شعر منتخبی که فاطمه راکعی برای پرونده عاشورایی ایبنا انتخاب کرده است.
ز خون کیست که شور حماسه میجوشد
ز سعیِ کیست که عالَم به عشق میکوشد
ز ذاغ کیست که جان زمانه میسوزد
فلک ز اشک به دامن ستاره میدوزد
ببین، به عرش، ملایک سرشک میبارند
بلند نامِ کسی را به عشق میخوانند
ز خون اوست اگر خونِ عشق در رگهاست
ز سعی اوست اگر شور عاشقی در ماست
هلا ، تو راهِ وفا را به انتها برده
ز خود رها شده، در اوجِ عاشقی مرده!
زبان خونِ تو اینک زبان عاشقهاست
سرودِ سرخِ جنون بر لبِ شقایقهاست
ببین به عشق رسیده، به عشق کوشان را
شرابِ حادثه با کامِ شوق نوشان را!
هلا، حصار ز خون گردِ عشق میگیریم
به پاسداری او فوج فوج میمیریم
قسم به خونِ خدا، عشق، زنده میماند
ببین، گلوی بُریده به شوق میخواند:
«یکی ز نسل یزیدان به جا نخواهد ماند
حدیت مکر کُهنشان کسی نخواهد خواند
زمانه بر سِر دیوان خراب خواهد شد
به نامِ عشق ، بسی انقلاب خواهد شد»
«حسین» خون تو در رگ رگِ زمان جاریست
خوشا به خواب تو در خون ، که عین بیداریست...
نظر شما