امید طبیبزاده در نشست «ظرافتهای ویرایش در متون ترجمهای» بهعنوان اولین سخنران، به موضوع «ویرایش متنهای ترجمهای علمی» پرداخت. طبیبزاده در ادامه به نقش ویرایش در معیارسازی و پردازش ماشینی متنهای علمی و خبری در زبان فارسی پرداخت و گفت: «نقش ویرایش در معیارسازی و پردازش ماشینی متنهای علمی و خبری زبان فارسی است، همین عنوان چند اصطلاح دارد، یکی ویرایش، یکی معیارسازی، پردازش زبانهای طبیعی، تفاوت متنهای علمی و خبری با متنهای ادبی، من اینها را اول میگویم. و بعد به بحث اصلی میپردازم.»
وی در ادامه طی ارایه چند پاورپوینت به تعریفها و نقش ویرایش و ملاک انتخاب صورت معیار پرداخت. او تعریفها را ذیل عنوانهای ویرایش، معیارسازی، پردازش زبانهای طبیعی و تفاوت متنهای علمی و خبری با متنهای ادبی دستهبندی کرد و همچنین به عنوان نقش ویرایش در پردازش ماشینی متنهای علمی و خبری و ملاک انتخاب صورت معیار از میان چند صورت مشابه اشاره داشت.
او درباره تعریف ویرایش گفت: «ویرایش عبارت است از یکدست کردن اصطلاحات در متون علمی، یکدست کردن نشانههای سجاوندی و شیوه ارجاعات، پاراگرافبندی، رعایت دستور زبان معیار و دستور خط مصوب سازمان انتشاراتی خود و غیره، برای کمک به انتقال هر چه صریحتر و سادهتر اطلاعات از نویسنده یا مترجم به خواننده.»
او همچنین گفت: «در زبان شناسی وقتی صحبت از ویرایش میشود در عین حال آن را بخشی از برنامهریزی زبانی میدانیم که هدف آن هر چه معیارتر کردن زبان است. اهمیت دو مفهوم «زبان معیار» و «برنامهریزی زبانی» در امر ویرایش متنهای علمی و خبری چنان زیاد است که هر تعریفی از ویرایش بدون توجه به آنها، ناقص و ناتمام خواهد بود. ممکن است ویراستار متوجه کاری که میکند نباشد اما در عمل کل کار ویرایش در جهت معیارتر کردن زبان است.»
طبیبزاده در ادامه به تعریف زبان یا گونه معیار پرداخت: «زبانهای جوامع بزرگ و پیشرفته دارای گونههای اجتماعی و جغرافیایی متفاوتی هستند که از آن میان غالبا فقط یکی گونهی معیار شمرده میشود: گونه معتبر یا وجهدار زبان که مورد قبول اکثر افراد جامعه است در نوشتار، اخبار رادیو و تلویزیون، احکام حکومتی و کلیه محیطهای رسمی قابل بررسی است. و گونه معیار همچنین همان گونهای است که غالبا در جوامع چند زبانه از آن بهعنوان زبان مشترک و میانجی استفاده میشود و گاه بدان زبان رسمی یا زبان ملی اطلاق میشود.»
سخنران نشست در تعریف معیارسازی(standardization) زبان افزود: «معیارسازی گاهی هدف انتخاب گونه معیار و یا گاهی هدف آماده سازی آن است. تاسیس فرهنگستانها، تدوین فرهنگهای لغت و کتابهای دستور، تهیه واژهنامهها و واژگانها، نگارش آثاری چون «غلط ننویسیم»، فرهنگ املایی زبان فارسی، راهنمای ویرایش استاد سمیعی و غیره، همه برای هر چه معیارتر ساختن زبان. پس معیارسازی نوعی«تجویز» است.»
او در ادامه به دو نوع معیارسازی اشاره کرد: «معیارسازی گاهی به شکلی طبیعی(خودانگیخته) است و گاهی آگاهانه و با برنامهریزی. تا پیش از نهضت مشروطه در ایران زبان فارسی به صورت طبیعی و با سرعتی بسیار اندک مسیر معیار شدن را طی می کرد، اما پس از مشروطه و به ویژه پس از تاسیس فرهنگستان نخست، به صورت آگاهانه درآمد و مدام بر سرعت آن افزوده شد.»
طبیبزاده در تعریف پردازش زبان گفت: «بحث پردازش زبانهای طبیعی به سالهای دهه پنجاه قرن بیستم باز میگردد. این حوزه محل تلاقی سه رشته گوناگون زبانشناسی، علوم رایانهای و هوش مصنوعی است و به تعامل میان رایانه و زبان میپردازد.» او هدف پردازش زبان را «تحلیل و پردازش خودکار دادههای انبوه زبانی با استفاده از کامپیوتر برای درک گفتار، تولید گفتار، تبدیل متن به نوشتار، تبدیل نوشتار به متن، بازیابی اطلاعات از درون متن، تهیه پیکرههای عظیم زبانی و نرم افزارهای ترجمه ماشینی» میداند. و همچنین در اهمیت پردازش زبانهای طبیعی بیان داشت: «تا چندی دیگر زبانها بر حسب میزان تواناییشان در استفاده از پیشرفتهای فنآوریهای جدید در حوزه پردازش زبانهای طبیعی، به دو دسته زبانهای اصلی و زبانهای پیرامونی تقسیم میشوند.»
این استاد دانشگاه در ادامه به تفاوت متنهای علمی و خبری با متنهای ادبی، پرداخت: «از حیث نقش، زبان متنهای علمی و خبری همواره دارای نقش ارجاعی است اما در متنهای ادبی نقش شاعرانه اهمیت دارد. از حیث گونه، متنهای علمی و خبری همواره به گونه معیار نگاشته میشوند اما در متنهای ادبی از انواع گونهها و سبکها ممکن است استفاده شود. از حیث پردازش، متنهای علمی و خبری بسیار بیشتر از متنهای ادبی موضوع بررسی متخصصان این قبیل مطالعات هستند.»
وی در ادامه به نقش ویرایش در پردازش ماشینی متنهای علمی و خبری بیان داشت: «اگر بخواهیم زبان فارسی در آینده در زمره زبانهای پیرامونی نباشد، باید از هم اکنون از طریق معیارسازی و کار در حوزه پردازش ماشینی زبان به تقویت هر چه بیشتر آن در این مطالعات یاری رساند. حال ببینیم چگونه معیارسازی آگاهانه زبان و مخصوصا فعالیتهای ویرایشی، باعث تسهیل کار متخصصان پردازش زبان میشود.»
طبیبزاده طی ارایه یک پاورپونینت به نمونهای از چگونگی معیارسازی زبان پرداخت: «از چهار روزنامه فارسی که به فواصل تا 50 تا 60 سال از سال 1229 شمسی تا 1399 منتشر شدهاند، به صورت کاملا تصادفی چهار بند برگزیدیم. هر بند به طور میانگین شامل 102 واژه است. دو متن اول مبین معیارسازی خودانگیخته و دو بند دوم مبین معیارسازی کم و بیش آگاهانه هستند:روزنامه اخبار دارالخلافه طهران]وقایع اتفاقیه[ شماره1، جمعه پنجم ربیع الثانی 1267 ه ق/ 18 بهمن 1229. «کشتی بزرگ دولت فرانسه که در شهر برست بود یکصد و هشت عراده توپ در میانش بود یکنفر از توپچیان فشنگ آتش بازی درست میکرد ناگاه باروطی که در آنجا بود آتش گرفت و خود آن توپچی و هشت نفر دیگر که نزدیک او بودند آتش گرفته هلاک شدند و ده دوازده نفر هم از تخته پاره زخمدار شدند. درین روزها در دریاهای اطراف مملکت انگلیس و فرانسه طوفان زیاد شده و بسیار ضرر به کشتیها خورده است از جمله یک کشتی در سمت مغرب ولایت انگلیس بسنک خورده و غرق شد و مال التجاره که در آن بود سی پن جهزار پوند پول انگلیس بود که هفتاد هفت هزار تومان پول ایران باشد و همه تلف شد.»
او گفت: «ابتدایی بودن این نثر ربطی به قدیمی بودنش ندارد، بلکه آغاز نثر خبری فارسی نمیتوانست بهتر از این باشد.»
در ادامه به متنی از روزنامه حبل المتین(تهران) پرداخت:
شماره 1،صفحه 2-3،15 ربیع الاول 1325 ه ق/ 9 اردیبهشت 1285
تاکنون هر گونه حوادث و وقایع که نتیجه آنها افتتاح مجلس شورای ملی واقع می شد(انقلاب) میگفتیم اما پاره واقعات که این روزها بظهور رسیده و در بعضی اماکن سر زده و میزند باید آنها را اختلال بگوئیم انقلاب –مبارزت و ستیزه است که فیما بین دولت و ملت واقع میشود و اختلال عبارت است از اغتشاش و هرج و مرجی که باغوا و اغفال دولت و دولتیان ظاهر میشود و فائده اختلال برای دولت انست که انقلاب و مشاجره با دولت توقیف گردیده خلق بجان یکدیگر افتاده دولتی انرا آسوده میگذارند.»
طبیبزاده متنی از روزنامه اطلاعات را خواند: «شماره 10649،سال 36،شانزده آبان 1340: امروز آقای دکتر امینی نخست وزیر بخبرنگار ما اظهار داشت که دولت امریکا مبلغی بایران بعنوان کمک بلاعوض میپردازد و یک وام نیز برای انجام کارهای کنونی سازمان برنامه در اختیار این سازمان میگذارند. اقای نخست وزیر اظهار داشت که دیروز ساعت 4 بعد از ظهر آقای هولمز سفیر کبیر امریکا،باتفاق برن ریئس اصل تصمیم دولت امریکا را در این مورد اطلاع داد.خبرنگار مادر باره جریان کمک بلاعوض امریکا سئوال کرد.»
او همچنین در آخر متنی از روزنامه شرق را نمایش داد: «شماره 3859،سال 18،دوشنبه 19 آبان 1399: شکست دونالد ترامپ در انتخابات امریکا،واکنش مقامات و مسئولان را در پی داشت.صفحه توییتر انگلیسی دفتر مقام معظم رهبری در واکنش به شکست ترامپ در انتخابات نوشت.»
طبیبزاده به نشانههای معیار شدن به علایم سجاوندی اشاره داشت: «با جدیدتر شدن متنها، علایم بیشتر نقشمندتر میشوند:متن1، هیچ علامت سجاوندی، متن2،دو علامت(پرانتز و خط تیره با کاربرد نامشخص)، متن3، پنج علامت(سه نقطه و دو ویرگول)، متن4، 16 علامت(پنج نقطه، پنج ویرگول، دو جفت گیومه نقل قول، دو نقطه و یک علامت تعجب)»
او در ادامه از دیگر نشانه های معیار شدن به وضعیت دستور خط در این متون اشاره کرد: «سرهم نویسی حرفهای اضافه و پیشوندهای فعلی و واژه های مرکب که متون بررسی شده است.در متن 1: 7 مورد: «یکصد»، «یکنفر»، «میکرد»، «درین»، «بکشتیها»، «بسنک»، «پنجهزار» و در متن 2 12 مورد: «میشد»، «میگفتیم»، «بظهور»، «میزند»، «میشود»، «باغوا»، «میشود»، «آنستکه»، «بجان»، «دولتیانرا»، «میگذارند»، «میگردد» و در متن3: 6مورد «بخبرنگار»، «بایران»، «بعنوان»، «میپردازد»، «میگذارد»، «باتفاق» و در متن4: صفر مورد!»
طبیبزاده به نقش ویرایش در پردازش ماشینی زبان در طی یک آزمایش نشان داد: «حال با آزمایش ساده نشان میدهیم که معیارسازی نوشتار ویرایش فقط خواندن و درک متن را سادهتر نمی کند، بلکه کار پردازش متن توسط ماشین را نیمثلا در ترجمه ماشینی، تسهیل میکند. چهار متنی را که به تصادف انتخاب کرده بودیم با ترجمه ماشینی اینستاگرام به انگلیسی ترجمه کردیم. این چهار متن را همراه با نامه زیر برای 10 نفر از متخصصان آموزش زبان انگلیسی و زبان شناسی ارسال کردیم: «-..به ضمیمه چهار متن بسیار کوتاه انگلیسی را تقدیم میدارم. ممنون میشوم این متنها را بخوانید و نمرهای بین صفر تا ده به آنها بدهید. این متنها همه توسط ماشین از فارسی به انگلیسی ترجمه شده است. لطفا معیار شما در تصحیح این متنها صرفا صحت زبان از حیث قواعد دستوری و نگارشی و موفقیت متن در رساندن معنا باشد. بنده فقط به نمره کلی شما احتیاج دارم و خواهش میکنم زحمت تصحیح متنها را به خودتان ندهید.»
همچنین چهار متن یادشده به مترجم اینستاگرام هم سپرده شدند و در نتیجه دو متن جدیدتر و مخصوصا متن شماره 4، بیشترین امتیاز را از حیث کیفیت ترجمه به انگلیسی دریافت کردهاند:
شماره 2(حبل المتین): 22 (=4.4)
شماره3 (اطلاعات): 65 (=13.65)
شماره 4 (شرق): 82(=16.4)
وی در اشاره به دستور خط و پردازش بیان داشت: «پردازش ماشینی زبان همواره بر اساس واژگانی صورت میگیرد که از قبل برای ماشین تدوین شده است در چنین واژگانی احتمال وجود صورتهایی چون «دولتیان»، «را»، «به»، «اغوا»، «به»، «ایران» بسیار بیشتر است تا صورتهایی چون «دولتیانرا» و «باغوا» و «بایران». پس دستور خط امری صرفا قراردادی نیست و در تدوین آن توجه به درک سریع خوانندگان و توان پردازش ماشین اهمیت فوق العاده زیادی دارد.»
دکتر امید طبیبزاده در آخر به نتیجهگیری سخنرانیاش پرداخت: «شاید نویسندگان دستور خط فرهنگستان توجهای به پردازش ماشینی زبان نداشتند، اما دستورالعملهای منطقی آنان در مورد جدانویسی خود به خود متضمن فواید مهمی برای پردازش زبان شده است. ملاک انتخاب صورت معیار از میان چند صورت مشابه. زبان معیار کمترین تنوع و بیشترین کاربرد را دارد و همین امر از دیگر علل تسهیل کار پردازش متنهای معیار است. اما در بین چند صورت مشابه صحیح، کدام معیار است؟ ملاکهایی چون درست و غلط یا گذشته ادبی، یا کاربرد آن در صورتها در زبانهای دیگری جز فارسی یا حتی مباحث دستوری اعتبار چندانی ندارند. برای انتخاب بهترین صورت صرفا باید به پیکرههای وسیع نوشتاری رجوع کرد و پر کاربردترین صورت را برگزید.»
آبتین گلگار در ادامه به مهمترین مشکل در ترجمه و ویراستاری متون ایرانشناسی پرداخت: «شاید مهمترین مشکل در ترجمه و ویراستاری متون ایرانشناسی، مسئله منبعشناسی باشد. نویسنده در اکثر مواقع به منابعی ارجاع داده که معمولا به زبان فارسیاند و آنها را به به زبان خودشان ترجمه کردهاند. گاهی پیدا کردن این منابع بسیار دشوار است ولی به هر حال مترجم و ویراستار باید آنها را پیدا کنند. به خاطر اینکه این متنها یکبار از فارسی ترجمه شدهاند و این مسئلهای است که در مواجهه با دیگر متون علمی وجود ندارد. متون علمی دیگر اگر ارجاعات زیادی هم داشته باشند میشود آنها ترجمه کرد و دشواری خاصی ندارد. در کار ایرانشناسی خیلی وقتها منابع موجود نیستند یا اینکه از دسترس خارج هستند. حتی اگر منابع موجود باشند باید بدانیم به کدام منبع باید رجوع کنیم و کدام معتبر است. به دیگر سخن باید از دانش منبعشناسی خوبی مترجم یا ویراستار برخوردار باشد یا حداقل از متخصصان این امر کمک بگیرد. برای مثال من کتابی از برتس درباره شعر فارسی دوره سامانی ترجمه میکردم که در آنجا به بیتی از دقیقی ارجاع داده بود اما هر چه آن قصیده را گشتم آن بیت را پیدا نکردم و در آخر ناامید شده بودم تا یکی از دوستانم توانست این بیت را در یک چاپ که آن بیت از قصیده دقیقی در آن بود، پیدا کند. این بیت در چاپهای بعدی حذف شده بود. این بیت به شکل تصادفی پیدا شد و احتمالا خود برتس هم چون شعر را از حفظ بوده به شکل تقریبی به آن ارجاع داده بود. این تنها یکی از مشکلات ویراستاری است که باید این متون را ویرایش کند.»
آبتین گلگار، در ادامه به مسئله تبدیل تاریخ در ویرایش متون ایرانشناسی اشاره کرد: «یکی دیگر از مشکلات ترجمه متون ایرانشناسی، تبدیل تاریخ است. معمولا ایرانشناسان تاریخی شمسی و قمری را به تاریخ میلادی تبدیل کردهاند. مترجمها هم خیلی وقتها همان تاریخها را میگذارند. حال برای تبدیل میلادی به شمسی و قمری مشکلات زیادی وجود دارد. زمانی بود که این کار را با استفاده از کتاب گاهشماری مرحوم بیدج انجام میشد. کتابی با جداول خیلی که میشد تاریخ میلادی را به شمسی و قمری تبدیل کرد. در ادامه نرمافزارهای مختلف هم این کار را انجام دادند اما بازهم کافی نیست. ویراستار باز باید برود و تاریخ دقیق آن را بررسی کند و معمولا هم آن تاریخی که ایرانشناس آورده اشتباه است.»
این مترجم و ویراستار زبان روسی، درباره رجوع منبع معتبر افزود: «منبع معتبر همان منبع اولیه است نه منبع تاریخنویس معتبر امروزی. من به شخصه تجربههای زیادی داشتهام که کتب معتبر در تبدیل تاریخ دچار ایراد و اشتباه بودهاند چراکه به شکل میکانیکی این تبدیل تاریخ صورت گرفته است.»
آبتین گلگار در ادامه به مشکل ضبط دقیق اسامی خاص پرداخت: «یکی دیکر از مشکلات موجود در این کار ضبط صحیح اسامی خاص است. چه اسامی افراد باشد و چه اسامی مکانها و غیره. خیلی وقتها نویسنده خارجی در برگردان اسامی دچار اشتباه بوده است و در بسیاری شباهت زیاد اسامی باعث این اشتباه میشده است. وظیفه ویراستار این است که تک تک این اسامی را بررسی کند و به اصل آنها برسد. همچنین به دلیل آنکه اکثر ایرانشناسان به زبان عربی هم مسلط بودهاند، اسامی به صورت عربی ضبط کردهاند.»
در ادامه این نشست امیرحسین وزیری، مترجم و ویراستار نشر چشمه به «ظرافتهای ویرایش در متون ترجمه ادبی» پرداخت. وزیری معتقد است: «برای ویراستاری متون باید ویراستار دست به ویرایش مقابلهای بزند. البته میشود که ویرایش صوری جدا انجام شود. انتظار میرود ویراستار درکی از لایههای عمیقتر متن داشته باشد و با نویسنده و سبک قلم او آشنا باشد و بتواند ایراداتی که در ترجمه منتقل شده را رفع کند. از دید مترجم ویراستاری مقابلهای بهترین اتفاق است که چراکه متوجه میشود دیگر ایرادی در کارش نمانده است. در بسیاری از موارد ویرایش از حد ویراستاری صوری خارج است و باید به سیر منطقی روایت توجه شود که باز هم این مورد از طریق ویراستاری مقابلهای ممکن است.»
وزیری در ادامه به مسایلی چون قلم و سبک نویسنده، نوع و نحو روایت و سطح زبانی اشاره کرد. او همچنین افزود: «شاید در ترجمه سبک و قلم خاص نویسنده را نشود فهمید و این کار بازهم از طریق خواندن متن اصلی صورت میگیرد. نوع و نحو روایت بسیار مهم و جزو ظرافتهای متن ادبی است اینکه با چه نوع روایتی سروکار داریم و با چه نوع متنی روبهرو هستیم و آیا این قسمت که میخوانیم جنبه طنز دارد یا جدی؟ این موارد را ویراستار باید بتواند تشخیص دهد.»
وزیری با این پرسش که «آیا میتوانیم در ساختار متن دست ببریم؟» ادامه داد: «ساختار متن در بیشتر مواقع پیامی در دل خود دارد و این امر باز هم در ویراستاری مقابلهای مشخص میشود. پیش میآید که منظور نویسنده از ساختار متنی در ترجمه رعایت نمیشود و مترجم آن را نادیده میگیرد و به بسیاری از ارجاعات و اشارات پرداخته نمیشود. سیر منطقی روایت به ما کمک میکند تا بتوانیم لایههای عمیق و ساختاری متن را بفهمیم.»
او همچینن در آخر از نگاه ریاضی به متن ترجمه گفت: «من معتقدم هر کلمه و هر آنچه در یک متن داریم یک ارزش دارد. مانند اعداد و ارقام در ریاضی که فرقی نمیکند صفر باشد یا یک. هر کدام در جای خود داری ارزش هستند. در ترجمه و ویرایش هم هر کلمه میتواند کنار کلمات دیگر ارزش خاصی داشته باشد. اگر نگاه ریاضی داشته باشیم نمیتوانیم به راحتی از آنها بگذریم.»
طبیبزاده در پاسخ میان تصحیح و تجویز تفاوت قایل شد و گفت: «در اصول ساختگرایی آمریکایی میگویند که آنچه که هست باید توصیف شود نه چیز دیگری. ما داریم درباره یک زبان برساخته و زبان معیار صحبت میکنیم و در اینجا صحبت از زبان طبیعی نیست. زبان معیار را انسان در خانه یاد نمیگیرد و در طی یک سطوح آموزشی در مدرسه تا محیط زندگیاش آن را میآموزد. الان دیگر دعوای میان زبانشناسی توصیفی و زبانشناسی تجویزی وجود ندارد و هر کدام در جایگاه خود هستند. ما درباره زبان معیار قطعا تجویز داریم منتهی باید هر چند وقتی در آن تجدیدنظر شود وگرنه میان سیر زبان گفتار و معیار فاصله بسیار زیادی میافتد و این بسیار خطرناک است.»
در ادامه عباسپور از آبتین گلگار درباره نقش ویراستار متخصص در ویرایش متون تخصصی پرسید و گلگار بنا به صحبتهای قبلیاش باز هم به نقش مهم فرد متخصص تاکید کرد و اشاره داشت که اگر ویرایش صوری و زبانی از هم جدا شوند و صورت تحلیلی و معنایی متن به دست فرد متخصص سپرده شود ایرادات ترجمهای این متون به شکل ویژهای کاهش مییابند.
عباسپور همچنین از امیرحسین وزیری درباره رویهای یکسری از انتشاراتی در ویرایش متون ترجمهای که تنها به ویرایش صوری بسنده میکند، پرسید. وزیری در پاسخ گفت: «این اتفاق الان میافتد و امر رایجی است. اما بهترین حالتی که وجود دارد این است که سطح صوری کاملا از سطح محتوایی جدا شود چراکه خیلی از موارد اشتباهی که هست آنقدر در تاروپود متن بافته شده که دیدن و تشخیص آنها سخت است.»
هومن عباسپور از دکتر طبیبزاده درباره رویه بعضی از مترجمان در نزدیکی به زبان اداری پرسید. و طبیبزاده در جواب بیان کرد: «آقای نجفی هم در «غلط ننویسم» هم به خیلی از این موارد اشاره کردهاند. احتمالا این مورد هم از کاغذبازیهای اداری وارد شده و بیشتر برای جلب توجه و پیروی از درازنویسی است. به هر حال وظیفه ویراستار است که این موارد را برطرف کند.»
در ادامه عباسپور از وزیری پرسید «اگر ویراستار زبان انگلیسی خوب نباشد و اصلا بد باشد، اگر فرض کنیم یک ناشر به آن اعتماد کند سوال این است که آن کسی زبان بلد نیست، از روی فارسی میتواند قرینه ای را تشخیص بدهد؟»
وزیری در پاسخ بیان داشت: «سیر منطقی داستان روایت میکندکه این عبارت که در جمله آمده است به آن نمیخورد، وقتی یک متن را میخوانید حتی پیش از تطبیق با متن اصلی، آشنایی با زبان نشان میدهد که این کتاب اشتباه ترجمه شده است. اگر خواننده متن پیگیر باشد از بیمنطق بودن متن میتواند غلطها را متوجه شود. ولی برخی از غلطها در متن گم میشود.»
عباسپور از طبیبزاده پرسید «آیا زبان معیار واقعا یک امر انتزاعی است؟به نظر میرسد مقداری از قواعد قابل کشف است آیا این خود نمیتواند ملاکی برای نوشتن کتابهای ویرایش و درستنویسی شود؟»
طبیبزاده در پاسخ گفت: «بله قطعا همینطور است، اگر کتابی نوشته میشود مانند «غلط ننویسیم» و سایر در زبانهای دیگر، به خاطر همین است که چیزی به نام زبان معیار وجود دارد، متاسفانه وقتی «غلط ننویسم» نوشته شد این مسئله فراموش شد یعنی مخالفتی که با کتاب شد، به این معنی بود که «آقا بگذار هر کی هر چی میخواد بگه!»، در حالی که این نیست ما چیزی به نام زبان معیار داریم و این زبان معیار یک زبان برساخته است تا حدی. بنابراین اینطور نیست که ما به صرف اینکه زبان بلد باشیم میتوانیم ویراستار یا نویسنده باشیم. ما زمانی میتوانیم ویراستار باشیم که لااقل در مورد متون علمی و خبری عرض میکنم، در مورد متون ادبی که باید بیش از این دانش داشته باشیم، یعنی یک سواد ادبی داشته باشیم علاوه بر آن، ولی در مورد متون خبری و علمی، باید زبان معیار را بشناسیم، باید ماخذ را بدانیم. باید بدانیم براساس چه معیاری میتوانیم صورت معیار را از غیرمعیار تشخیص بدهیم. در این معنا زبان معیار وجود دارد و بسیار مهم است و باید به آن توجه شود. و بهعنوان مثال اگر کتابی مثل «غلط ننویسیم» را بهعنوان انجیل با آن برخورد کنیم این هم گرفتاریهای دیگری دارد، به همین خاطر کتابهای مثل «غلط ننویسم» باید هر 10 سال ،15 سال مدام تجدیدنظر شود، و مبنای آن گفتار باشد یعنی نوشتار عامه، نوشتار اکثریت مردم، نه نوشتار ادیب، یا یک عده خاصی. نکته دیگر باید جهانبینی ما تغییر کند. ندیده گرفتن قدرتی که اینها (نوشتارعامه در فضای مجازی) در امر نوشتار دارند به معنی ندیده گرفتن واقعیت است، باید یک جای جوابش را پس داد، اولا یک پدیده به نام زبان معیار وجود دارد. میتوانیم به آن انتزاعی بگوییم ولی حد و ثغور مشخصی دارد.
عباسپور در ادمه از گلکار پرسید: «تحقیقهای ایران شناسهای روس، که از منابع روسی به فارسی ترجمه شده انگار در 60 میلادی متوقف شده. چطور منابع تازه تر روسی به فارسی ترجمه نشده،آیا بعد فروپاشی شوروی روی زبان روسی کار شد؟
گلگار در پاسخ به سوال عباسپور بیان داشت: «کاملا درست میفرمایید، ما با آثار ایرانشناسهای جدید روس تقریبا آشنایی نداریم در حالی که متاسفانه کارای خوب زیادی انجام شده، شاید با آن کارهای قدیمی یک مقداری فرق داشته باشد، خود روسها هم میگویند آن نسل دوره شوروی یک نسل استخوان سوختهای بوده، به نظر من مهمترین کارهای که میتوانیم کنیم به دست آوردن یک فهرست از این آثار به طور کامل است. بسیاری مستشرق داریم که حتی برای خود روسها هم فراموش شدهاند به این علت که در دوره شوروی تحت سرکوب از بین رفتن، و آثارشون خیلی سخت پیدا میشود.»
عباسپور از وزیری پرسید «شما به فرمها اشاره کردید؟ اینکه برای ترجمه بعضی از کلمات یا تعبیرها به فرمها مراجعه میکنید، در ترجمه فارسی گاهی اوقات روشن شدن حوزه معنایی آن تعبیر میتواند مفید باشد، اینجا ویراستار یا مترجم باید چکار کند؟
وزیری در پاسخ گفت: «این یک مورد خیلی شایع است، به خصوص کسانی که حالا سطح یا دانش زبانی فارسی خوبی ندارن، بهترین کاری که میشود کرد قسمت مطالعه داشتن است آن بانک یا پیکره زبانی را گستردهتر کنیم.»
و عباسپور بهعنوان آخرین پرسش از طبیبزاده پرسید «واژه گزینی در زبان علمی را چقدر ضروری میدانید و اگر مترجمخودش واژه انتخاب کند چقدر ارجحیت دارد که مصوب فرهنگستان را به کار ببرد، چون گاهی برای مترجم واژههای فرهنگستان پذیرفتنی نیست.»
طبیبزاده در پاسخ به این سوال بیان داشت: «روال معمول این کار در ایران خوشبختانه پیش آمده، آقای داریوش آشوری اینکار را شروع کرد و بعد فرهنگستان ادامه داد، ما اول واژگان تهیه میکنیم بعد واژهدان. واژگان این است که شما معادل فرنگی را میدهید. مثلا فونیم را میدهید بعد میگویید این فونیم را مثلا خانلری بدین شکل ترجمه کرده، نجفی اینطور گفته، حق شناس هم جوری دیگری گفته، بعد معادلهای فارسی را جلویش مینویسم بعد معلوم میشود که بیشترین افراد به کدام معادل بیشترین رای را دادهاند. براساس این واژهنامه را تهیه میکنیم. در مورد اینکه آیا ضروری هست یا نه، به نظر من قطعا ضروری است. ولی آنچه من عرض میکنم نظر بنده است نه فرهنگستان، ما از طریق واژهگزینی و معادل دادن برای اصطلاحات فرنگی نمیتوانیم علم را بومی کنیم.»
نظر شما