آقای مجابی، چرا اسم کتابتازهتان را «خاطرات نسل آخر» گذاشتید؟ منظور از نسل آخر کدام نسل است؟
دورهای از حوالی مشروطیت تا حوالی هزار و سیصد و شصت وجود دارد که افراد این نسل در ویژگیهایی چون آرمانگرایی، وطنپرستی، حکومت قانون و آزادیخواهی مشترک و همفکر بودهاند و روشنفکران این دوره با توده مردم ارتباط عمیق و گستردهای داشتهاند. از سال هزار و سیصد و شصت نسل دیگری روی کار آمد که در بعضی مشخصات با نسل قبلی خود، همسو است اما مشخصات دیگری هم دارد که تفاوت آنها را با نسلهای پیشین آشکار میکند. در این خاطرات به چند و چون زندگی و آثار و ویژگیهای نسل قبلی مخصوصا در دهه چهل و پنجاه پرداختهام که خود نیز فردی از آن هستم. مقصود من از نسل آخر، آخرین نسل نیست بلکه نسلی است که وظیفه فرهنگی و اجتماعی خود را به گونهای خاص انجام داده و آدمهایش کمابیش زندگی خود را به سر بردهاند. ضرورت داشت مشخصات نسلی را که به آن تعلق داشتم ثبت کنم. در عین اینکه به شخصیتهای ادبی و هنری کشورمان به طور کلی فرهنگسازان یک دوره مشخص پرداختهام و به تحلیل اجتماعی آن سالها نیز نظر داشتهام و سعی کردهام بررسی و داوری بیطرفانه داشته باشم نه این که فقط ستایشگر یا نکوهشگر کسان باشم.
این علاقه و شوق شما به گردآوری اسناد و مدارک تاریخی و یادداشت خاطرات از کجا میآید؟
از جوانی فکر میکردم ما روز به روز که در حال زندگی هستیم در یک تاریخ هم قرار داریم. تاریخ در روزمرگی ما جریان دارد. بنابراین وقتی با افراد مختلفی از نخبگان تا مردم عادی جامعه به نشست و برخاست و صحبت و گفتوگو میپرداختم، تا آنجا که میتوانستم آن وقایع و حرفها و نشانهها را یادداشت میکردم و میدانستم بعدها اینها جزو تاریخ یک دوره خواهد شد و باید بهعنوان یک سند ثبت شوند. شاید عشق به گردآوری اسناد و مدارک یک عصر حاصل کار مطبوعاتی من بوده و این کتاب حاصل کنجکاوی شدید من نسبت به وقایع پیرامون است.
بیشتر با چه شخصیتهایی به گفتوگو میپرداختید و شیوه کارتان در نوشتن این خاطرات چگونه بوده است؟
در ده سالی که در روزنامه اطلاعات مشغول بودم و در سالهای پیش و پس از آن که بهعنوان یک شاعر و نویسنده در محافل فرهنگی اجتماعی خودمان فعال بودم میشود گفت با اکثر شخصیتهای فرهنگی، ادبی، هنری و اجتماعی در ارتباط بودهام و خاطرات مشترکی از دیدار و گفتوگو با این افراد دارم که آنها را به صورت مقاله و یادداشتهای روزانه ثبت کرده یا به خاطر سپردهام. در این اندیشه بودم که حرفها، نامهها، گفت و شنیدها، حرفهای محفلی و مسائل گروهی، حالات خلوت و عیان دست اندرکارانِ نهضت نوآوری اندیشه و هنر را که بتواند به روشن شدن زوایای بیشتری از فرهنگ این کشور کمک کند به صورت اسناد و مدارک شخصی منتشر کنم. تنظیم نهایی آن همه یادداشت و سند و عکس و بررسی حدود ده، پانزده سال طول کشید تا توانستم خاطراتی را درکتاب بیاورم که بیشتر از آنکه فایده فردی داشته باشد، نوعی تاریخ اجتماعی نیز باشد.
در نقل خاطرات هم آنچه را دیدهام نوشتهام، به شنیدهها و شایعات توجه نداشتهام. قصد نداشتم به این زودی این کتاب را به ناشر بسپارم، مبادا گرفتار ممیزی کاملی شود که این اتفاق نیافتاد. شاید به این دلیل که فکرکردهاند این خاطراتی از دهههای گذشته است و سود و زیانی برای حالا ندارد، اما نکته مهمتر اینکه حالا کسی رغبت کتاب خواندن ندارد، پس خط زدن این سطر و آن پاراگراف بیمعناست. رسمیست بین غربیها و آسیای جنوب شرقی که مرده را برای تماشای کسان درتابوت، بزک میکنند، هفته کتاب و نمایشگاه کتاب پس از وفات خوانش، نوعی بزک دوزک است.
باری با یادآوری خاطرات مشترکی با این بزرگان، کارنامه مختصری هم از حیات فرهنگی آنها را نیز ارایه کردهام. زندگی و آثارشان را در خلاصهترین شکل به همراه نظر خودم درباره آنها در کتاب آوردهام. علاوه بر تاکید بر نامآوران عرصه فرهنگ که بیش از دویست شخصیت مهم ایران را در برمیگیرد به آدمهایی نیز پرداختهام که در جامعه کمتر به آنها توجه شده است، درحالی که زندگی و آثار آنان دست کمی از صاحبنامان مشهور نداشته است. درباره افرادی که در کتاب از آنها یاد شده علاوه بر شناختی که از دوستی و همکاری حاصل شده به تحقیق و بررسی نظردیگران نیز توجه داشتهام. علاوه بر دریافت شخصی کوشیدهام تصویری که از آنها به دست میدهم مستند به مدارک و اسناد دقیق باشد تا از قضاوت شخصی پرهیز کرده باشم. مثلا راجع به نادرپور در ابتدا گفته بودم که شعرش تغزلی و جوانپسند است و این تصوری بود که من و نسل من از او داشتیم. بعدها که گفتوگوی مفصل و آزادانه با نادرپور در خارج از کشور چاپ شد متوجه شدم که این آدم از دوازده سالگی در کار سیاسی بوده و تا آخر عمر، مشغله ذهنیاش سیاست بوده است.
درهمین کتاب نظر پیشین خود را آوردهام و بعد صادقانه به نادرست بودن آن تصویر اشاره کردهام وگفتهام ما گاهی یک شخصیت را از یک ساحت به نظر میآوریم و ساحتهای دیگر آن شخصیت به هر علت از نظر ما پنهان میماند. لازم است کسان بیشتری یادداشتها و اسناد و در نهایت نظر خود را درباره شخصیتهای زمانهشان در روزنامه، کتاب، فیلم و تلویزیون بیان کنند تا مگر از جمعبندی بیانهای بیغرض و آزادانه و منصفانه بتوان به وجهی از شخصیتهای عصرمان نزدیک بشویم. درکشورهایی که اطلاعات معاصران درباره اشخاص در پردهای از شایعات و غرضورزیها یا مخدوش کردن حقایق و تحریف وقایع و اینطور چیزها پوشیده و در ابهام است، کسانی باید با صداقت و شهامت از آنچه دیدهاند و یقین دارند اسنادی به دست دهند که به حقایق یک عصر شهادت دهد.
کتاب «خاطرات نسل آخر» شامل خاطرات چه دورههایی میشود؟
کتاب در واقع گزارشی است از دهه چهل و پنجاه که با صراحت، شفافیت و دیدی انتقادی به آن دوره میپردازد. این کتاب ترسیم فضای بی واسطه و عینی توسط یک فعال اجتماعی در دو دهه چهل و پنجاه است که فرهنگ ایران به دلایلی، در یک منحنی اوج گیرنده، حرکت کرده است.
قبلا کتابی با عنوان «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران» که گفتوگوی علی شروقی با شما بود توسط نشر ثالث منتشر شد. این کتاب در ادامه همان کتاب است؟
اوایل دهه هشتاد آقای علی شروقی که حالا نویسنده و منتقد نامبرداری است پیش من آمد و خواست که در یک گفتوگوی دراز آهنگ کتابی از خاطرات شفاهیام تهیه کند. این گفتوگوها حدود دو سال در منزل من به طول انجامید و بالغ بر دوهزار صفحه شد. بخشی از این نوشتهها حدود چهارصد صفحه با عنوان تاریخ شفاهی جواد مجابی توسط نشر ثالث به چاپ رسید. بخش اعظم این گفتوگوها شامل خاطرات با شخصیتهای زمانه بود که با تغییرات گسترده و افزودن اسناد و مدارک تصویری حالا به صورت کتاب سه جلدی خاطرات نسل آخر از سوی همین ناشر چاپ شده است. بخش آخر آن گفتوگو تحلیل آثار از دیدگاه خودم بود که هنوز در کشوی میزم مانده است. در این چندین سال که برای کامل شدن این کتاب کار میکردم و به گسترش وقایع و تعمیقشان نظرداشتم، سعی کردم تاریخ، مکان، روال و بیان خاطراتی که روی نوار ضبط شده بود و ارتجالا به زبان آمده بود با توجه به اسناد تصحیح و مرتب شود.
روال کار هم بدین شکل بود که آقای شروقی درباره کسی که میدانست از آشنایان یا دوستان من بوده چیزی میپرسید و جریان گفت وگو بر اثر تداعیها، از یک شخصیت به شخصیت مرتبط با او پیش میرفت تا به یک بحث کلی و ارتباط انداموار منتهی شود. بنابراین کتاب اول ترتیب زمانی یا الفبائی ندارد و بی تکلف و آزادانه ازآدمها صحبت میشود، در جلد دوم که به اسناد، مدارک و نامهها اختصاص دارد ترتیب توالی الفبایی ضرورت داشته است. جلد سوم نیز شامل عکسهایی است که غالب آنها را از دهه چهل و پنجاه در آرشیو شخصی داشتهام. جلد اول دو بخش دارد که یکی دیدارهایی است که با افراد مختلف داشتهام و بخش دیگر رفاقتها است. همواره این علاقه را داشتهام که با آدمهای نخبه زمان خودم در ارتباط باشم. این رسمی قدیمی است که درنسل ما هم باقی بود: شوق یادگیری و سیر و سلوکی که ناشی از فهم راه و رسم زندگی بزرگان است برای ما راهگشا بود. میتوان از یک نظر این کتاب را سفر کاشفانه یک جوان در زوایا و ساحتهای فرهنگ کشورش دانست. سیر و سلوک یک آدم که سعی کرده با بزرگان عصر خودش در ارتباط مداوم باشد برای پیدا کردن راه خودش در زندگی فرهنگی و اجتماعی. این روشی است که انسان را از خطاهای شخصی بیشتر در امان نگه میدارد.
آرشیو عکسها را چگونه گردآوری کردید؟
زمانی که در روزنامه بودم آرشیوی از عکسهای فعالان عرصه فرهنگ خاصه ادیبان و هنرمندان تدارک کرده بودم که بیشتر مربوط به دهه چهل و پنجاه است. عکس افرادی که آن زمان به روزنامه اطلاعات و با من رفتوآمد داشتند. گردآوری این آرشیو حدود ده سال به طول انجامید و وقتی در سال پنجاه و هشت از روزنامه اخراج شدیم آنها را به خانه آوردم زیرا گمان میکردم بعضی از این عکسها ممکن است موجب فساد و فتنه برای افراد شود. در این کتاب گزیدهای از آن آرشیو آمده است.
شما در این کتاب به نوعی از خاطرهگویی صرف فاصله گرفتهاید و همراه با خاطرهنویسی به تحلیل تاریخی-اجتماعی پرداختهاید. در این باره بیشتر توضیح دهید.
این خاطرات بر پایه دیدگاه تاریخی و تحلیل اجتماعی استوار است و همچنین در آن به نوعی مقایسه تاریخی دست زدهام. تاریخ فقط یک سری اتفاق رخ داده در گذشته نیست بلکه دستمایهای برای درک اکنون و حرکت به سوی فرداست. خاطراتی که در این کتاب آمدهاند؛ فقط به قصد یادآوری یا تفاخر نیامده بلکه ضرورتی فرهنگی برای روشنی افکندن به یک دوره طولانی مرا به بازگویی آن وقایع و حقایق واداشته است. اینها خاطراتی انتزاعی نیستند؛ بلکه شکلی اجتماعی دارند. اساسا من هر اتفاقی را در بستر اجتماعی آن میبینم. برای مثال وقتی از کافهنشینی آن دوران روایتهایی به میان میآید هدف بیان این بدیهیات نیست که عدهای به کافه سر میزنند، چای و قهوه میخورند و وقت میگذرانند. این صورت ظاهری قضیه است، کارکرد مهم آن، شوق رفاقت و آشنایی وسیعتر با دیگران و ارتباطگیری نسلی است که در آن کافهها با یکدیگر دیدار میکردهاند، نوآمدگان با بزرگترها آشنا میشدند، آدمهای هم سن و سال با هم قرار فعالیتهای مشترک را در همین کافهها و پاتوقهای شهری میگذاشتهاند. بسیاری از فیلمها که بعدا ساخته شد و مجلههای ادبی که منتشر شد و شکلگیری همین کانون نویسندگان ایران، تشکیل گروههای سیاسی و مبارزاتی، آغاز موجهای نوآوری هنری و ادبی، حاصل دیدارهای کافهای بوده است.
سعی شما در این بوده که کلیت یک شخصیت را به هر نحوه که هست در خاطراتش بازنمایی کنید. از سختی این کار بگویید.
درباره آدمهای متفاوتی از رسانههای شعر و نویسندگی و روزنامه و سینما و تئاتر و موسیقی حتی سیاست صحبت کردهام، در تصویرسازی و روایت از آنها کوشیدهام به یک پرنسیپ عمده که در فرهنگ ما جاری بوده وفادار بمانم، به یک نوع ادبِ آدابدان ایرانی، که از اشرافیت اخلاقی مایه دارد. به شکلی مودبانه و دقیق حرف خود را میزنید که از بد و نیک یک آدم یا یک موضوع حرف میزنید بی آنکه لطمهای به آن واقعیت یا شخصیت زده باشید. این را از حکمت پیشینیان و سلوک نسل خردمند هم عصرم آموختهام که نه زیاد شیفته آدمها بشوم و نه در پی طرد و نفی آنان باشم. در دهههای چهل و پنجاه یک نوع فرهنگ مدارا در میان مردم وجود داشت یا پدید آمده بود که ضریب تحمل آدمها نسبت به همدیگر حتی مخالفان و دشمنانشان بالا رفته بود.
این مدارای معقول چندان دیر نپایید و بعدا به هر علت معکوس شد و فرقهگرایی و دشمنانگی به جایش نشست. به افراد از منظر احساساتی و هیجانی نگاه نکردهام، سعی کردهام نوعی عقلانیت بر قلمم حکفرما باشد. روایت شخصی من از آن روزگار و آدمهایش ترکیبی از گزارش واقعگرای روزنامهنگارانه است که چاشنی زده میشود با نگرش شاعر و نویسنده و محققی که چشمانداز و زاویه دید خاص خودش را دارد. نکته مهمتر اینکه: بیشتر افرادی که خاطره میگویند یا مینویسند، آگاهانه یا ناآگاهانه میکوشند خود را در جایی و موقعیتی برتری ببخشند یا در مواقع مشکوکی خودشان را تبرئه و توجیه کنند یا به شکلی غیرمستقیم شخصیتهای مخالف خود را بکوبند یا درستایش فردی خاص اغراق کنند. تلاشم در این کتاب این بوده تا از این نوع رفتار سادهلوحانه که مردم از دور بوی ناخوشایند آن را میشنوند، دوری کنم. امیدوارم شاهد صادق و شجاعی از روزگار میهنم بوده باشم و چنین نوشتار آرزوکردنی، می تواند فخری برای من باشد.
کتاب «خاطرات نسل آخر» نوشته جواد مجابی در سه مجلد با قیمت 175هزارتومان توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است.
نظر شما