نویسنده «وقتی پینوکیو آدم شد»:
کودکان را به قدردانی از پدر و مادر تشویق کنیم/ «شگفتانگیزترین چیز دنیا»؛ نمادی از دغدغههای محیط زیستی
لیدا طرزی، مترجم و نویسنده کتابهای کودک و نوجوان، میگوید: باید شرایطی فراهم کنیم تا کودکان و نوجوانان قدردان زحمات و محبتهای والدینشان باشند.
این نویسنده و مترجم درباره آثار جدیدش به ایبنا میگوید: «وقتی پینوکیو آدم شد» ادامه داستان پینوکیو است. اساس داستان تخیل است و خیال بلقوهای است که تبدیل به کلمه شده تا مخاطبان بتوانند آن را بخوانند و لذت ببرند.
وی در ادامه توضیح میدهد: در این داستان پینوکیو بعد از اینکه آدم میشود کم کم دلش برای زمانی که عروسک بوده تنگ میشود چون وقتی که تبدیل به آدم میشود یکسری مسئولیت و وظیفه برعهدهاش گذاشته میشود که برایش دشوار، کسالتبار و خستهکننده است. سرانجام او از مسئولیتهای شخصی که بر عهدهاش گذاشته شده خسته میشود و آرزو میکند دوباره عروسک شود.
طرزی ادامه میدهد: از سویی دیگر چیزی که بیشتر او را عاصی میکند این است که همه اطرافیانش به او میگویند ما تو را از وقتی که آدم شدی بیشتر از زمانی که عروسک بودی دوست داریم و هرکدام هم دلیلی برای حرفشان بیان میکنند. مثلا عاقلانهتر رفتار کردن، سربههوا نبودن، مودب بودن و ... حتی روباه مکار هم به او میگوید «حالا که تبدیل به آدم شدهای، تو را بیشتر دوست دارم چون به نفع من میتوانی کارهایی انجام دهی و اگر دست به دست هم دهیم میتوانیم موفقتر باشیم، از وقتی آدم شدهای و کارهای خوب انجام دادهای، دیگران به تو اعتماد دارند و میتوانیم با یکدیگر کارهای زیادی انجام دهیم.» البته کارهای منفی. در این میان تنها کسی که به او میگوید «تو برای من هیچ فرقی نکردهای، چه زمانی که عروسک چوبی بودهای و چه زمانی که آدم شدهای به یک اندازه تو را دوست دارم» پدر ژپتو است. پینوکیو وقتی میفهمد که نزد دیگران محبوبتر شده است بیشتر پرخاشگر و شاکی میشود و میگوید میخواهم برگردم به وقتی که عروسک چوبی بودم.
کودکان را به قدردانی از پدر و مادر تشویق کنیم
این نویسنده و مترجم درباره هدفش از نوشتن این داستان میگوید: با توجه به اینکه الان دوره فرزندسالاری است و والدین خیلی به بچهها و خواستههایشان توجه میکنند، میخواستم در این کتاب بهصورت زیرپوستی و ظریف به کودکان تفهیم کنم که به این مساله که والدینشان از صمیم قلب به آنها علاقه دارند و با تمام امکانات در اختیارشان هستند، توجه کنند و قدر پدر و مادرشان و محبت آنها را بدانند.
او در ادامه توضیح میدهد: پینوکیو وقتی عروسک چوبی بود نمیتوانست خیلی از چیزها را درک کند اما وقتی آدم میشود برای اولین بار گرمی آغوش پدر ژپتو و زبری پوست دستش و بوی آغوش او را درک میکند. دقیقا مانند بچهها که تا زمانی که در دوران کودکی هستند خیلی چیزها را نمیتوانند درک کنند اما کم کم که به سن نوجوانی نزدیک میشوند، میتوانند برخی روابط انسانی، عواطف و احساسات را درک کنند. درواقع با این کتاب میخواستم بچهها متوجه شوند پدر و مادر، آنها را بیقید و شرط دوست دارند و بچهها هم باید قدرشان را بدانند.
طرزی در پاسخ به اینکه چرا داستان پینوکیو را انتخاب کرده، میگوید: تقریبا همه بچههای دنیا ازجمله بچههای ایرانی پینوکیو را میشناسند، از سویی کارلو کلودی داستان اصلی پینوکیو را جایی متوقف کرده بود که پینوکیو کارهای خوب انجام میدهد و از عروسک چوبی به شکل آدم در میآید و آدم خوبی میَشود و این بستر آمادهای بود که میشد از آن استفاده کرد و داستان را از اینجا ادامه داد. و من داستان را از اینجا ادامه دادم.
وی در ادامه درباره استفاده از شخصیتهای ایرانی در خلق داستانهای کودک و نوجوان میگوید: ما در آثار کهن ایرانی شخصیتهای نامآشنای زیادی داریم که میتوانیم در داستانهایمان از آنها الهام بگیریم. با نگاهی به شاهنامه یا افسانههای عامیانه میبینیم شخصیتهای زیادی داریم که میتوانیم به آنها بپردازیم البته اول باید این شخیتها را به صورت کامل و جامع به بچهها معرفی کنیم و براساس آنها داستانهایی بنویسیم.
طرزی میافزاید: امروزه بچهها ژانرهای ترس و وحشت و جادویی و معمایی را به کتابهای دیگر ترجیح میدهند و باید کاری کنیم که در میان این آثار با شخصیتهای وطنی هم آشنا شوند. باید سعی کنیم داستانها و شخصیتهای کهن ایرانی را به حال و هوای این روزهای بچهها نزدیکتر کنیم.
«شگفتانگیزترین چیز دنیا»؛ نمادی از دغدغههای محیط زیستی
طرزی در ادامه به کتاب «شگفتانگیزترین چیز دنیا» اشاره میکند و میگوید: اگر کاری برای احیای محیط زیست انجام نمیدهیم حداقل جلوی تخریب بیشتر آن را بگیریم و بیقاعده نابودش نکنیم. یکی از دغدغههای من محیط زیست است و همیشه دوست داشتم کاری در این زمینه انجام دهم که مفید باشد. براین اساس کتاب «شگفتانگیزترین چیز دنیا» را نوشتم.
وی میافزاید: با توجه به سیطره داستانهای ترس و وحشت و جادویی و ... بر بازار کتاب کودک و نوجوان میخواستم در این داستان هم تا حدی به سوی سحر و جادو بروم. در این کتاب داستان پسری مطرح میشود که به دنبال چوبی است تا بتواند با آن سحر و جادو کند و کار فوقالعادهای انجام دهد. او چوبی پیدا میکند و میخواهد با استفاده از آن سگ آبی را به سنجاب تبدیل کند ولی سگ آبی میگوید من با چوب تو جادو نمیشوم. پسرک با سگ آبی همراه میشود و بعد از مدتی همراهی با سگ آبی، چند راهنمای کاملا غریزی و ملاحظه زیست محیطی از سوی سگ آبی در داستان مطرح میشود.
حفاظت از محیط زیست باید در کودک نهادینه شود
طرزی اظهار امیدواری میکند بچهها با مطالعه این کتاب دغدغه محیط زیستی بیشتری پیدا کنند و با محیط زیست راه بیایند و از آن محافظت کنند شاید وضعیت بهتر از این شود.
این نویسنده و مترجم درباره تاثیر کتابهای زیستمحیطی در سوق دادن بچهها به سوی محیط زیست، نیز میگوید: این مساله بستگی به میزان تاثیرگذاری کتاب و جذابیت آن برای بچهها از یک سو و رفتار والدین با طبیعت از سوی دیگر دارد چه چیزی دارد باید از دوره کودکی به بچهها آموزش داده شود که نسبت به چه چیزهایی دقت بیشتری داشته باشند و حواسشان باشد و این مساله در کودک نهادینه شود.
نظر شما