تسهیل مبادلات مالی بین ناشران و هنرمندان و ناشران خارجی، برپایی نمایشگاه به مفهوم واقعی بینالمللی در داخل کشور و امکان حضور در رویدادهای خارجی از ضروریات پیوستن به معاهده برن است.
متاسفانه کشور ما در کنار برخی کشورهای کوچک و بهشدت توسعه نیافته، بهدلایل مختلف، به این کنواسیون نپیوسته و آثار زیانبار این عدم عضویت، سالهاست در حوزه ادبیات و فرهنگ کشور؛ بهخصوص حوزه نشر مکتوب مشهود است. یکی از زیانبارترین آثار این موضوع، نبود امنیت سرمایهگذاری در حوزه ترجمه ادبیات ملل، کپیسازی و مشابهسازی کتابها و ترجمههای متعدد و بعضا ضعیف از آثار برتر جهانی است.
با ظهور هرچه بیشتر مشکلات، زمزمهها در مورد لزوم پیوستن ایران به این معاهده، بیشتر شده و این زمزمهها از بسیاری از صاحبان اثر، ناشران و حتی برخی دولتمردان شنیده میشود. اما نباید از این مساله غافل شد که پیوستن به این معاهده، بدون ایجاد زیرساختهای لازم و بسترسازی مناسب، کاری جز نابودی صنعت نشر و تامیننشدن مبتنی بر نیاز روز مخاطبان را نخواهد داشت.
برخی ضروریات برای پیوستن به این معاهده عبارتند از:
امکان و سهولت مبادلات مالی بین ناشران و هنرمندان و ناشران خارجی، برپایی نمایشگاه به مفهوم واقعی بینالمللی، با حضور ناشران و صاحبان اثر خارجی در داخل کشور و امکان حضور ناشران در چنین رویدادهایی در خارج کشور، بازنگری در قوانین و نحوه اجرای ممیزی آثار، بهبود و ثبات شرایط اقتصادی کشور و همچنین بازنگری در قوانین حمایت از حقوق صاحبان اثر در داخل کشور.
نگاهی به این ضروریات نشان میدهد، حداقل با اوضاع فعلی، راه درازی تا آماده شدن شرایط پیوستن به این معاهده داریم. هرچند برخی ناشران به میل و اختیار و با توافق با طرف خارجی و قبول هزینهها و خطر چاپ اثر توسط ناشران داخلی دیگر، با احترام به این معاهده، حق کپیرایت انتتشار آثار به زبان فارسی را گرفتهاند، که کاریست درخور تقدیر و شایسته حمایت؛ اما قطعا تا بسترسازی لازم نمیتوان از تمام ناشران توقع داشت و یا اجبار کرد حتما متعهد به این معاهده باشند. از سوی دیگر باید در نظر داشت که بسیاری از آثار نفیس و درخور توجه، توسط بسیاری از ناشران حتی ناشران بزرگ کشور بدون در نظر گرفتن حق کپی رایت منتشر شده است.
حال سوال اینجاست که آیا دولتمردان یا نهادهای وابسته به دولت که باید قبل از اینکه متعهد به قوانین بینالمللی در حوزه نشر و ادبیات باشند، متعهد به قوانین دولتی و کشوری باشند، میتوانند در برخی رویدادها ازجمله جوایزی که به آثار برتر منتشر شده تعلق میگیرد، تفاوت معنیداری بین آثار منتشرشده با اخذ کپی و آثار بدون حق کپیرایت قایل شوند و آیا میتوانند آثاری را که بدون حق کپیرایت منتشرشده از دایره رقابت حذف کنند؟
اخیرا فراخوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که نهادی است وابسته به وزارت آموزش و پرورش برای جایزه ماه و سال این کانون داده شده و از ناشران خواسته شده کتب تالیف و ترجمه خود را در حوزه کودک و نوچوان به دبیرخانه ارسال کنند. در اهداف این طرح آمده: 1) کمک در جهت ارتقا کیفیت کتابهای کودک و نوجوان 2) حمایت از شاعران، نویسندگان، مترجمان، تصویرگران و شاعران 3) شناسایی و رتبهبندی آثار ارزشمند و معرفی آن به مخاطبان 4) جلب توجه افکارعمومی به موضوع کتاب و کتابخوانی .
آنچه در این فراخوان عجیب مینماید آن است که با وجود اینکه تاکید شده، تمام کتابها بررسی خواهند شد، شرط گرفتن جایزه را داشتن حق کپیرایت میداند. ضمن احترام به دغدغه مسولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گذاشتن چنین شرطی برای جایزهای که بودجه آن از طرف دولت تامین میشود، علاوه بر اینکه خلاف قواعد و نشاندهنده سیاست یک بام و دو هوای مسئولان دولتی در نشر ادبیات و فرهنگ کشور است، این رویداد را بهشدت از اهداف اعلام شده دور میکند؛ چراکه بسیاری از آثار فاخر که توسط مترجمان بهنام ترجمه شده و توسط ناشران معتبر منتشرشده فاقد کپیرایت هستند. در واقع این جایزه اختصاص پیدا میکند به برخی آثار چند ناشر محدود که توان برقراری ارتباطات بینالمللی و تامین هزینههای کپی رایت را دارند و نمیتواند معرف اثار فاخر و برتر حوزه کودک و نوجوان باشد.
بنابراین نگارنده از مسولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تقاضا دارم با احترام به قوانین داخلی کشور، زمینه را برای رقابت تمام آثار منتشر شده در حوزه کودک و نوجوان در این جایزه فراهم سازند و برای اهداف اعلام شده این رویداد برنامهریزی کنند تا تداعیکننده سیاست یک بام و دو هوا، در تصمیمگیریهای نشر دولتی و دولتمردان حوزه نشر نشوند.»
نظر شما