نشست نقد و بررسی کتاب «مطالعات مصرف فرهنگی» برگزار شد
صمیم: کتاب دچار سندروم پژوهش نشده است/ رضایی: پرسش کتابخوان و کتابنخوان غلط است
رضا صمیم میگوید: مولف کتاب «مطالعات مصرف فرهنگی» خودش را مقید به چارچوبهایی مانند ارجاع دادنهای بسیار میکند. به عبارت دیگر این کتاب مشکلی در برقرار کردن بین کتاب و پژوهش دارد. یعنی نظریه با دادههای تجربی ارتباط برقرار نکرده است.
ابتدا محمد رضایی مولف کتاب با اشاره به اینکه دو گانهای توسط پژوهشکده منتشر شده گفت: درواقع قسمت اول این کتاب «رهایی بخشی مطالعات فرهنگی» است که همزمان با این کتاب از سوی پژوهشکده منتشر شده است، آن کتاب بیشر تلاش نظریهپردازی برای این اثر است. هرچند نظریهپردازی صرف نیست. در این کتاب سعی کردهام بیشتر به دادههای تجربی وارد شوم. بنابراین کتاب باید در راستای یک جدال مفهومی دانستن خوانده شود. علوم اجتماعی در ایران باید در مفاهیمی که به کار میبرد بازاندیشی بیشتری کند. ریل اصلی که علوم اجتماعی را میتوان بر آن سوار کرد همین مفاهیم است.
وی یادآور شد: قرار نیست در این مجادله مفهومی دوگانهسازیهای تازهای رخ دهد کما اینکه در حوزههای دیگر ساخته میشود اما مشی مطالعات فرهنگی گریز از این دوگانهسازیها است درواقع باید به یک نقاط تعادلی تازه از نظر مفهومی رسید یعنی تسامح مفهومی داشت. چون پدیدهها متکثرند بنابراین مفاهیمی را باید خلق کرد که ساحتهای بیشتری را به دانش اضافه کنند.
«ناجامعه» به معنای تضعیف جامعه نیست
رضایی در ادامه افزود: بنابراین در بخشهایی از کتاب با مفهوم ناجامعه مواجه میشویم که به معنای تضعیف جامعه نیست، بلکه به معنای گشایش ساحتهای بیشتری از جامعه است. این کتاب به ندرت به دنبال اثبات فرضیه است در صورتیکه علوم اجتماعی در ایران همواره به دنبال اثبات فرضیه است. در این کتاب دادههای کشورهای ژاپن، کره، سوئد و آلمان در کنار ایران قرار داده شدهاند و نشان میدهد که از نظر مشارکت آمار ما کمتر از این کشورها نیست و اگر فقط به آمار صرف توجه کنیم دچار اشتباه خواهیم شد در صورتیکه این آمار با هم قابل مقایسه نیستند.
وی با بیان اینکه ایده محوری کتاب سست کردن بابهای به نادرست تثبیت شده در جامعه ایران است گفت: مفاهیمی مانند هویت، مشارکت و ... که در جامعه ایران تثبیت شدهاند موجب میشوند که درک نادرستی از جامعه داشته باشیم. برای دیدن چنین ساحتهای خرد ناجامعهای باید مفاهیم تازهای افزود. بخشی از این کار به مفهوم ارزنده مصرف فرهنگی کالا به جای مصرف کالای فرهنگی انجام میشود. مصرف فرهنگی کالا موضوعی است که مطالعات فرهنگی ادعا دارد که به آن میپردازد که این کار به دنیال بازآرایی و بازسازی مفاهیم مطالعات مصرف در ایران هم هست. میشود این را نظریه فرایند همانندسازی مصرفی هم تلقی کرد.
رضایی افزود: از نظر متدلوژیک تحلیل همایند به ما کمک میکند که به یک تحلیل همایند کردارهای مصرفی برسیم. شکلی که در صفحه 220 کتاب آمده است نیازمند کار بیشتر است که در نهایت پیکرهای از دانش حاصل شود که میتوان آن را مطالعات فرهنگی نامید با ذکر این نکته که این تنها یک قرائت از آن است.
رضا صمیم عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی دیگر سخنران این نشست با بیان این پرسش که آیا این یک کتاب است؟ بحث خود را آغاز کرد و گفت: همه ما باید این پرسش را پاسخ دهیم که کتاب چیست؟ البته منظورم این نیست که این یک کتاب نیست. چرا که کتابها در ایران به تعبیر دکتر ناصرالدین علی تقویان دچار سندرم پژوهش شدهاند و خیلی از کتابها یا مجموعه مقالات هستند یا گزارش پژوهش هستند. خیلی از کتابها پژوهشهایی هستند که در قالب کتاب میآیند درصورتیکه کتاب باید با پژوهش تفاوتی داشته و این چیزی است که همه درگیر آن هستیم البته رضایی سعی کرده است دچار این سندرم نششده و در مفهوم پردازیها دچار این معضل نشود.
وی افزود: دکتر رضایی خودش را مقید به چارچوبهایی مانند ارجاع دادنهای بسیار میکند. به عبارت دیگر این کتاب مشکلی در برقرار کردن بین کتاب و پژوهش دارد. یعنی نظریه با دادههای تجربی ارتباط برقرار نکرده است. دلیل اصلی هم این است که زمین تحقیق هنوز خودش را به عنوان یک زمین منحصر به فرد نشان نداده است.
باید با نگاهی متفاوت به مصرف نگاه کرد
صمیم در ادامه گفت: بحث دیگرم مناقشه بر سر الگویی است که دکتر رضایی با آن به بحث میرود. آیا میتوان جایگزینی برای آن داشت؟ پارادایمی که مولف در آن میاندیشد متاثر از دهه هفتاد شمسی است که بازار دارد شکل میگیرد و گشایشهای اندکی رخ میدهد که مصرف و سرمایه اجتماعی را به طور جدی مطرح میکند. جدیت یافتن مصرف و سرمایه اجتماعی آیا واقعا به معنای مصرف و سرمایه اجتماعی است؟ این پارادایم را کمی مقصر میدانم که ما را دچار یک توهم کرده است. مصرف حدی از امکانپذیر کردن تجربه آزادی است که منوط به جامعه بازار است. مگر جامعه بازار با وجود اقتدار دولت و دیوانسالاری حاکم بر آن امکان حضور دارد. درصورتیکه این پارادایم به ما میگوید در حدی از مصرف باقی بمان برای آنکه بتوانی به تدریج شکلی از آزادی را بدست بیاوری، درصورتیکه تغییر زیادی به بار نیاورده است و تغییرات بنیادین را نمیبینیم.
وی یادآور شد: باید با نگاهی متفاوت به مصرف نگاه کرد چیزی که دارد رخ میدهد در غیاب جامعه بازار رخ میدهد که نوع خاصی از کنش و انسان را میطلبد. این پروژهها ما را به این توهم دچار نکنند که داریم تغییر میکنیم درصورتیکه داریم یک پروسه را طی میکنیم. در ادامه اینکه مشارکت نکردن ما در انجمنها با آنچه در آلمان وجود دارد یکسان است؟ آیا باید بین جامعه و ناجامعه قضاوت کنیم؟ در این کتاب تفاوت بین مصرف فرهنگی کالا و مصرف کالای فرهنگی را ندیدم تفاوت این دو چقدر جدی است و چه امکانی را برای ما بوجود میآورد؟
کتاب به مصادیق کمتر پرداخته است
مهرداد عربستانی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در این نشست با بیان اینکه مقدمه کتاب من را سر ذوق آورد گفت: مقدمه این انتظار را ایجاد کرد که چگونه میشود از این مفاهیم گذشت و درک جدیدی از آنها داشت. وقتی وارد فصل نخست شدم انتظار داشتم که بدانم این اطلاعات از کجا بدست آمده است؟ میدان تحقیق کجا بوده است؟
وی افزود: به مصادیق کمتر پرداخته شده است، اما تاملات نظری بیشتر بود که زائیده انفجار اطلاعات از درون است که چالشی است برای فردی که میخواهد مطلبی بنویسد و دارای اطلاعات زیادی است.
عربستانی یادآور شد: از طریق این تحقیق متوجه میشویم که در بین بچههایی که گرایش مذهبی دارند هویت قویتر است در صورتیکه هویت هم یک قرائت ندارد. میشد این متن همانطور که آورده بودید که مفاهیم جدیدی را ایجاد میکند بحث هویت را هم اینگونه دید. در فصول یک تا چهار احساس کردم که برخی از مفاهیم ذات گرایانه است. مثلا واقعا معنای حضور در انجمن در جامعه ما با جامعههای دیگر یکسان است؟ آیا اینها یک معنای فرهنگی دارند؟ اینها مقداری ذاتگرایانه بود که میتوانست از آنها گذر کرد.
به گفته عضو هیئت علمی دانشگاه تهران: اگر من به جای نویسنده بودم فصول آخر را ابتدا میآوردم، چون این دو فصل فصولی هستند که باید نوری به کل کتاب بتاباند. من با تلاش فهمیدم که چه چیزی میخواهید بگویید در صورتیکه اگر این فصول درابتدا میآمدند این مسئله حل میشد و در ادامه مصادیق آن آورده میشد؟ در فصل سوم بر روی دادههای کیفی تائید شده است که بسیار خواندنی است که بیشتر اکتشافی است اما تمام این توصیفاتی که آمده است کاربست شاکله مفهومی در آنها ندیدم. در عین حال که از خواندن متن لذت میبردم در برخی از جاها تقلا میکردم که آن را بفهمم.
پاسخ به انتقادات
در ادامه این نشست محمد رضایی به برخی از پرسشها پاسخ داد و گفت: همواره در کلاسهای نظریه این دو پرسش را مطرح میکردم که نظریهها با ما چه میکنند؟ و ما با نظریهها چه میکنیم؟ قرار نیست که دادههای من نظریهای را تایید کند. قرار است نظریهها به سفر بروند و این ما هستیم که باید نظریهها را به سفر ببریم. یکی از دغدغههای مهم مطالعات فرهنگی شیوه مواجه با نظریه است.
وی با اشاره به اینکه دیدن و وفور مصرف محدودیتهایی نیز دارد گفت: مصرف صرفا در جوامع مدرن نیست بلکه در همه جوامع هست. اتفاقا اینکه کیفیت مصرف چیست موضوع بحث من است وقتی از مصرف فرهنگی کالا صحبت میشود از کیفیت مصرف صحبت میشود نه از کمیت آن. مصرف ما را به انقلاب نمیرساند این اشتباه است که تصور کنیم مصرف ما را به تغییرات بنیادین میرساند. مثلا شبکههای اجتماعی نوع مصرف را در مصرف خودرو تغییر میدهند. من به دنبال این نبودم که نشان دهم مصرف به دنبال تغییرات بنیادی است.
رضایی در پایان گفت: بحث من درباره مشارکت انجمنی این نیست که ما مشابه دیگران هستیم بلکه میخواهم به دیگران که میگویند ما مشارکت جو و اهل کار جمعی نیستیم و ... هشدار دهم. مثلا درباره کتابخوانی هم اساسا پرسش کتابخوان و کتابنخوان غلط است و در این باره نیز مقایسهای بین کشورهای اسکاندیناوی و ایران آوردهام تلاشم این بوده که متذکر شوم اینگونه فکر کردن و مقایسه کردن غلط است.
نظر شما