزود: در سطح جهانی آثاری چون «نگاه انتقاددی به دانشگاه هاروارد» و « انسان دانشگاهی» دو تجربه خود انتقادی علوم انسانی هستند و این تحلیلها میتواند کمک کند که میدان آموزش عالی پیش چشم ما روشن شود. همچنین دو کتاب «الگوی چهاروجهی توسعه علوم انسانی» و کتاب «تاریخ شفاهی آموزش عالی در ایران» که سه جلد آن منتشر شده ما را با افت و خیزهای علوم انسانی در کشور آشنا میکند.
نظر شما