این استاد زبان و ادبیات فارسی افزود: متون ادبی، مثل حلقههای یک زره به هم پیوستهاند و همه این متون بهنوعی به هم مربوطاند و به کمک هم است که مشکلات فهمیدن معنای آنها حل میشود. با زیاد خواندن متون در کتابها شناخت حاصل میشود و این کار یک عمر تحقیق است.
وی در رابطه با تأثیر کلاسهای ادبی در آموزش دانشجویان زبان و ادبیات فارسی، گفت: از دانشگاه توقع زیادی نمیشود داشت؛ دانشجوی این رشته نباید تنها بهدنبال معنا کردن کلمات باشد و باید خودش به دنبال متنخوانی برود؛ درواقع دانشگاه فقط راه و مسیر را نشان میدهد. برنامه دو واحدی خوانش متون کلاسیک با رشته ادبیات فارسی جور درنمیآید و باید تجدیدنظر اساسی روی آن بشود. دو واحد کلیله دمنه، بیهقی و ... کسی را به جایی نمیرساند؛ در قدیم افرادی که امروز اساتید بزرگی هستند و میخواستند بهجایی برسند، خودشان به دنبال متنخوانی میرفتند.
نوریان با اشاره به نحوه دانشآموختگی در دانشکده ادبیات دوره قدیم گفت: در قدیم 20 واحد اختیاری از رشتههای دیگر نیز در کنار درسهای ادبیات بود و عدهای تاریخ و بعضی فلسفه و زبان باستان میخواندند و این موفقیت گذشتگان نشان میدهد که تکبعدی بودن در ادبیات قابل قبول نیست و کسی که ادبیات میخواند، باید رشتههای دیگر را نیز بیاموزد.
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان افزود: خدا رحمت کند دکتر خطیب رهبر را که عمری پیش استاد محمدعلی ناصح شاگردی کرد و سالها متن میخواند و کتابهای ادبی که بعدها مرحوم خطیب رهبر شرح بر آن نوشتند، مایه اصلیاش از همانجا بود. شاگردی کردن در محضر یک استاد فن، نتیجهاش آثار استاد خطیب رهبر شد. دکتر مصفا نیز ذکر کرده که سالی از مهر تا آخر خرداد «کلیله و دمنه» میخواندیم تا آن را بفهمیم.
وی ادامه داد: به نظر من هر چقدر نیرو و لحظات عمر صرف ادبیات شود، ارزش دارد چون میراث ارزشمند نیاکان ما و مایه سرافرازی ما در کل جهان است و باید به سعدی و حافظ مولانا و نظامی بهعنوان افتخاری در کل جهان ببالیم.
نوریان افزود: این سالها «حافظشناسی» و «شاهنامهشناسی» بسیار مد شده و خیلی به طرفش رفتهاند و تصور عموم این است که اگر فقط حافظ بخوانند یا شاهنامه، حافظ و شاهنامهشناس میشوند. درحالیکه بههیچوجه چنین چیزی امکان ندارد. اگر کسی بخواهد متون ادبی بخواند، باید از رودکی آغاز کند و حتی ادبیات عرب را مطالعه کند و جلو برود؛ چون شاعری مثل حافظ از تمام اینها در شعرش استفاده کرده و تا اینها را در نظر نگیریم، شعر حافظ را نمیفهمیم. حتی رد پای شعر رودکی در آثار حافظ دیده میشود.
وی ادامه داد: درواقع همه متون ادبی به هم پیوسته است و خواندن آنها اصل است و کسی تا آنها را نخواند، نمیتوان شاهکارهای بزرگ ادبی را خواند.
نوریان گفت: استاد بدیعالزمان فروزانفر، عمری را صرف آثار مولانا کرد اما وقتی تمام آثار ادبی را خواند، به بررسی حافظ رو آورد. او در آن زمان اشراف کلی بر آثار حافظ داشت.
این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: مسئلهای که در ادبیات مهم است، قوه استنباط فرد است. این تصور را باید از ذهن بیرون کرد که ادبیات تنها مقداری محفوظات است و باید تعدادی اسامی و لغت و سال تولد و قاعده حفظ کرد.
وی ادامه داد: ادبیات را باید با قوه استنباط فهمید، برای نمونه در شعر: چو کنعان را طبیعت بیهنر بود/ پیمبرزادگی درکش نیفزود. وقتی این بیت را میشنویم فوری یاد سرزمینی میافتیم متعلق به حضرت یعقوب و یوسف اما وقتی دقت میکنیم طبیعت بیهنر مخصوص انسان است. پیمبرزادگی نشان میدهد که این انسانی و درباره پسر پیمبری است. با این مشخصات یاد پسر نوح میافتیم و استنباط میکنیم که کنعان پسر ناخلف حضرت نوح است که با بدان بنشست.
وی افزود: گاهی حل کردن مشکل یک بیت مثل مسئله ریاضی است. ما در دبیرستان مسئلههای ریاضی و هندسه و جبر و مثلثات زیاد حل میکردیم و حل کردن آن مسئلهها ورزش ذهنی بود که به ما در حل کردن مسائل ادبی کمک کرد.
این استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: گاهی به بیتهایی برمیخوریم که مثل یک مسئله ریاضی معادله دومجهولی و چندمجهولی است. این نکته هم شایان اهمیت است. یکی از فواید خواندن متن، وسیع کردن دایره واژگان است. هر کسی تعدادی واژه در اختیار دارد و در انگلیسی وکبیولری و در فارسی دایره واژگان به آن گویند. هر واژهای نماینده مفهومی در ذهن انسان است. گل و درخت نماینده مفهومی در دهن ما و ابزار اندیشیدن است. با همین مفاهیم، انسان فکر میکند.
نوریان گفت: با دایره واژگان فکر وسیعتر میشود. زبان مادری را باید کامل یاد گرفت. یاد گرفتن موکول به آموختن متون اصلی است. بعضی سؤال میکنند از کجا متن بخوانیم و ادبیات خواندن را شروع کنیم.
وی ادامه داد: ادبیات را باید با سعدی شروع کرد چون او بزرگترین معلم زبان فارسی است. هیچکس زبان فارسی را به شیوه او تکلم نکرده و ننوشته است. گلستان مهرومومها کتاب درسی بوده است و هرکسی خواسته زبان فارسی یاد بگیرد، گلستان میخوانده است و شروع با گلستان و بعد بوستان باید باشد و باید تمام دقایق و ظرایف این کتاب را خواند و بعد سراغ شاهنامه رفت که شاهنامه دریای بیپایان زبان فارسی است. ملکالشعرای بهار در مدح فردوسی میگوید: چونکه صد آمد نود هم پیش ماست. شاهنامه همهچیز دارد. اگر دنبال حکمت باشید چه نظری چه عملی در شاهنامه فراوان است و مسائل اخلاقی و عبرتآموز را اگر جدا کنیم حجمش کمتر از بوستان سعدی نمیشود.
وی افزود: «کلیله و دمنه» نیز در طول 900 سال اخیر سرمشق دیواننگاران بوده است. از خواندن «کلیله و دمنه» نباید غافل بود.
نوریان در پایان گفت: کسانی که در رشته ادبیات هستند، باید از این میراث ارزشمند ادبی را برای نسل بعدی نگهداری کنند که وظیفه سنگینی است.
نظر شما