گفتوگوی ایبنا با حجتالاسلام محمدجواد حجتی كرمانی؛
انقلاب اسلامی؛ بنیادی نو بر شالودهای کهن/ آرمانهای انقلاب هنوز کامل محقق نشده
نویسنده کتاب «هستیشناسی انقلاب اسلامی ایران» با بیان اینکه انقلاب اسلامی بنیادی جدید است که بر شالودهای کهن شکل گرفته، گفت: آرمانهای انقلاب هنوز کاملاً محقق نشده و برای دستیابی به آن باید در جهت ریشهکنی فقر، تبعیض طبقاتی و فساد اقتصادی تلاش کنیم.
محمدجواد حجتیكرمانی بدون ترديد از فحول نظام است که در 87 سالگی اگرچه هيچ سمت و منصب سياسی مشخصی ندارد و روزها را در دفترش در روزنامه اطلاعات سپری میكند اما به بيان خودش همچنان در سياست حضور دارد و شگفت آنكه از نزديك رويدادها و مسائل سياسی روز را در مطبوعات و رسانهها دنبال میكند و به نحو مقتضی در قالب نوشتار يا گفتار نسبت به آنها واكنش نشان میدهد.
حجتالاسلام محمدجواد حجتی كرمانی در ميان اهل سياست و فرهنگ به عنوان روحانیای شناخته میشود كه پيش از انقلاب و پس از آن به سياست اشتغال داشته، اما سياستورزی او به گونهای بوده كه پيش از انقلاب سالها در زندان بوده و بعد از انقلاب مواضع انتقادی خود را حفظ كرده است.
کتاب «هستی شناسی انقلاب اسلامی ایران» در دو بخش توصیفی و تحلیلی تنظیم شده و با مروری بر وقایع اتفاقیه انقلاب، پایان یافته است. تکمله کتاب شامل اظهارنظر هشت تن از استادان بزرگواری است که برحسب درخواست نگارنده، به نکات ارزندهای اشاره فرمودهاند.
بخش توصیفی، شامل 4 فصل و 20 درس است که در پایان هر درس به روش کتابهای درسی، تمرین و پرسش و پاسخ همان درس آمده است. در فصل اول، مقوله انقلاب از دیدگاه فلسفی بررسی شده، در فصل دوم، ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، داخلی و خارجی مورد نظر بوده، در فصل سوم، به مقولات متفاوت انقلاب: نهضت، قیام، شورش و کودتا اشاره شده و در فصل چهارم، آرای پارهای از دانشمندان ایرانی و غربی در مقوله انقلاب و تطبیق آنها با انقلاب اسلامی و بالاخره ویژگیهای انقلاب اسلامی مورد بحث قرار گرفته است.
بخش تحلیلی و ارزشیابی، به کارکردها، مبانی نظری و آثار عملی پرداخته و نگاهی آسیبشناسانه به انقلاب بهخصوص در مورد قانون اساسی، ولایت فقیه و انتخابات داشته است و در تکمله کتاب نظرات استادان بزرگوار: رسول جعفریان، سیدهادی خامنهای، رضا داوری اردکانی، جلال رفیع، سیدجواد طباطبایی، سیدمصطفی محقق داماد، عبدالمجید معادیخواه و سیدکاظم موسوی بجنوردی آمده است. پیوستها شامل پرسش و پاسخهای دانشجویان و سه گفتوگو (مصاحبه) با نگارنده است.
لطفاً چکیدهای از کتاب را برای علاقهمندان توضیح دهید و بفرمایید که کتاب «هستیشناسی انقلاب اسلامی ایران» با چه انگیزهای تدوین شد؟
از سوی دانشکده مذاهب اسلامی و توسط دکتر بیآزار شیرازی که اسم ایشان در اول کتاب آمده است از من دعوت به عمل آمد که درباره انقلاب اسلامی تدریس کنم. من چند جلسه درس دادم و خودم هم یادداشت میکردم و سپس این مطالب با عنوان «علل اربعه انقلاب اسلامی» در قالب جزوهای 100 صفحهای تایپ شد و در اختیار من قرار گرفت و همین مقدمه تألیف کتاب بود.
در بین مطالعاتم در نظر داشتم که این کتاب را غنیتر کنم و تنها مخاطب کتاب، مخاطب خاص نباشد، چون بحثهای فلسفی یک مقدار تخصصیتر است. البته طوری مطالب نگاشته شده که قابل فهم همگانی است؛ همانطور که کسانی را مثل مرحوم راشد یا مرحوم آیتالله منتظری داشتهایم که مطالب فلسفی سطح بالا را طوری بیان میکردند که همه متوجه میشدند. بنابراین در بخش اول سعی کردم به همین شیوه نگاشته شود؛ ولی بعداً فکر کردم که این بحث، یک بحث اجتماعی، سیاسی و تاریخی است که در تاریخ اتفاق افتاده و یک بنیادی فروریخته و بنیادی برپا شده است. همانطور که در پشت کتاب هم آمده است، این انقلاب اسلامی درست است که 40 سال بیشتر از زمان تشکیلش نمیگذرد و از سال 1340 بعد از فوت آیتالله بروجردی روی نشان داد و بعد از 15 خرداد و تبعید امام خمینی(ره) مقدمات سیاسی و تاریخی تشکیل آن فراهم شد که به شکلگیری انقلاب اسلامی منجر شد؛ اما درواقع بنیادی نو بر شالودهای کهن شکل گرفته است.
واژه انقلاب و جمهوری، واژههایی است که از غرب گرفته شده و از کارهایی است که در غرب انجام شده، مثل انقلاب صنعتی انگلستان، انقلاب سوسیالیستی روسیه و ... که اسمشان انقلاب بوده و ما کلمه انقلاب را از آنجا گرفتیم و جمهوریت هم که سابقه افلاطونی و یونانی دارد و باز هم برای غرب است؛ پس انقلاب و جمهوری، پدیدهای است که باید از نظر علمی و تاریخی هم بررسی شود، بنابراین به این فکر افتادم که یک مقدار در این مسائل به تحقیق بپردازم و به کتابهای بیشتری مراجعه کنم و بخشهایی را اضافه کنم در این راستا با اساتیدی مثل دکتر محقق داماد، دکتر طباطبایی و دیگر اساتید که در کل 8 نفر شدند هم مشورت کردم و نظرات آنها هم در بخشی از کتاب چاپ شده است.
در نگارش این کتاب، مخاطب اصلی محققان در نظر گرفته شدهاند یا مخاطب عام مد نظر بوده است؟ در صورتی که مخاطب اصلی محققان هستند، بخشهایی که برای عموم قابلیت بهرهبرداری بیشتری دارد را معرفی فرمایید.
با توجه به نظرات اساتید، مطالب چندین بار بازنویسی شد و بالاخره کل کتاب را به صورت دو بخش توصیفی و تحلیلی در آوردم. بخش تحلیلی، ناظر به بخش امروز است، یعنی آنچه که پس از پیروزی انقلاب اسلامی درگیر آن شدیم و بخش دوم کتاب را تشکیل میدهد و به خوانندگان کتاب هم پیشنهاد میکنم که بخش دوم کتاب را بیشتر مطالعه کنند. بخش اول درباره اصل انقلاب و مفهوم انقلاب و نظریات دانشمندان داخلی و خارجی است و در بخش دوم مسائل و کارکردها و مبانی نظری و نگاه آسیبشناسی به انقلاب شده است و در پشت جلد کتاب به هر دو مورد اشاره شده است.
از این کتاب، هم نسل جوان و جوینده ماهیت انقلاب و گذشته انقلاب و هم محققان و اهل نظر میتوانند استفاده کنند و در آخر کتاب هم تقریباً 40 صفحه مصاحبهها و گفتوگوهایی درج شده است که دانشجوها سؤال کردهاند و مصاحبههایی است که درباره انقلاب صورت گرفته است.
میدانیم که وقوع انقلاب اسلامی ایران باعث تحولاتی در نظریهپردازیهای انقلاب شد؛ بهطوری که در این کتاب هم اشاره شده، در نسل سوم نظریههای انقلاب تجدیدنظری صورت گرفت و به شکلگیری نسل چهارم نظریات انقلاب و تمرکز بر «رهیافت فرهنگی» منتهی شد. این نظریهها چه عوامل فرهنگیای را در شکلگیری انقلاب ایران محوری دانستهاند؟
میدانیم که انقلاب ما در اصل ماهیت دینی دارد و دین هم یا جزئی از فرهنگ است و یا با فرهنگ به معنی مصطلح همراهند؛ یعنی فرهنگ ما فرهنگ دینی است و مؤسس و پیروان انقلاب هم همه اهل علم بودند؛ از امام خمینی(ره) گرفته که فیلسوف اهل نظر و مرجع تقلید بود تا آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان که صاحبنظر بودند؛ بنابراین جوهره انقلاب، فرهنگی است؛ منتهی فرهنگ از جامعه و سیاست جدا نیست؛ جامعه ما هم فرهنگی و هم سیاسی است.
علت اینکه امروزه گرایش بیشتر به سمت فرهنگ است، بهخاطر مسائل سیاسی است که پیش آمده و آسیبهایی است که به انقلاب اسلامی وارد شد و تا جایی که کتاب اجازه میداده به این آسیبها اشاره کردهام. متأسفانه در حال حاضر بهخاطر برخی اختلافاتی که وجود دارد، گریزی از سیاست در جامعه وجود دارد و بین سیاستمداران و مردم کمی فاصله افتاده؛ مخصوصاً در نسل جوان که سایهای از فرهنگ جدید بر فکرشان سایه افکنده است؛ و مخالفان هم هرچه توانستند ضدانقلاب را ترویج کردند و الان جوانان با پدیدههایی از جمله وضعیت اقتصادی نامناسب و فشارهایی از سوی جامعه بینالملل مواجه هستند و مجموعه اینها نسل جوان را به فرهنگ متمرکز کرده و این علت جامعهشناسی و روانشناسی تمایل نسل چهارم به بخش فرهنگی است وگرنه ماهیت فرهنگی در ذات انقلاب وجود داشته است.
با توجه به تأکیدی که بر نقش «دگرگونی در تفکر و اندیشه ایرانیان» در پیریزی و بسترسازی انقلاب اسلامی ایران داشتید؛ نقش حضرت امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی در شکلگیری این جنبش فکری و زمینهسازیهای فرهنگی و ایدئولوژیک انقلاب را چگونه تبیین میکنید؟
در این باره کتابهای زیادی نوشته شده است. امام خمینی(ره) فیلسوف مجتهد فقیه بود و از دیدگاه فلسفی و اجتهاد فقهی به انقلاب نگاه میکرد و وظیفه انقلاب را امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با فساد در حد توان میدانست و این چیزی بود که علمای دیگر فکر میکردند، ما این توان را نداریم در حالی که امام خمینی(ره) به این مسأله توجه کرد و نشان داد که ما این توان را داریم. دیگران هم اگر این مسأله را متوجه میشدند که ما توان این مسأله را داریم، اقدام میکردند. بههرحال شرایط بینالمللی و سیاسی داخلی کشور ایجاب کرد که دعوت امام(ره) به مرحله تحقق برسد. البته بخشی از شرایط خارج از اختیار ما بود و به اراده الهی پیش میرفت؛ لذا این انقلاب را انقلاب الهی میدانم؛ برای اینکه بسیاری از عواملش دست ما نبوده و یکی از عواملش خود شاه بود که به قول مهندس بازرگان که نظریاتش را با طنز اظهار میکرد و میگفت: «رهبر واقعی انقلاب، محمدرضا پهلوی بوده»، منظورش از جهت منفی بوده؛ یعنی اگر نبود فساد دربار، لجبازی احمقانه محمدرضا، به سرآمدن سلامتی و عمر، از دست دادن پشتوانه خارجی و مجموعاً آمادگی مردم و شیوع فساد و فحشا و شرایط کلی جهانی و کشور در ابعاد مختلف اقتصادی، دینی و اخلاقی و مخصوصاً تسلط آمریکاییها بر ارتش کشور و شجاعت و توکلی که امام خمینی(ره) داشت و اعتماد به نفس و فداکاریهایی که مردم کردند و بعد هم برای حفظ انقلاب در جبههها رفتند و جنگیدند که مجموعه اینها تأثیر نهضت امام(ره) بود که به عنوان تبلور یک نهضت و قیام جدید اسلامی شناخته شد و به حق بود، شکلگیری انقلاب امکانپذیر نبود. امام خمینی(ره) طی 10 سال دائم میگفتند: «کاری نکنید انقلاب اسلامی منحرف شود و به عقب برگردید و کاری نکنید با اختلاف دستاوردهایتان از بین برود» و گاهی بر سر کسانی که اختلاف داشتند، فریاد میزدند و میگفتند اختلافات شما باعث میشود انقلاب ما ضایع شود و سخنرانیهای ایشان موجود است.
در نهایت آنچه به وقوع پیوسته مثل همه انقلابهای دنیا آنچه آرمان بنیانگذار انقلاب و مجاهدان اولیه که از جان خود گذشتند بود، هنوز به صورت کامل محقق نشده است. ما قیامی بالاتر از قیام پیغمبر خدا(ص) نداریم؛ میبینیم که بعد از 50 سال جامعه به حدی میرسد که به شهادت امام حسین(ع) منجر میشود و انحراف به این اندازه زیاد میشود؛ آن هم در انقلابی که پیغمبر(ص) پایهگذارش بودهاند. ما که بشر هستیم و معصوم نیستیم. بالاخره برای دستیابی به آن جامعه آرمانی باید از اختلافات پرهیز کنیم و در جهت ریشهکنی فقر، تبعیض طبقاتی و فساد اقتصادی که باعث میشود اصل دعوت و شخصیت بزرگان انقلاب زیر سؤال برود، تلاش کنیم و باید سعی کنیم اصل انقلاب اسلامی را از انحرافات جدا کنیم.
در این زمینه چندین مقاله نوشتهام که در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده و مجموعاً به این مطالب اشاره شده است. ایدهپرداز اصلی و پایهگذار این انقلاب، امام خمینی(ره) بود؛ اما آنچه به وقوع پیوسته، بدون شهامت، شجاعت و فداکاری و حضور دائم مردم امکانپذیر نبود و هیچوقت محقق نمیشد. چه خوب است این صحبتها منعکس شود تا نسل جوان ما بصیرت پیدا کنند و برخی اتفاقات را به حساب اصل انقلاب و اسلام نگذارند.
نسبت انقلاب اسلامی با تکنولوژی و ابزارهایی که غرب مدرن آنها را تولید میکند چیست؟ آیا انقلاب اسلامی بهراحتی آنها را میپذیرد یا به تندی آنها را نقد میکند یا راه دیگری را در مواجهه با تحولات ابزاری که مدرنیته ایجاد میکند، در پیش میگیرد؟
مدرنیته مجموعهای است از چیزهایی که از نظر ایدئولوژی دینی ما مثبت و منفی دارد. بعضی از آزادیهای جنسی یا حرفهایی که میزنند که همه افراد در همه موارد آزاد هستند یا مواردی که به عنوان هرمنوتیک مطرح شده و روشنفکری غیر دینی و حتی روشنفکری دینی که مسخ شده، اگر مدرنیته اینها باشد با انقلاب ما ناسازگار است؛ اما اگر ابزار مدرنیته عبارت از پیشرفتهای علمی و اجتماعی و سیاسی باشد، حال چه سختافزار و چه نرمافزار، اسلام همیشه پیشرو علم و تکنیک بوده و گذشته مسلمانان نشان میدهد بوعلیسینا هم فیلسوف و هم طبیب بود و محمدبنزکریای رازی که الکل را کشف کرد و متفکر دنیای اسلام محسوب میشود و برخی هم مسلمان نبودند، مثل ابن میمون؛ ولی فضای اسلامی به مسیحیان و کسانی که اصل دین را شاید قبول نداشتند اجازه فعالیت میداد، مثل اینکه معروف است، محمدبنزکریای رازی درمورد نبوت شک داشته؛ ولی به هر حال طبیب نامدار اسلامی معرفی میشود و این نشان میدهد، فضای اسلام و دین اجازه میداده ابن میمون یهودی و برخی مسیحیان بتوانند منشأ خدمات زیادی باشند و گره خوردن سیاست ما با علم یکی از نمادهای خیلی روشن انقلاب است، برای مثال ساختمانی که رئیس جمهور و دولت ما در آنجا مستقر است، اسمش پاستور است و پاستور یک فرانسوی غیرمسلمان است؛ اما چون کشف عظیمی داشته که به بشریت خدمت کرده، اسم آن را بر محلی گذاشتهایم که نهاد ادارهکننده کشور است و از این قبیل موارد زیاد داریم، بنابراین علم و تکنیک و دانش جدید مورد تأیید مسلمانان بوده است.
در بیاناتی از پیغمبر اسلام(ص) آمده است که میفرماید: «أُطْلِبُوا العِلْمَ وَلَوْ بِالصِّینِ»؛ یعنی شما حکمت را بجویید ولو در چین باشد و این تعلیمی بوده که محیط اسلامی داشته و امام خمینی(ره) و حضرت آیت الله خامنهای(مد ظله العالی) هم در فرمایشهایشان به این موضوع اشاره میکنند و با همین تکنیک نیز با دنیا ارتباط داریم و این نشان میدهد که جنبه مثبت مدرنیته مورد تأیید و ابزار کار ماست مثل رادیو و تلویزیون و هواپیما و... که ابزار مدرنیته هستند.
ما با این پیشرفتها خو گرفتهایم. البته در یک دورهای از پیشرفتها فاصله گرفتیم آن هم در زمان افول دوره صفویه و هجوم افغانها بود که از قافله علم عقب افتادیم و غرب شروع به پیشرفت کرد؛ بنابراین مقایسه وضع فعلی با سابقه قبل نشان میدهد که شرایط موجود معلول حوادث تاریخی و اختلافات تاریخی مسلمانان در طول تاریخ بوده و این عقبافتادگی هم به دلیل این بود که ما بر خلاف دینمان به جای اینکه به سمت کسب علم رویم، به اختلافات دامن زدیم و الان هم اگر نبود پیشروی تکنیکی ما در فنون مختلف و تلاش دانشمندانی که در عرصههای مختلف کشفیاتی میکنند، در صحنه علمی و سیاسی دچار عقبافتادگی بسیار نابودکننده بودیم، بنابراین ما مدیون علمای دین و دانشمندان فیزیک، شیمی و ریاضی و نیز مجامع علمی و فنی هستیم و امیدواریم پیشرفت روزافزون حاصل شود.
نظر شما