پنجمین جلسه از سلسه برنامههای پیرنگ با رونمایی آخرین اثر رضا تقیزاده با عنوان قانقوش در سالن شهید آهندوست فرهنگسرای جوان ارومیه برگزار شد.
وی افزود: کتاب «قانقوش» در حقیقت یک رمان تاریخی درباره سه برهه از زمان است و اسماعیل به دنبال تابلو خطهای پدرش به موزه فرانسه رفته و در موزههای کشورهای مختلف به دنبال آثار پدرش میباشد.
این نویسنده ارومیهای، ادامه داد: در آنجا با دختری به نام نگار آشنا میشود که او نیز به دنبال اسناد تاریخی بهجا مانده از پدربزرگش به نام اسماعیل افشار و باقر وطنپرور دو نفر از مشروطهخواهان ارومیه است. اسماعیل خانه خود را فروخته و چهار هزار مسلح را با خود متحد کرده و در تبریز دوشادوش ستارخان و باقرخان میجنگند.
وی گفت: اسماعیل افشار یکی از دلاوران ارومیه است که در زمان مشروطیت خانه خودش را فروخته و برای چهار هزار نفر اسلحه و اسب تهیه میکند و به همراه دوست صمیمی و همرزمش به نام باقر وطنپرور به تبریز میروند تا در کنار ستارخان و باقرخان علیه حکومت استبدادی جنگ میکنند و در نهایت به ارومیه برگشته و مشهدی باقر از کانال آب به شهر بندری عثمانی پناه میبرد.
تقیزاده بیان کرد: مشهدی اسماعیل افشار اورموی را زندانی میکنند و در زندان چاقوی کهنهای پیدا میکند و رگ گردنش را میزند تا خودکشی نماید زندانبان متوجه شده و او را گرفته و به تبریز تلگراف میکنند که اسماعیل میخواهد خودش را بکشد از تبریز جواب میدهند که او را هرچه زودتر اعدام کنید و در نتیجه در حالیکه خون از گردن اسماعیل بیرون میزد، او را گرفتند و به چوبه دار بستند و در محل زندان ارومیه که الان بیمارستان عارفیان میباشد، اعدامش کردهاند.
این نویسنده ادامه داد: هنگام برگشتن نگار از فرانسه به ایران، هواپیما دچار سانحه شده و در ارومیه سقوط میکند. در خلال داستان به قانقوشها (کلمه ابداعی) برمیخوریم که پرندگانی هستند با خرطومی که هدفشان از بین بردن فرهنگ و فلکلور و آثار باستانی میباشد.
وی افزود: در ارومیه سالهای بعد از انقلاب، زلزله شدیدی اتفاق افتاد که دقیقا در خاطر بنده هست، صبح بعد از خوردن سحری بود که زمین و زمان تکان خورد و زلزله خانههای خیلی زیادی را خراب کرد. خانهای بود در یکی از روستاهای اطراف که ساکنین آن سالها بود مهاجرت کرده و خانه متروکه بود.
تقیزاده گفت: در زیرزمین آن خانه، دو تا تخم پرنده بود که از 100 سال قبل مانده و در زلزله خانه خراب میشود و روی تخم پرندهها آفتاب میخورد و از آن تخمها پرندههایی بیرون میاد که این پرندهها هم پرنده هستند و هم مثل جانور خرطوم دارند و کارشان مکیدن خون مردم است. یعنی از خون مردم و انسانها تغذیه میکنند و همچنین ساختمانها، آثار باستانی و مراکز فرهنگی را از بین میبرند و هرجا فرهنگ و عقاید مردم هست آنها را از بین میبرند.
رضا تقیزاده، علاوه بر هشت عنوان کتاب چاپ شده، شاعری توانمند با تخلص «اوزان» است.
نظر شما