ماییم و هوای تو، دو چشم سَقای تو
ای آب حیات ما، زین آب و هوا چونی؟
تلخ است فراق تو، دوری ز وثاق تو
ای آنکه مبادا کس دور از تو جدا چونی؟
ای آینه مانده در دست دو سه زنگی
وی یوسف افتاده با اهل عَما چونی؟ (مولانا)
برابر اعلام رسمی سال تحصیلی 1399 که تنها شش ماهه نخستش در قرن چهاردهم (ه.ش) سپری خواهد شد، برخلاف سنتی به بلندای بیش از یک قرن در میانه ماه شهریور آغاز شده است. کیست که علت این خَرق عادت را نداند و سلطان قَدَر قدرت، کرونای تاجوَر را نشناسد؟
چونان کمینه معلمی که سی و دو سال (دوران سپری شده خدمت) را بازیگر متن و بطن آموزش و پرورش و قریب سه سال (دوران در حال گذر بازنشستگی) نیز بیخبر از آن نبودهام، میگویم که هیچگاه در آستانه شروع دوباره ضرب آهنگ آموزش علم و دانش چنین دست در گریبان احساسی گنگ و غیرقابل بیان نبودهام. ای کاش! میتوانستیم از دنیای پر رمز و راز درون (احساس) نقبی و یا روزنهای به جهان بیرون (محسوس) باز کنیم تا پوششها کنار میرفت و نهانیها نمایان میشد! آنگاه چه برداشتهایی که بر باد میرفت و چه انقلابی که در فهمها ایجاد میشد!
بهراستی اگر این محال میسر بود، اندکی افسوس و حسرت و مقداری اندوه و درد را با چند دانه کوچک امید و آرزو، در یک بوته چینی (ظرفی آزمایشگاهی) مخلوط کرده و حرارت میدادیم تا محصول به دست آمده ترجمان و بیانگر وضعیت سال تحصیلی جدید باشد و در معرض دیدن و لمس کردن همگان قرار گیرد اما صد حیف که جهدی بیتوفیق است.
پاییز همواره همراه ترکیب رنگها، درخشش میوهها در مقابل نور خسته آفتاب، پایکوبی درختان و رقص شاخهها در برابر باد خنک و روح افزا، آماده شدن پرندگان برای مهاجرت و... زیباست اما هر سال با فرا رسیدن مهرماه و نخستین روزش بسیار زیباتر و سرشار از طراوت میشد چراکه با غوغای عاشقانه و شورانگیز کودکان و حلقه دوستانه نوجوانان در کوی و بَرزَنِ مسیر مدارس و آموزشگاهها توأم میشد. ولوله صبح روزِ اول مهر به گونهای بود که تقریباً هیچ شهر و روستایی از آن بینصیب نمیماند و کسی نبود که آن روز (اول مهر) از خانه خارج شود و تغییر را احساس نکند.
چندین سال نوشتن به مناسبت شروع سال تحصیلی برایم به نوعی عادت تبدیل شده بود و هر سال فراخور حال و هوا عنوانی را انتخاب میکردم و درد دلهایی را بر آفتاب میافکندم، اینک که به آنها مراجعه میکنم به تاثیر پیرامون بر درون پی میبرم. عناوینی مانند:
* آب زنید راه را هین! که نگار میرسد
* که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
*غمِ این خفته چند خواب در چشم تَرم میشکند
* زنگی برای زنگ نزدن
و...
اما شرایط امسال دیگرگون است، اگرچه درباره مدرسه، معلم، آموزش و دانشآموز خبر و لاجرم نظر فراوان است اما هرچه هست، خمیرمایهاش از شور، امید و نشاط اگر نگوییم تهی است، بسیار کمبهره است. نهتنها کسی به فکر آب زدن راه برای پیشاهنگان علم و آگاهی نیست، بلکه زدن زنگ شروع مدرسه هم جامه مجازی به تن کرده است. هوا و حال و نوای دیگری پدید آمده است که نه تنها مجال خواب بلکه فرصت سکینه و آرامش را از هر خانوادهای که فرزندی مدرسهرو دارد، گرفته است.
الف: بیمها
دوگانه سواد و سلامت
آنچه امروز به واسطه حضور ویروس کرونا و آماده نبودن زیرساختها و سردرگمیهای مدیریتی دامنگیر خانوادهها و اولیای دانشآموزان است، ترس دوسویهای است که توانایی تصمیمگیری را برایشان مشکل نموده است، از سویی سلامتِ جسم و جان ثمره زندگی و میوه شیرین بوستان عمرخود را در خطر میبینند و از سوی دیگر نمیتوانند فرصتسوزی کنند و فرزند را در بهترین سالهای کسب علم و دانش رها کنند و چشم را بر آینده او ببندند و شعار «تا ببینیم چه پیش میآید» را سر دهند. بدیهی است عدم اعتماد به وعدههای مبنی بر وجود توش و توان لازم و کافی برای رعایت موازین بهداشتی در محیط آموزشگاه نیز بر تیزی آتش این تردید میافزاید.
اعلام نظرهای دیر هنگام، اقتضایی و متضاد
در نهمین ماه حضور مهمان ناخوانده (کرونا) قرار داریم در این مدت در مورد مسائل مختلف اجتماعی، دینی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی (با توجه به شیوع این ویروس) از جانب مدیران حوزههای تخصصی مربوطه تصمیمهای اعلام و اجرا گردیده است که هرچند در پارهای موارد، از نوعی دوگانگی رنج میبرده، اما تا حدی مؤثر بوده است. سوکمندانه در مورد موضوع بسیار مهم چگونگی چرخش چرخ آموزش و تعلیم و تربیت در محیط کرونایی (با وجود زمان تقریباً کافی) تصمیماتی اساسی و بدون ابهام و به موقع (به هر دلیل پیدا یا پنهان) اتخاذ نگردید و به قول رایج همه چیز به دقیقه نود موکول شد. این موضوع باعث اظهار نظرهای متفاوت و متضادی گردید از آن جملهاند:
*رئیس جمهور و وزیر آموزش و پرورش تنها در یک قدمی شروع، با وجود توضیحات قبلی یکباره بر فعالیت آموزشگاهها به صورت متعارف (حضوری) و رعایت موازین بهداشتی در پانزدهم شهریورماه تأکید نمودند.
*سازمان نظام پزشکی و بعضی از نمایندگان مجلس مخالفت جدی خود را با این تصمیم اعلام و تهدید به استیضاح وزیر کردند.
*بعضی از مدیران مدارس به آماده نبودن زیرساختهای فیزیکی برای رعایت کامل و دقیق پروتکلهای توصیه شده اشاره دارند.
* وزیر اسبق آموزش و پروش خطاب به وزیر فعلی میگوید: اگر من فرزندی در سن تحصیلی داشتم، هرگز اجازم نمیدادم به مدرسه برود!
بسیاری دیگر از اظهار نظرها را در این باره در سطح رسانهها و فضای مجازی میتوان دید و کاوید که بهجای توضیح شفاف مبنی بر واقعیتهای موجود و تصمیمسازی بر اساس آنها تنها بر رعایت ظواهر استوارند و متأسفانه کمکی به برطرف کردن نگرانی پدران و مادران نمیکنند.
ب: امیدها
شاید گفتن از امید در فضایی چنین سنگین که مدتی است بهواسطه سیطره موجودی میکروسکوپی پدید آمده و پیامی جز رنج و مرگ ندارد، بسیار سخت یا به قول دوستی (وقتی به او گفتم عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد) مزاحی بیش نباشد؛ اما به باور من چنین نیست. در هیاهوی پیش آمده برای شروع سال تحصیلی (کرونایی) حقایقی را میتوان دید که در شرایط عادی اگر نگوییم مغفول بودند، حداقل برای جمعی ( آگاهانه یا ناخودآگاه) ملموس نبودند.
رسمهای نوین کرونایی
چه کسی میتواند بگوید که ما در این دوره 9 ماهه آموزشی از «کرونا» بسیار نیاموختهایم؟ اگر اندکی منصف باشیم و دقت کنیم، حداقل به تفاوت نگاهها در مورد بسیاری از موضوعات قبل و بعد از کرونا پی خواهیم برد.
یادآوری تعریف انسان توسط کرونا
بر این باورم که شاهکلیدی که کرونا از آن برای گشودن پارهای دیگر از قفلها استفاده کرد، توجه دادن به اهمیت انسان و جان انسان بود؛ بدون توجه به خصوصیات عَرَضی مانند رنگ، نژاد، جنسیت، دین، عقیده و آیین یعنی انسان فقط از آن جهت که انسان است (انسان بما هو انسان) به قول نورالدین عبدالرحمن جامی (817 - 898 ه.ق) در هفت اورنگ:
حد انسان به مذهب عامه / حیوانی است مستوی القامه
پهن ناخن برهنه پوست ز موی / به دو پا رَهسپَر به خانه و کوی
هر که را بنگرند زینسان است / میبرندش گمان که انسان است
اینگونه بود که جامعه با کمترین چالش به تغییر، تعدیل و حتی تعطیل پارهای از امور گردن نهاد و اهل تفکیک شد و اهمیت نقش محوری انسان در جهان مادی از دایره خواص به میان عامه کشیده شد.
*تالارهای شادی و مراسم عروسی (که سامان دهی آنان موضوع بسیاری از جلسات بود) تعطیل شد.
*بازار گردیهای سرگردان (که بعضی اوقات مورد سوال بود) کمتر شد.
*مراسم تعزیه و فاتحهخوانی در مساجد (به قول دوستی، سان دیدن در برابر خانواده سوگوار) برچیده شد.
*نماز جماعات و جمعه (که برابر آموزههای دینی دارای صواب بیشتر و در مورد جمعه واجب بود) متوقف شد.
*سالنها و مسابقات ورزشی (که علاقهمندان بسیار بهویژه در بین قشر جوان داشت) تعطیل و متوقف شد.
*مسافرت و تفریح و مهمانیهای دوستانه (که محل سرگرمی، درد دل و نشاط بود) تعدیل و گاهی تعطیل شد.
کُمَیت لنگ کرونا در برابر آموزش
باوجود توفیق کرونا در مواردی که اشاره شد، به نظر میرسد که جولان اسب کرونا در آستانه دروازه آموزش (لوکوموتیو پرتوان و آیندهساز) چندان هم بلامنازع نیست. گویی بهآسانی نمیتوان فرمان سلطان قَدَرقدرت را پذیرفت و آموزش علم و آگاهی را چونان سایر موضوعات تعطیل کرد؛ به قول مولانا «مرگ چنین خواجه نه کاری است خُرد». بر این باورم که چالشهای اخیر و مخالفت و موافقتهای ابراز شده در مورد چگونگی شروع و ادامه سال تحصیلی، همچنین نگرانی پدران و مادران ارجمند (خارج از کِش و قوسهای موجود در مواضع متفاوت مسئولین) نشاندهنده ارزشمندی آموزش و علم نزد شهروندان تا حدی است که آن را هم پای جان قرار میدهند.
کرونا آشکارساز نقش بیبدیل معلم
چند روزی است که همه دستگاههای مرتبط برای روشن ماندن چراغ آموزش در تکاپو هستند از تقسیمبندی آموزش به آموزش مجازی، نیمهحضوری و حضوری در مناطق قرمز، زرد و سفید تا رونمایی از نسخه جدید نرمافزارهای جدید آموزشی و ساماندهی کلاسهای تلویزیونی و... به گفته سعدی «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند» ضمن سپاس از همه و احترام به تلاشهایشان، اما در آن سوی تمام این تکاپوهای کرونا ساخته واقعیتی آشکار خود را نشان میدهد و پنهان ساختنی نیست و آن این است که هیچکس و هیچچیز جای معلم را نمیگیرد؛ آری همان معلمی که هر روز صبح فرزندانمان را با خیالی آسوده به او میسپردیم، همان معلمی که بسیار مشکل داشت اما بسیار کم در اجرای وظیفه دخالتشان میداد. مشکل بتوان چهره ارتباط چهره به چهره معلم و دانشآموز را با جایگزین کردن هر ساز و کار دیگری مخدوش کرد. مهندسیِ واقعیِ اجتماع همان فرایندی است که در چهاردیواری کلاس درس توسط معلم و دانشآموز رُخ در رُخ یکدیگر صورت میگیرد.
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامهرسان من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست (ه.ا.سایه)
و کلام آخر...
روزگار قَدَرقدرتی «کرونا» نیز سرانجام روزی به پایان میرسد، اما علم و معلم همچنان پا برجا خواهند بود. جایگاه این دو در روزهای کرونازده چون پتانسیلی فعال نزد مردم محفوظ است، باشد که آنها را بهتر و بیشتر دریابیم. انشاءالله.
نظر شما