در کتاب «مافیابوی» به ترجمه محسن مصطفیجوکار، مایکل کالیچی داستان زندگی خود را روایت میکند. اینکه چگونه پسربچهای که کار کردن با رایانه را نمیدانسته و بعد به هکری تبدیل میشود که وبسایتهای معروف دنیا مانند Yahoo را با حملات «انکار سرویس» از پای میاندازد. در حقیقت مایکل در این اثر از فراز و نشیبهای زندگیاش برای مخاطب میگوید.
گفتنی است، نویسنده علاوه بر داستان زندگی خود فصلهایی از کتاب را هم به هوشیار کردن خواننده درباره آنچه که واقعا در اینترنت میگذرد، پرداخته است. وی بخشهایی را به موضوع نصیحت کردن پدرها و مادرها در مورد قضاوت بر فعالیت فزندانشان با کامپیوتر اختصاص داده است.
شهرت یا زندان
لازم به ذکر است این اثر بیش از هر قشری برای افراد یا نوجوانانی مفید خواهد بود که میخوانند مانند مایکل یک هکر حرفهای شوند. وی در این اثر به طور واضح بیان میکند که حملات سایبری سال 2000 برایش شهرت داشته اما مشکلاتی بیش از شهرت را هم در زندگی شخصیاش به وجود آورده است؛ مشکلاتی مانند رفتن به زندان، عقب افتادن از تحصیل و رفتن به دانشگاه و در کل عقب افتادن از زندگی.
نویسنده نوشتن این کتاب را از چند سال پیش آغاز کرده بود هنگامی که شروع به نگارش یک ستون درباره امنیت رایانه برای یک روزنامه فرانسوی زبان کرده بود. وی در آن زمان درباره امنیت کاربران مبتدی متمرکز بود و سخت کار میکرد تا مردم را درمورد اینکه چگونه میتوانند از خود محافظت کنند، آموزش دهد. اما درنهایت تصمیم میگیرد در قالب یک کتاب هر آنچه را که میداند را به اشتراک بگذارد.
نویسنده اصلیترین دلیل خود برای نگارش داستان زندگیش نه تنها صحبت کردن درباره مسائلی است که شاید بتواند برای نوجوانان مانند خودش در دنیای امروز درس بزرگی باشد، بلکه وی با توجه به اینکه با جرایمش کنار آمده بود متوجه بروز جنایات وحشتناکی شده بود که کاربران معمولی اینترنت قربانیان آن بودند.
نویسنده ابتدای داستانش را با سخنی از بیلگیتس آغاز میکند، «فکر میکنم منصفانه باشد که بگویم کامپیوترهای شخصی به قدرتمندترین ابزارهایی تبدیل شدهاند که تا کنون ساخته شده است. آنها ابزارهایی برای ارتباطات و خلاقیت هستند و میتوانند توسط کاربرانشان شکل گزفته باشند.»
ابتدای داستان با نحوه دستگیری مافیابوی آغاز میشود. «مافیابوی بسیار نزدیک است» این تیتر سایت اخبار فناوری Wired.com بود که در سال 2000 منتشر شده بود. در ادامه داستان میخوانید؛ «بیش از آن زمان، تنها یک بچه معمولی بودم که در حال رشد در حومه مونترال بود. وقتم را با دوستان میگذراندم؛ به مدرسه میرفتم و بسگتبال بازی میکردم. یک دانشآموز پانزده ساله کلاس دهمی بودم که در خانه پدرم زندگی میکردم. سپس ناگهان به خبری بینالمللی تبدیل شدم...»
مافیابوی که در آن زمان از سوی FBI فردی مضنون نام گرفت، در مجموعهای از حملات آنلاین برخی از غولهای اینترنتی مانند Yahoo, eBay,CNN و TRADE را هدف قرار داده بود. در واقع در نتیجه یک حمله «انکار سرویس» وبسایتهای آنها کند یا به طور کامل از کار افتاده بودند.
من یک مشهور بدنام بودم
در بخش دیگر کتاب آمده است؛ «از اتاق خوابم در یکی از خیابانهای حومه مونترال مشغول بودم و در یکی از بزرگترین مجموعه حملات که تاکنون به اینترنت ضربه زده بود و به عنوان بزرگترین حمله باقی ماند، را راهاندازی کرده بودم. در نتیجه مافیابوی مشهور شد؛ اما مشهور بدنام.»
سایت رسمی ان پی آر درباره مافیابوی نوشته بود؛ «بورس نیویورک از نوجوان شانزده ساله به ستوه آمده است چراکه آنها با تجارت الکترونیک سرمایهگذاری میکردند.»
یکی دیگر از بحثها مطرح شده در این اثر این است که چرا اینترنت در مقابل حمله آسیبپذیر است؛ وی در این اثر معتقد است؛ تمام چیزی که میتوان گفت این است که اگر فکر نمیکنید یک هکر مخرب میتواند هر چیز مورد علاقهای را بر روی یک کامپیوتر شخصی معمولی پیدا کند آنوقت اشتباه میکنید.
وقتی آنلاین هستید، حریم خصوصی ندارید
در بخشی از کتاب در ارتباط با اهمیت امنیت شبکه آمده است؛ «فرستادن یک ایمیل مانند فرستادن یک کارت پستال است. پیام شما در مسیر خود از سروری به سرور دیگر حرکت میکند تا به نقطه تحویل برسد در طول این سفر میتواند خوانده یا از رسیدن آن جلوگیری شود. همچنین به یاد داشته باشید که حتی اگر پیامها را حذف کنید آنها اغلب توسط ارائه دهنده خدمات اینترنت شما نگهداری یا آرشیو میشوند کارهایی که وقتی آنلاین هستید انجام میدهید ذاتا خصوصی نیستند.»
کتاب «مافیابوی» در 246 صفحه، به شمارگان صد نسخه و به قیمت شصتهزار تومان از سوی انتشارات پندارپارس راهی کتابفروشیها شد.
نظرات