مولف کتاب «شهرهای مرزی ایران و بیزانس در دوره ساسانی»:
مناسبات ایران و بیزانس بدون مطالعه شهرهای مرزی امکانپذیر نیست
علیاکبر مسگر میگوید: هر گونه مطالعات درباره مناسبات ایران و بیزانس، بدون پرداختن به شهرهای مرزی غیر ممکن است چرا که از دست رفتن چنین شهرهایی در دوره ساسانی به تغییر عمده در توازن قدرت منطقه منتهی میشد.
کتاب «شهرهای مرزی ایران و بیزانس در دوره ساسانی» به هشت شهری که در ارمنستان، آسیای صغیر، بینالنهرین و سوریه در آن روزگار واقع شدهاند، پرداخته است. انتخاب این شهرها از سویی بر اساس اهمیت و نقشی بوده که آنها در مناسبات ایران و بیزانس ایفا کردهاند و از سوی دیگر به خاطر اهمیت ژئوپلیتیکی این شهرها بوده که کانون اصلی درگیریهای ایران و روم را شکل داده بودند. بنابراین بررسی وضعیت شهرهای مرزی ایران و بیزانس در دوره ساسانی که مورد نزاع دو دولت در مناطق غربی، شمال غربی و جنوب غربی بوده و تحلیل و ارزیابی کارکرد آنها ضرورت پیدا میکند.
کتاب «شهرهای مرزی ایران و بیزانس در دوره ساسانی» نوشته مشترک پرویز حسین طلایی و علیاکبر مسگر است که از سوی نگارستان اندیشه منتشر شده است. با علیاکبر مسگر، مدرس تاریخ ایران باستان در دانشگاه مازندران و دانشگاه علمی و کاربردی گفتوگو کردهایم. وی این کتاب را با همکاری مشترک پرویز حسینطلایی، عضو هیات علمی دانشگاه باهنر کرمان در بخش تاریخ بهسامان رسانده و اکنون نیز در حال کار مشترک بر روی مقالهای با مضمون باستانگرایی در آثار و اندیشه احمد کسروی هستند.
کتاب «شهرهای مرزی ایران و بیزانس در دوره ساسانی» این دوره پر از فراز و نشیب را در مرزهای ایران و بیزانس بررسی میکند. چرا در این دوره روابط خصمانه ایران و بیزانس نسبت به روابط مسالمتآمیزشان برجستهتر است؟
در این دوره مرزهای ایران و بیزانس دوران آشفتهای را پشت سر میگذارند و شهرهای مرزی به صورت مداوم میان آنها دست به دست میشود. در واقع باید اذعان کرد که مطابق با نظریه راتزل، امپراتوریهای ایران و بیزانس ناچار بودند برای حفظ بقای خود و هم چنین از دست ندادن مناطق ژئوپلیتیک مانند ارمنستان، آسیای صغیر، بینالنهرین و سوریه که نقش مهمی در توازن قدرت آنها داشت، به درگیریهای مداومی با یکدیگر روی آورند. چنان که با بررسی تحولات تاریخی این دوره، روابط خصمانه آنها نسبت به روابط مسالمتآمیزشان برجسته میکند. برای ایران و بیزانس در دوره ساسانی، شهرهای مرزی به عنوان یک ضرورت از اهمیت ویژهای برخوردار بود. نتیجه این وضعیت را میتوان در تقویت و ایجاد استحکامات شهرهای مرزی و نیز استقرار و حضور دائم نیروهای نظامی در مناطق مذکور مشاهده کرد. شهرهای مرزی و کشمکشهای ایران و بیزانس بر سر تسلط آنها، در برگیرنده بخش عمدهای از مناسبات این دو قدرت در دوره ساسانی است، چنان که هر گونه مطالعات درباره مناسبات ایران و بیزانس، بدون پرداختن به شهرهای مرزی غیر ممکن است چرا که از دست رفتن چنین شهرهایی در دوره ساسانی به تغییر عمده در توازن قدرت منطقه منتهی میشد.
در دوره ساسانی شهرهای مرزی به عنوان یک ضرورت از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است و همواره کشمکشهای بسیاری بر سر تسلط آنها بین ایران و بیزانس وجود داشته است در ابتدا نگاه کلی به این شهرها داشته باشید و از موقعیت ژئوپلیتیکی شهرهای مرزی ایران و بیزانس بگویید؟
در این کتاب هشت شهر که در ارمنستان (آرتاشاد، دوین)، آسیای صغیر (تئودوسیوپولیس، مارتیروپولیس)، بینالنهرین (آمد، نصیبین و دارا) و سوریه (انطاکیه) واقع شده، مورد بررسی قرار گرفتهاند؛ انتخاب این شهرها از سویی بر اساس اهمیت و نقشی بوده که آنها در مناسبات ایران و بیزانس ایفا کردهاند و از دیگر سو به خاطر اهمیت ژئوپلیتیکی این شهرها بوده که کانون اصلی درگیریهای ایران و روم را شکل داده بودند. بنابراین بررسی وضعیت شهرهای مرزی ایران و بیزانس در دوره ساسانی که مورد نزاع دو دولت در مناطق غربی، شمال غربی و جنوب غربی (بینالنهرین و آسیای صغیر) بوده و تحلیل و ارزیابی کارکرد آنها ضرورت پیدا میکند. هر کدام از این شهرها دارای ساخت مستحکمی بودند چرا که آنها معمولا در نقاطی پدید آمده بودند که از لحاظ طبیعی به وسیله کوهها یا رودخانهها محصور شده و قابلیت دفاعی در برابر حملات مهاجمان را داشتند. بیزانسیها نیز با صرف هزینههای زیاد به ایجاد استحکامات قدرتمند و حصارهایی در شهرهای مرزی، سعی در حفظ سرزمینهای شرقی امپراتوری در برابر حملات ساسانی را داشتند. شهرهای مرزی که مورد حمله طرفین قرار میگرفت؛ هر کدام با توجه به اهمیت و ویژگیای که داشتند، دارای ساخت و کارکردهای گوناگون سیاسی، نظامی، اقتصادی، دینی و ژئوپولیتیک بودند که میل دو دولت را برای تصرف آنها دوچندان میکرده است. این عوامل، ادعای مالکیت بر سرزمینهای یکدیگر و اهمیت شهرهای مرزی میان دو دولت، در کنار هم منجر به درگیریهای مداومی میان این دو قدرت شد که گستره این کشمکشها را در تصاحب و رد و بدل شدن شهرهای مرزی در غرب شاهنشاهی ساسانی و شرق امپراتوری بیزانس میتوان دید.
در بخشی از کتاب گفتهاید که شهر دوین از نظر موقعیت ژئوپلیتیکی شرایط متمایزی از سایر شهرهای مرزی ایران و بیزانس داشته است چه شد این شهری که نقش مهمی در تجارت با آسیای میانه و بیزانس داشت اهمیت خود را به کلی از دست داد؟
شهر دوین از لحاظ موقعیت جغرافیایی در شمال پایتخت باستانی قبلی ارمنستان آرتاشات، در سمت چپ ساحل آزات در حدود 35 کیلومتری جنوب پایتخت کنونی ارمنستان در ایروان قرار گرفته است. این شهر از اواسط قرن چهارم میلادی به بعد به عنوان مرکز ارمنستان ایران انتخاب شد؛ این مرکزیت حتی پس از انقراض سلسه آرشاکونی در سال 428 میلادی و روی کار آمدن مرزبانها نیز ادامه پیدا کرد، تا جایی که در این دوران مقر آنها (مرزبان نشینها) نیز در این شهر قرار گرفت. در واقع موقعیت ژئوپلیتیکی شهر دوین، این شهر را در شرایطی متمایز نسبت سایر شهرهای مرزی قرار داده بود؛ چنان که در رویارویاییهای طولانی ایران ساسانی و روم تسلط بر این شهری مرزی حائز اهمیت شد. بنابراین در تبیین موقعیت جغرافیایی شهر دوین، جنبههای نظامی - سیاسی، اقتصادی و مذهبی اهمیت ویژهای پیدا میکند. در رابطه با بعد سیاسی - نظامی این شهر باید گفت که دست یافتن به مناطق بینالنهرین و سواحل دریای سیاه مستلزم تسلط بر این شهر بود. علاوه بر آن دو قدرت بزرگ عصر باستان با تصرف این شهر میتوانستند مرکز حکومت یکدیگر را مورد هدف حملات نظامی خود قرار دهند.
در بعد اقتصادی و مذهبی نیز این شهر در اواسط قرن چهارم میلادی به بعد به عنوان مرکز تجاری و مرکز کلیسای ارمنستان تبدیل شد. به عبارتی شهر دوین به عنوان مرکز مهم مبادلات بینالمللی نقش مهمی را در تجارت با آسیای میانه و بیزانس ایفا کرد؛ چنان که در قراردادهایی که میان ایران و بیزانس بسته میشد، این شهر به عنوان یکی از مراکز عمده مبادله کالا در نظر گرفته میشد. علاوه بر آن، از لحاظ مذهبی نیز به عنوان مقر رهبر کلیسای ارمنی در نظر گرفته شد و در برخی مواقع، شوراهای دینی نیز در آن جا شکل گرفت؛ از جمله این شوراها بایستی به شورایی اشاره کرد که برای رد افکار و اندیشههای نسطوریان به وجود آمده بود. البته باید گفت با سقوط ساسانیان و ظهور اعراب، شهر دوین در 17 شوال سال نوزدهم هجری یا ششم اکتبر سال 640 میلادی به دست اعراب مسلمان افتاد و پس از آن اهمیت خود را به شدت از دست داد.
پرویز حسینطلایی
برخی از مورخان بر این باورند که فروپاشی دولت ساسانی تأثیر جنگهای ایران و بیزانس بوده است. دیدگاه مورخان ارمنی مانند موسی خورنی و پاوستوس بوزند در این باره چیست؟
فروپاشی شهریاری ساسانی معلول علل متعدد و متفاوت بیرونی و درونی است و تقلیل آن به یک دلیل یا علت به هیچ عنوان صحیح نیست. نبردهای فرسایشی و ممتد ایران و بیزانس دلیل با اهمیتی برای ضعف هر دو قدرت بود تمایل منابع کلاسیک از جمله موسی خورنی به بازنمایی شقاق و تشتت داخلی و خیانت دودمانهای سیاسی است از نظر او دوخاندان مهم سورن و قارن که تا پیش از آن به خاندان ساسان پیوسته بودند و سلسله ساسانی را ایجاد کرده بودند در پایان و در هنگامه سقوط ساسانیها به اعراب پیوستند. این سند برای برخی مورخان معاصر نظیر پروانه پورشریعتی عنوان دلیلی مهم برای فروپاشی و سقوط شهریاری ساسانی لحاظ شده است.
در دوره ساسانیان پیشرفت علوم بسیار چشمگیر بود، به طوری که در قرن ششم میلادی که قرن ضعف و از هم گسیختگی تمدن بیزانس است، برای ایران ساسانی دوران پیشرفت علوم و ادبیات محسوب میشود، چرا امپراتوری ساسانی با این امتیازها فروپاشید؟
شواهدی داریم که نشان میدهد فنون و دانشهای بسیاری در این دوره رشد بسیاری کردند. جندی شاپور نمونه موفق برای اثبات این مدعاست. هر چند کشاکشهای داخلی خاندان شاهی و سایر دودمانها از یک سو و مقابله با رومیها و هیاطله و ترکان روند تولید و ترویج دانش را با کندی مواجه ساخته بود.
در بخشی از کتاب گفتهاید که در منابع کلاسیک یونانی - رومی و منابع شرقی از بازپسگیری متصرفات پیشین هخامنشی توسط ساسانیان سخن به میان آمده است، چرا برخی از مورخان و محققان این نظریه را رد کردهاند؟
مورخانی نظیر هرودیان و دیوکاسیوس بیش از آنکه به نیت شاهان نخستین ساسانی مبنی بر اینکه آنها میخواهند مرزهای هخامنشی را مجددا احیا کنند و سرزمینهای نیاکانشان را بازپس گیرند در پی آن بودند تا با مهاجم جلوه دادن ایرانیها اتحادی در جبهه نابسامان آن روزگار روم ایجاد کنند. هدف اولیه ساسانیها از فراتر بردن مرزها در وهله اول سویههای اقتصادی بود.
سرزمین ارمنستان از لحاظ ژئوپلیتیکی یکی از منزلگاهها بر سر راه جاده ابریشم در آن دوران بوده است، آیا همین موقعیت سوقالجیشی ارمنستان باعث اختلافات شدید بین شاهنشاهی ساسانی و امپراتوری بیزانس شده است؟
مهمترین دلیل توجه این دو ابر قدرت دوران باستان موقعیت استراتژیک ارمنستان بوده است از سوی دیگر ارمنستان در یک دوره مناقشه طولانی تبدیل به آوردگاهی شده بود که ساسانیها و بیزانس در تلاش بودند پس از دو سده بر آن فائق شوند به تعبیر دیگر علاوه بر سویههای استراتژیکی به عنوان مسئلهای حیثیتی که هژمونی و قدرت غلبه طرف مقابل را بازنمایی میکند، تبدیل شده بود.
نظر شما