با نزدیک شدن به سالروز میلاد پیامبر اسلام، رامونا میرحاجیان منتقد، در یادداشتی مروری بر رمان «سهکاهن» نوشته مجید قیصری داشته است.
با این حال، شناخت ما از پیامبر و حس ما در ایجاد یک نسبت انسانی با ایشان، دچار نوعی اعوجاج است. اعوجاجی که میتوان آن را نوعی از حجاب نزدیکی دانست. همین تسمیه کردن فرزندانمان به نام او، همین شهادت بر پیامبری در نماز، همین صلوات و درود بر او، گویی برای ما شرایطی را خلق کرده است که او را کامل و دقیق میشناسیم؛ اما اینگونه نیست.
میتوان با مطالعه کتابهای تاریخی که به بررسی زمانه و زندگی پیامبر مهربانی پرداختهاند، این حجاب علمی را تا حدی کم کرد؛ اما باز هم اسیر زمان و مکان میشویم و ناتوان در ایجاد یک نسبت انسانی. این هنر و داستان است که حجاب زمان و مکان را برمیدارد و پیامبر را به ما نشان میدهد. «همانا من بشری هستم مانند شما؛ الّا اینکه بر من وحی میشود.» در این راه نهتنها فقط مسلمانان، که حتی برخی غیرمسلمانان نیز درباره شخصیت او به تولید آثار هنری خصوصاً داستان و رمان پرداختهاند.
حال در میان خیل این آثار، چرا باید به سراغ «سهکاهن» رفت؟ «سه کاهن»، رمانی به قلم مجید قیصری که نشر کتابستان معرفت آن را روانه بازار کرده است. دلایل اهمیت «سهکاهن» فراوان است. یکیاش همین ایجاد نسبت انسانی ما با پیامبر است؛ چنانکه هنگام خواندنش توانسته است ما را نیز دچار تغییرات فراوان کند. علت دیگر را باید در اصل داستان جستوجو کرد. رمان، داستان مستقیم پیامبر نیست. رمان، داستان کودکی پیامبر در هنگام حضور در قبیله سعدیه، هنگامی که محمد (صلیالله علیه و آله) کودکی خردسال پنج، شش یا هفت ساله است. حضور سه کاهن ناشناس یهودی در غروب یکی از روزهای آمدنشان به آنجا، سرآغاز همه اتفاقات است.
مجید قیصری با دور شدن از پیامبر خردسال، آن هنگام که هنوز بعثت و رسالتش در ظرف زمان محقق نشده بود و نزدیک شدن به اطرافیانش، حجاب نزدیکی را برداشته و تأثیری که رفتار و گفتار و کردار او بر دیگران گذاشته است، به ما فرصت میدهد تا نسبت خود را با او بسنجیم که اگر در زمانه او بودیم، چه نگاهی داشتیم. رسول خدا چند باری بیشتر سخن نمیگوید و چندان در متن اتفاقات نیست؛ اما نویسنده توانسته مهمترین اتفاق را در داستانش رقم بزند. محمد (صلیالله علیه و آله) علت وجودی همه ماست. اگر او نبود که ما نیز خلق نشده بودیم.
این را چگونه درمییابیم؟ آنجا که او ساکت است، آنجا که او کاری نمیکند، آنجا که او اصلاً حضور ندارد؛ اما ذهن و فکر حلیمه، شوهرش، فرزندانش و آن سه کاهن رنگینپوش را درگیر کرده است. نویسنده به خوبی توانسته است اتمسفر داستان را بیآنکه دستخوش کلیشه و شعارزدگی کند، حول محور پیامبر بچرخاند. چنانکه در آغاز و میانه و پایان داستان، خود را در بیابان حجاز، خار در پای خلیده و ترسیده از حضور نزدیک کاهنان، چشمنگران میشویم مبادا برای پیامبر اتفاق بدی بیفتد. حال آنکه حافظه تاریخی ما میگوید سنت الهی بر آن بود که تا زمان بعثت رسولش، او از هر گزندی در امان بماند.
اما این ویژگی چگونه حاصل شده است؟ مجید قیصری در «سه کاهن» با کلمات همچون جواهر برخورد کرده است. تکتک آنها را با ظرافت، سمباده است، بهترین جای ممکن را برای آن در نظر گرفته است و این کار را نه فقط به نشانه قدرتنمایی داستانی که بخشی از پازل داستانی خود در نظر گرفته است. رسول خدا امّی بود؛ اما کلامی که بر او وحی میشد، اعجاز همیشگی بود. داستانی هم که برای او نوشته میشود، باید رنگی از آن زیبایی و فخیم بودن را داشته باشد.
این زبان تاریخی، فقط ترکیبی از کلمات ازکارافتاده و کلیشههای رسانهای نیست. زبانی است جاندار که انسان را به سختی میاندازد؛ اما از پا نمیاندازد. شعر نیست و قصدش تنها تحریک احساسات با کلمات دورریختهشده نیست. هدفش نزدیک کردن حس ما به آن روزها و روزگار است.
ویژگی دیگر «سهکاهن» دست گذاشتن روی بازه زمانی کودکی پیامبر است؛ آنجا که ایشان هنوز نور نبوی را آشکار نکرده است. ماجرایی که در داستان رخ میدهد نیز تحلیل تاریخی پنهانی دارد که نشان از قوت نویسنده در رساندن پیامش بدون افتادن در دام مقالهنویسی و مستقیمگویی است. باطل هیچگاه از پای نمینشیند و هیچگاه نباید دمی را به آسایش و بیخیالی گذراند. بودن در کنار پیامبر، تضمینکننده تمام موفقیتها نیست. استفاده درست از منابع دست اول و همینطور ارائه هنری از یک تحلیل تاریخی، بر کیفیت «سه کاهن» افزوده است.
از منظر کتابسازی نیز، «سه کاهن» چشمنواز و جذاب است. طرح جلدی که انتخاب شده، تایپوگرافی متفاوتی دارد که نمیگذارد چشم به راحتی از کنارش عبور کند. نگاهها را به خود جذب میکند و تناسبی هنری نیز با اصل داستان دارد.
کتابستان معرفت رمان «سه کاهن» را در 190 صفحه و با قیمت 30 هزار تومان روانه کتابفروشیها کرده است.
نظر شما