به گفته «لوچیانو فلوریدی»، استاد دانشگاه فلسفه و اطلاعات دانشگاه آکسفورد، حوزه اطلاعات و فناوری گسترش یافته و بخشهایی چون انسانشناسی، جامعهشناسی و تفسیری را نیز در بر گرفته است.
در جهانی که در آن همهچیز الکترونیکی است (از تجارت الکترونیکی گرفته تا رایانش ابری، اپلیکیشنها، کلاسهای آنلاین، رسانههای اجتماعی و غیره)، بیش از هر زمان دیگری به فلسفه نیازمندیم، فلسفهای که از چهارچوبی فکری حمایت کند. در میانه هر انقلابی، از جمله انقلاب دیجیتال که اکنون داریم آن را از سر میگذرانیم، به چنین چارچوبی نیاز داریم.
در وضعیت فعلی، فلسفه اطلاعات همان فلسفه زمانهمان است.
فناوریهراس و فناوریدوست. همه به دنبال پاسخ بوده و همه میخواهند بدانند که آینده چه در چنته خواهد داشت. آیا چشماندازی متحد در کار است، رویکردی جهانی و کلان که بتوانیم از طریق آن با ظهور حوزه اطلاعات و فناوری کنار بیاییم؟ باید این امر را بپذیریم که فناوری ارتباطی محیط فیزیکی و فکری را تغییر داده و احتمالهای جدیدی را برای تفسیر جهان پیرامون باز میکند. اینجاست که فلفسه بار دیگر اهمیت مییابد و میتواند در تغییرات پیش رو به کارمان بیاید.
مرزهای میان فضای آنلاین و آفلاین (یعنی فضایی که بیرون از جهان دیجیتال قرار دارد) در حال ناپدید شدن است: اکنون در «قلمرو اطلاعاتی» به سر میبریم. اکنون ما در دو جهان زندگی میکنیم و میکوشیم میانشان پیش برویم. به گفته فلوریدی، این تغییر متافیزیکی نمایانگر مرحله چهارم پس از انقلاب کپرنیکی، تکامل داروین و ایدههای انقلابی فروید است. به عبارت دیگر، اکنون با چهارمین انقلاب کلان در جهان مواجهایم.
شیوه کنش و واکنش ما با این جهان کاملا آمیخته به فضای آنلاین است، از خرید و سلامت و روابط اجتماعی و این امر به حوزههایی چون سیاست، قانون و امور مالی نیز تسری پیدا کرده است. حتی جنگ نیز بدین حوزه راه یافته است؛ نبردهای سایبری، جنگهای بدون درگیری مستقیم تنها بخشی کوچک از تاثیر این حوزه جدید بر حیات بشر است. در هر کدام از این گسترهها، فناوری اطلاعات و ارتباطات نمایانگر این تغییرات محیطی است.
شیوه ارتباط سیاستمداران نیز در این روزها نشان از آن دارد که فضای سیاسی نیز بهشدت متاثر از این تغییرات است. اینکه رئیسجمهوری آمریکا بیشتر اخبار مهم کشورش را در حساب توئیتریاش مطرح میکند، اینکه در میانه انتخابات در بسیاری از کشورها حرف از حملات سایبری، کارزارهای آنلاین و همچنین اطلاعات دروغین به میان میآید، خود گویای این امر است که در نهایت این فضای بهظاهر غریب و ناآشنا راهش را کاملا به زیست روزمره ما باز کرده است.
این امر البته نیازمند قانونگذاریهای مجدد در زمینه امنیت شخصی، حراست از اطلاعات و حتی توصیف و تفسیر مجدد از مفهوم حریم شخصی و عمومی است. بیدلیل نیست که بسیاری از اندیشگران بارها هشدار دادهاند که این فضا میتواند آنچنان دگرگونکننده باشد که طی سالهای آینده، جهان پیش از قلمرو اطلاعاتی برای ما آنچنان بعید و دور بهنظر برسد که تصور گذراندن امورمان بدون این فناوریها امری ناممکن و غریب بنماید.
پدیدار شدن سناریوهای مبتنی بر این پیشرفتها، به همراه مزایای آنیاش، نیازمند مسئولیتی روشنفکرانه است و هنوز نمیتوان بهوضوح درباره آن گمانهزنی کرد و به همین خاطر فضای آکادمیک علوم انسانی درک چندانی نسبت به آن ندارد. این امر همزمان به بیم و امید دامن میزند، به نگرانی از شیوه تغییر جهانی که بدان عادت کردهایم. نگرانیم که این تغییرات چه تاثیری بر ما و دیگران میگذارد. آیا فناوری اطلاعات و ارتباطات بناست ما در تحت کنترل درآورد؟ آیا میتوانیم بدون تن سپردن به این انقیاد از مزایای این تحولات بهرهمند شویم؟
آنچنانکه که لوچیانو فلوریدی در کتاب خود با نام «انقلاب چهارم: فضای اطلاعاتی چگونه به واقعیت بشری شکل میدهد» تبیین میکند، این تغییرات بیتردید از راه رسیده و همچنان نیز از راه خواهند رسید. اما شکلبندی فلسفه مبتنی بر درک و تحلیل این تغییرات درست همان چیزی است که جهان امروز بدان نیاز داشته و این وظیفه نهتنها دانشمندان بلکه روشنفکران فعلی است که خود را در میانه این انقلاب نوین قرار دهند و به تفسیر و بررسی موشکافانه آن بپردازند.
نظر شما