نویسنده کتاب «فرهنگ، جامعه و خودبنیادی» با بیان اینکه مسائل اقتصادی این روزها مطالعه را کمرنگتر از گذشته کرده است، گفت: بحث محدودیت سیاسی و کتاب نخواندن مردم در صد سال گذشته مطرح بوده است، اما امروز بدترین دوران نشر ماست. یکی از مهمترین مشکلات این است که مسائل اقتصادی بسیار وخیمی دامنگیر جامعه شده و ناشران به دلیل گرانی کاغذ در فشار و معضلات مالی بسیار هستند و مخاطبان هم به دلیل فشارهای اقتصادی هزینه کالاهای فرهنگی مانند کتاب را زودتر از سایر کالاها از سبد مصرفی خود حذف کردهاند.
به گفته این جامعهشناس، ما اگر چرخه معروف تولید، توزیع و مصرف را در نظر بگیریم در حوزه «تولید» با ناشران، دولت و نویسندگان سر و کار داریم. در حوزه نشر یکی از آسیبهای جدی تعداد بالای ناشران کشور است و متاسفانه در سالهای اخیر هیچ راهکاری برای کاهش این ناشران دیده نشده است. در جدیدترین آمار ثبت شده یعنی در سال جاری ما نزدیک به بیستهزار ناشر داریم. این تعداد ناشر از تعداد ناشران در کل کشورهای اتحادیه اروپا بیشتر است. حتی ترکیه با تنوع فرهنگی و بازار نشر بهتر نسبت به ما کمتر از 2000 ناشر دارد که البته ناشر حرفهای آنها هم کمتر از صد ناشر هست. در ایران از بیست هزار ناشر سال ۹۹ حدود 4500 ناشر فعال هستند (یعنی ناشری که در سال یک کتاب منتشر میکند). اما ناشرانی که در سال، 30 عنوان کتاب و بیشتر منتشر کند در حدود 780 ناشر هستند. در حقیقت بسیاری از ناشران به دلیل رانتهای مختلف از کاغذ دولتی در گذشته تا استفاده از تخفیف حق بیمه و سایر معافیت یا حمایتها به این کار روی آوردهاند و این موضوع به چرخه نشر آسیبهای زیادی وارد کرده است.
سیاست دولت بر روی تمرکز بر ناشران قوی باشد
این کارشناس حوزه فرهنگ ادامه داد: این ناشران، ناشرانی قوی نیستند که سرمایه زیاد، کارشناس کتاب یا بازاریابی حرفهای داشته باشند و اینها تخصصی کار نمیکنند از کتاب رمان و آشپزی تا کتاب کودک و هواشناسی نشر میدهند. این تعدادِ زیادِ ناشران روی کشف استعداد و یافتن مولفان خلاق تاثیر منفی دارد. تعداد عناوین بالای کتاب منتشر شده در سال هم مشکل دیگر همین حوزه است. طبق آخرین آمار در سال حدود 60 هزار عنوان کتاب منتشر کردهایم؛ این آمار بسیار بالاست و بسیاری از کشورهایی که از ما پیشرفتهتر و پرجمعیتتر هستند در طول سال بیش از 10 هزار عنوان کتاب ندارند. بخشی از این موضوع به تعداد ناشران بالای کتاب بازمیگردد، اگر ما ناشران را کم کنیم و سیاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روی حداکثر 2000 ناشر قوی و تخصصی که در سال حداقل بیست عنوان کتاب منتشر کردهاند متمرکز شود، زمینه برای بروز و شناخت مولفان خوب فراهم میشود.
بهرامی کمیل با اشاره به نقش دولت در سیاستهای نشر به ویژه در حوزه علوم انسانی بیان کرد: اما دومین عامل موثر در حوزه تولید، موضوع دولت است؛ سیاستهای اخیر دولت این بوده که کتابهای علوم انسانی و اجتماعی را با وسواس بیش از حد دنبال کرده و به همین دلیل نخبگان فرصتی برای ظهور پیدا نکردهاند. نتیجه سختگیریها این میشود که ناشر ترجیح میدهد برای خودش دردسر ایجاد نکند و به جای کتابهای تالیفی به دنبال کتابهای ترجمهای برود. در واقع محدودیتها و برخورد سلیقهای باعث میشود نویسندگان و ناشران در حوزه علوم انسانی به سراغ تالیف نروند. الان بسیاری از ناشران صراحتا میگویند فقط کار ترجمه چاپ میکنند. نکته بعدی در بحث تولید این است که نویسندگان ما انگیزه مالی ندارند؛ اگر در کشورهای دیگر نگاه کنیم نویسندگی یک شغل است، ولی در کشور بیشتر به یک طنز شبیه است. شما میبیند اکثر کتابهای خوب خارجی نتیجه حمایت و سرمایه گذاری یک دانشگاه یا موسسه خیریه است. در ایران نه دولت و نه مردم در این راه هزینه نمیکنند. واقعا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش وقف میتوانست خیلی به حمایت از اهالی قلم کمک کند. در ایران افرادی که عمر خود را برای تصحیح متون یا تدوین دانشنامه و یا تاریخنگاری صرف کردهاند دست آخر باید با هزینه فروش کتابخانه شخصی شأن به خاک سپرده شوند.
نویسنده کتاب «نام باوری: باور به قدرت جادويی نام ها» افزود: از طرف دیگر، زمانی که فضای نقد و گفتوگو کم است، خلاقیت در نویسندگی بسیار ضعیف میشود. نویسندهای در طول بیست سال 40 عنوان کتاب تالیف کرده است! این یعنی زمانی که فضای نقد و گفتوگو نباشد عدهای که نگاه ابزاری دارند کتابسازی میکنند. این موضوع باعث میشود در فضای تولید موفق نباشیم.
توزیع موضوع دیگری بود که این استاد دانشگاه در صحبتهایش اشاره کرد و گفت: در بحث «توزیع»، نکتهای که وجود دارد این است که به دلیل سیاستهای غلط گذشته نسبت ناشران به کتابفروشیها برعکس شده است. امروز در برابر چهار یا شاید پنج ناشر فعال یک کتابفروشی داریم درحالیکه باید وضعیت برعکس باشد. وزارت ارشاد باید تعداد ناشران را کم کند و به سمت افزایش کتابفروشیها پیش برود. یا حداقل باید سیستم توزیع جدیدی درست شود البته توسط ناشران. آن زمان است که زمینهای گفتوگو در مورد کتاب و نویسنده باز میشود و جامعه فرهنگی گوشه گیر و مونولوگ باقی نمیماند. سومین موضوع، بحث «مصرف و مخاطب» است. مردم ما از کتاب تالیفی کمتر استفاده میکنند و بیشتر به سمت کتاب ترجمهای میروند؛ یک دلیل این است که خارجیها فیلترها را لحاظ کردهاند البته منظورم فیلتر تخصصی و حرفهای است، نه سانسور و محدودیت سیاسی. دلیل دیگر آن است که متاسفانه مردم ما همانگونه که بِرند خارجی را ترجیح میدهند به آثار ترجمه هم علاقه بیشتری نشان میدهند و البته چندان هم به بیراه نمیروند.
در محکومیت سیاستهای جشنوارهای
او در پاسخ به این پرسش که راهکار برای بهتر شدن وضعیت کتابهای تالیفی در علوم انسانی چیست؟ گفت: مدارا و شکیبایی به رشد خلاقیت کمک میکند. باید افراد صفر و صدی و متعصب را از فرهنگ دور نگه داشت. باید از کمیت ناشران کاست و به کیفیت ناشران افزود حتی میتوان پروانه نشر را در چهار یا پنج حوزه محدود کرد. ناشر حوزه فنی و علوم پایه از ناشران علوم انسانی و کودک جدا شود. ناشران تخصصی کار کنند و نویسنده بداند با چه کسی باید همکاری کند. سیاستی داریم که به سیاست جشنوارهای معروف است؛ این جشنوارهها ـ چه دولتی و چه خصوصی ـ یک اشکال بزرگ دارند و در واقع دنبال این هستند از استادان پیشکسوت قدردانی کنند و در آنها کمتر از جوانان خلاق تقدیر میشود. باید از ناشر و یا جایزهای که نویسندگان جوان یا گمنام را شناسایی میکنند بیشتر حمایت کرد.
نمایشگاه کتاب؛ تابویی که شکست
بهرامی کمیل در پایان گفت: آخرین پیشنهادم درباره نمایشگاه کتاب است. خوشبختانه تابوی نمایشگاه کتاب تهران امسال شکست و برگزار نشد و این فرصت خوبی است برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که تصمیم بگیرد سیستم توزیع را پررنگ کند. یکی از معضلات نمایشگاه کتاب این بود که باعث شد کتابفروشی ما برچیده شوند و معضل دیگرش این بود که ناشران به صورت قارچگونه رشد کردند. لغو نمایشگاه کتاب بهتر است به شرط آنکه ما به سمت توزیع مناسب برویم البته با مدیریت ناشران و کتابفروشان.
نظر شما