جمعه ۲۱ شهریور ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۱
دروازه شرقی به عرفان ایرانی

خواننده ممکن است با دیدن عنوان کتاب «پروانه و آتش»، تصور کند که این کتابی تخصصی در موضوعی جزئی است که برای کسی مناسب است که تمامی کلیات ادب فارسی را می‌شناسد و اکنون نیاز دارد به جزئیات بپردازد؛ اما این تصور سخت اشتباه است.

خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا) - آریا یونسی: همان‌طور که شهرهای کهن دروازه‌هایی داشتند که راه ورود به آنها بود، وادی‌های علوم نیز دروازه‌هایی دارند که کوچنده، از درون آنها وارد وادی می‌شود؛ تمثیل پروانه و آتش دروازه شرقی وادی عرفان ایرانی است؛ چراکه داستان عشق است، آنچه که منطق عرفان ایرانی را تشکیل می‌دهد. عشق آن عنصر شرقی است که اندیشه و عرفان ایرانی را در بر گرفته است. اما چگونه و چه وقت، عشق در اندیشه ایرانی چنین مهم شد؟ کتاب «پروانه و آتش؛ سیر تحولات یک تمثیل عرفانی در ادبیات ایران از حلاج تا حافظ» شرح این اتفاق خجسته است.

خواننده ممکن است با دیدن عنوان اثر، تصور کند که این کتابی تخصصی در موضوعی جزئی است که برای کسی مناسب است که تمامی کلیات ادب فارسی را می‌شناسد و اکنون نیاز دارد به جزئیات بپردازد؛ اما این تصور سخت اشتباه است. کتاب «پروانه و آتش» اگرچه موضوعی کلی را انتخاب کرده است، اما خواننده را با خود به دل ادب عرفان ایرانی می‌برد. همان‌طور که در تمامی کتاب‌های روش تحقیق به تاکید گفته می‌شود که موضوع تحقیقات باید جزئی و مشخص باشد، این کتاب نیز با انتخاب یک موضوع مشخص با سلاست و شیوایی تمام پهنه عرفان ایرانی را پیش روی خواننده خود گشوده است.

اما چگونه یک تمثیل می‌تواند چنین کاری کند؟ این کتاب پاسخ مفصل این پرسش به ظاهر ساده است. پاسخ مختصر این است که در گذشته تصویر شمعی در شب که پروانه بی‌پروا به دور آن می‌چرخد و درنهایت آنقدر به شعله نزدیک می‌شود که در آتشش می‌سوزد، تصویری آشنا بوده است؛ اما این تصویر همیشه دلالت‌های خاصی نداشته است، بلکه حتی در ادبیات قبل از اسلام تمثیلی بوده است از سبکسری و بی‌پروایی که نهایتش نابودی است. داستانی با مضمونی اخلاقی. این تصویر را حلاج دگرگون می‌کند؛ به این نحو که حلاج در «طواسین» خود، در طاسین دوم که بحث از معرفت است، پروانه‌ای را که در آتش می‌سوزد حامل معرفت حقیقی می‌داند. تمثیل در دست حلاج به تمثیلی برای فهم و معرفت حقیقت تبدیل می‌شود. آنگاه همان تمثیل توسط احمد غزالی دگرگون می‌شود و پروانه نماد عاشقی می‌شود که آگاهانه و از روی اختیار و اشتیاق خود را در آتش شمع می‌سوزاند. چنین است که «عشق» نقطه کانونی این تمثیل می‌شود؛ تمثیلی که داستان سالک راه حق است. اکنون «عشق» به نقطه کانونی تبدیل می‌شود. دگرگونی‌ای که احمد غزالی در موضوع ایجاد می‌کند برای قرن‌های متمادی در میان شاعران عارف مسلک منبع الهام می‌شود، تا جایی که یکی از مخصصات عرفان ایرانی، در مقابل دیگر عرفان‌ها، در این تمثیل و نقطه کانونی آن، یعنی عشق تبلور می‌یابد؛ خواننده با این کتاب می‌تواند به سادگی بفهمد که تفاوت عرفان ابن عربی و حتی عرفان مشهور به عرفان بغداد با عرفان ایرانی خالص در چیست.

ممکن است خواننده هنوز نتواند تصور کند که چنین تمثیلی چگونه می‌تواند این چنین موثر باشد، اما چنین امری ممکن است. به خاطر می‌آورم سال‌هایی دور از الان به کتاب «شعله شمع» از گاستون باشلار فیلسوف و متفکر خوش نام و خوش فکر فرانسوی برخوردم؛ کتابی کوچک درباره شعله شمع و خیال‌پردازی درباره آن. عنوان آن چنان غریب بود که مطمئن بودم عنوان آن فرعی است و محتوای کتاب چیزی دیگر است. اما در اشتباه بودم، کتاب درباره شعله شمع و خیال‌پردازی شاعرانه درباره آن بود. جملات باشلار فراموش ناشدنی بودند: «از میان همه تصاویر خیال، تصاویر خیال آتش- چه ساده و چه پیچیده، اعم از خردمندانه و شوریده- نشانی از شعر دارند» (باشلار، شعله شمع، ترجمه ج. ستاری، نشر طوس، 1377، ص 10)؛ شعله دعوتمان می‌کند که چون نخستین بار، بدآن‌گونه که نخستین بار به شعله چشم دوختیم، ببینیمش: ما از شعله هزار خاطره داریم، و به اقتضای منش حافظه‌ای بس کهن، درباره اش خیال می‌بافیم... » (همان جا)؛ «شعله، برای آدمِ تنها، خود، یک دنیاست. » (همان، 11) می‌توان تصور کرد که باشلار، آنکه کتاب «روانکاوی آتش» را نیز تصنیف کرده است، اگر این شانس را داشت که کتاب «پروانه و شمع» را بخواند بسیار به آن اهمیت می‌داد؛ شانسی که مخاطب ایرانی اکنون دارد.

کتاب «پروانه و آتش» در ابتدا سیر تمثیل پروانه و شمع را از «کتاب و سنت» پی گرفته است که در آن پروانه نماد سبکسری و بی‌پروایی است که نهایتش نابودی خویشتن است؛ چنانکه فصل دوم نیز، «ابوطالب مکی و ابوحامد غزالی: برداشت اخلاقی»، تقریبا همانند همان معنا است. آنگاه فصل سوم، «حلاج: از اخلاق به عرفان»، است که نقش حلاج در دگرگونی تمثیل و آوردنش به درون نوشته‌های عارفانه است. فصل چهارم که شاید مهم‌ترین فصل آن باشد درباره مساهمت احمد غزالی است که «احمد غزالی: آتش عشق» نام گرفته است و در آن به نقش احمد غزالی در عاشقانه کردن تمثیل است. فصول بعدی، بیشتر، پی‌گیری تمثیلی است که احمد غزالی بسط داده است، به این ترتیب: «در اشعار قدیم فارسی»، «کشف الاسرار و روح المعانی»، «داستانی زبان حالی در روضة الفریقین»، «عین القضات همدانی»، «روزبهان بقلی شیرازی»، «فرید الدین عطار»، «در آثار جلال الدین رومی»، «نجم الدین دایه»، «در اشعار سعدی»، «علاء الدولة سمنانی»، «در مثنوی عماد فقیه کرمانی»، «سلمان ساوجی»، و نهایتا فصلی برای «حافظ». اگرچه همه آنها طابق النعل بالنعل احمد نیستند، مانند روزبهان، اما در فصول خاص خود به دقت به آنها پرداخته شده است.

کتاب «پروانه و آتش: سیر تحولات یک تمثیل عرفانی در ادبیات ایران، از حلاج تا حافظ» نوشته نصرالله پورجوادی، در 237 صفحه و در شمارگان 1500 نسخه از سوی نشر فرهنگ معاصر به قیمت 28000 تومان چاپ شده است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها