گفتوگوی ایبنا با نویسنده کتاب «همت پنج به گوشم»؛
معرفی الگوهای ایثار و شهادت نقش مؤثری در تحقق سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی دارد
نویسنده کتاب «همت پنج به گوشم» معرفیکردن شهدا و بیان زندگینامه آنها به عنوان الگو برای نسل جوان را از بااهمیتترین اقدامات فرهنگی عنوان کرد و گفت: یکی از کارهای فرهنگی که میشود در جهت ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی انجام داد، اهتمام در معرفی این الگوهاست.
شهید اصغر فلاحپیشه متولد سال 1345 و بازنشسته سپاه پاسداران بود که دیماه 1394 به سوریه اعزام شد و 22 بهمن همانسال به شهادت رسید. شهید فلاحپیشه حین درگیری با نیروهای داعش بهدلیل جراحت به اسارت دشمن درآمد و بهشهادت رسید. نیروهای داعش پس از شهادت عکس سر جداشده وی را برای همسرش فرستادند اما پیکر وی را تحویل ندادند و او جزء شهدای مفقودالاثر مدافع حرم است که مزار یادبودی در بهشت زهرای تهران دارد.
سمیرا خطیبزاده، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ مقاومت که پیشتر کتابهایی چون «سرسپرده» و «قصه شهرزاد» را در کارنامه دارد، از اردیبهشت سال 1398 کارهای نوشتن «همت پنج به گوشم» را آغاز و از مصاحبههایی که با فرزند، همسر و دوستان اینشهید شده بود، استفاده کرد. او نوشتن درباره شهید فلاحپیشه را بهعنوان یکجانباز دفاع مقدس و یک نیروی مدافع حرم، از علاقهمندیهای جدی خود عنوان کرده است. با سمیرا خطیبزاده درباره سیر نوشتنش از شهید اصغر فلاحپیشه گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید.
نگارش کتاب «همت پنج به گوشم» چطور اتفاق افتاد؟
کتاب «همت پنج به گوشم»، سومین کتابی است که در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت نوشتهام و با سوژه دو کتاب قبلی هم از طریق انتشارات 27 بعثت آشنا شدم، با توجه به اینکه علاقه زیادی داشتم که درباره شهدای مدافع حرم کتاب بنویسم و از سوی انتشارات نیز تألیف زندگینامه شهید اصغر فلاحپیشه که جزء شهدای مدافع حرم بودند به من پیشنهاد شد، با اشتیاق کار خوانش مصاحبهها را از سال گذشته آغاز کردم و پس از انجام مصاحبههایی با فرزندان، خانواده و همرزمان شهید چه آنها که در دوران دفاع مقدس بودند و چه آنها که در سوریه همراه شهید بودند، نگارش کتاب شروع شد.
درباره اسم کتاب توضیح میدهید که ماجرای آن چیست؟ و از راستیآزمایی هم که در این کتاب شده قدری توضیح بفرمایید؟
درمورد اسم کتاب، هم خودم و هم دیگر صاحبنظران پیشنهادات مختلفی داشتند ولی یک نکته برای من خیلی اهمیت داشت و آن این بود که شهید فلاحپیشه از زمان دفاع مقدس که جوان 18 ساله بودند و وارد جنگ شدند در واحد مخابرات لشکر 27 محمد رسولالله(ص) فعالیت کردند و کار خود را با سیمبانی شروع کردند و بعد از آن هم در مخابرات پیشرفتهای چشمگیری داشتند و در سوریه هم ایشان وظیفه مخابراتی بر عهده داشتند. مثل اتصال سیمهای مخابراتی، وصل کردن ارتباط تلفنی با سیم و بیسیم در جنگ و نبرد و دست راست فرمانده بودن (از این جهت که تماسهایی که با فرمانده گرفته میشد برقرار کنند) به همین دلیل سعی داشتم اسم کتاب را به گونهای انتخاب کنم که با این مسئولیتی که ایشان در دوران جنگ و در سوریه داشتند ارتباط داشته باشد.
اینکه اسم کتاب «همت پنج به گوشم» انتخاب شده بخاطر این است که در سوریه کدهای رمزی را برای بحث ارتباطات بیسیم انتخاب کرده بودند که حتی انتخاب کدها هم با شهید فلاحپیشه بوده و ایشان وقتی به سوریه میروند مشاهده میکنند که وضعیت مکالمات پشت بیسیم چارچوبهای حفاظتی را ندارد و یکسری کدهایی را طراحی میکنند که از آن به بعد فرماندهان و نیروها با آن کدها با یکدیگر ارتباط بگیرند و بر اساس کدهای دستوری با یکدیگر صحبت کنند به همین دلیل کدها را شمارهگذاری میکنند و از همت یک شروع میکنند و تا همت پنج؛ و به همین ترتیب ادامه داشته و همت یک، فرمانده جبهه عملیاتی بوده و کد مکالماتی همت پنج برای شهید فلاحپیشه تعریف میشود به همین دلیل عنوان و اسم کتاب را «همت پنج به گوشم» گذاشتیم و با مطالعه کتاب بیشتر با جزئیات انتخاب اسم کتاب آشنا خواهید شد.
برای مخاطبی که قرار است این کتاب را بخواند، چه دنیایی را تصویر کردهاید و قرار است چه برداشتی از فضای جبهه دفاع از حرم ایجاد شود؟
خیلی برایم مهم بود که کتاب به نحوی نگارش پیدا کند که بتواند با نسل جدید ارتباط برقرار کند و با بسیاری از نوجوانان و جوانان دهه 70 و 80 که هیچ ادراک و خاطرهای از جنگ ندارند و با نیت بسیاری از افرادی که برای دفاع از حرم میروند و همسر و خانواده خود را رها میکنند و در کشور غریب با دشمن میجنگند و حتی حاضر میشوند جان خود را در این راه از دست بدهند خیلی غریب و بیگانه باشد، ارتباط برقرار کند و چون ارتباط پیدا کردن با این نسل از مخاطبان برای من خیلی اهمیت داشت، سعی کردم ادبیات جنگ و بعد از آن و حتی ادبیات دوران دفاع از حرم را به گونهای بنویسیم که بتواند با این نسل ارتباط برقرار کند.
سبک کتاب داستانگونه است؛ یعنی وقتی شروع به خواندن کتاب میکنید، اصلاً فکر نمیکنید که وارد یک فضای جدی ادبیات دوران دفاع مقدس شدهاید، کاملاً به صورت داستانی، داستان زندگی شهید شروع میشود و تا انتها ادامه دارد و این سبک داستانی در جذابیت کار و ارتباطی که مخاطب میتواند با این محتوا بگیرد کمک میکند.
نکته دیگر که برای من اهمیت داشت این بود که هر دو بخش زندگی شهدای مدافع حرم و حتی شهدای دفاع مقدس در تألیفاتی که صورت میگیرد، مطرح شود؛ یعنی بخش زندگی خانوادگی شهید و ارتباطاتی که با خانواده و فرزندانش دارد در کنار اتفاقات جبهه و جنگ در نظر گرفته شود، چون اینها هم مانند همه افرادی هستند که در بین ما زندگی میکنند و خانواده خود را دوست دارند. شهید فلاحپیشه سه فرزند داشته (دو دختر و یک پسر) و اینها هم قطعاً جزء بهترین پدرهای دنیا هستند و اینکه تصمیم میگیرند به جنگ با دشمن بروند و شهید میشوند، هیچ وقت با این قضیه منافاتی ندارد به همین دلیل تصویرسازی از این قسمت زندگی شهدا برای من خیلی اهمیت دارد و در آثارم سعی کردم خیلی جدی و پررنگ به این بخش بپردازم، اما کتاب فقط شامل این موارد نمیشود و بخش مهم کتاب شامل دورانی است که شهید در جبهه حضور داشته و از 18 سالگی وقتی شهید فلاحپیشه وارد جبهه میشود و حتی پایان جنگ فعالیتهایی که انجام میدهد و تا سال 1394 که ایشان به جبهه سوریه اعزام میشود، تمامی فراز و نشیبهای زندگی این شهید به تصویر کشیده شده است.
شما پیش از این نیز کتابهایی نگاشتهاید، اگر قرار باشد مقایسهای در بین کتابهایی که درباره رزمندگان نوشتهاید، ارائه کنید، به چه موارد قابل اعتنایی اشاره میکنید؟
معمولاً یک سری افراد مشاوران تألیف کتاب هستند و به اذعان مشاوران، تألیف این کتاب، جدید است و برای من که خواست خدا بود و توفیقی حاصل شد که قلم من در راستای نگارش این کتاب به حرکت درآید، تفاوت قابل ملاحظهای با دو کتاب قبلی دارد؛ درواقع از لحاظ فنی، محتوایی و نگارشی نویسندهای موفق است که هرکارش نسبت به قبل رشد داشته باشد و اگر حتی برابر با کتاب قبل باشد درواقع آن نویسنده خسران داشته است.
من خودم احساس میکنم که کتاب «همت پنج به گوشم» نسبت به دو کتاب قبلی رشد خوبی داشته و حجم مطالب هم خیلی بالا بود؛ یعنی پروندهای که از این شهید داشتیم خیلی قطورتر و بیشتر بود و شهید خاطرات زیادی داشت که ارزش نگارش داشت و به همین دلیل هم حجم کتاب از کتابهای قبلی بیشتر بوده و هم اینکه انشاالله از نظر محتوایی نسبت به آن کتابها رشد داشته باشد و این را باید خوانندگان کتاب قضاوت کنند.
اولین اثر شما در زمینه دفاع مقدس کدام است و کدام اثر شما در این حوزه با استقبال زیادی از سوی مخاطبان مواجه شده است؟
اولین کتاب من در حوزه دفاع مقدس، «قصه شهرزاد» است که درمورد سرگذشت یکی از رزمندان لشگر 27 محمدرسول الله(ص) به نام حسن بختیاریزاده است. کتاب آخرم که درباره اصغر فلاحپیشه است، تازه چاپ شده و نمیتوان از الآن درباره میزان فروش و تیراژ آن قضاوت کرد، اما کتابهای قبلی به چاپ مجدد رسیدهاند و کتاب «همت پنج به گوشم» در ماه اول انتشار جزء پرفروشهای انتشارات 27 بعثت بود که انشاالله با این اقدام مبارکی که در زمینه ترویج فرهنگ کتابخوانی در کشور انجام شده با توجه به شرایط کرونا و اینکه نمایشگاه بینالمللی کتاب را به صورت حضوری نداشتیم، نمایشگاههای مجازی بتوانند فرصتی را ایجاد کنند که هم خوانندگان بتوانند با آثاری که در سال جدید منتشر شده آشنا شوند و کتابها را با تخفیف مناسب خریداری کنند و هم نویسندگان و انتشارات که در این سال گامهای خوبی برداشتند فرصتی باشد تا بتوانند کتابهای خوب خود را عرضه کنند و در اختیار مخاطبان قرار دهند.
انتظار شما از دستگاههای فرهنگی، در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت چیست؟
به نظر من معرفیکردن الگو و اسوه برای نسل جوان میتواند خیلی مهم و از بااهمیتترین اقدامات فرهنگی باشد. شما هرچقدر هم که بخواهید مسائل فرهنگی مثبت را در جامعه ترویج و اشاعه دهید و از آن طرف هم با مسائل ضد فرهنگی مبارزه کنید، شاید هیچ چیزی نتواند به اندازه نشاندادن الگوی موفق در اغنای نسل جدید تأثیر داشته باشد و رهبر معظم انقلاب اسلامی هم بارها اشاره کردهاند که خیلی از افراد میتوانند با خواندن کتابهای شهدا و الگو قراردادن آنها در زندگیشان تحول ایجاد کنند، کما اینکه این اتفاق درمورد خیلی از افراد افتاده است. من به کتاب شهدا به این دید نگاه میکنم و احساس میکنم یکی از کارهای فرهنگی که میشود در این کشور در جهت ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی انجام داد، اهتمام در معرفی این الگوهاست.
هنوز خیلی از شهدای دوران جنگ حتی یک کتاب هم درباره آنها نوشته نشده و زمان که میگذرد با از دست دادن خانوادههای آنها و بسیاری از همرزمانشان ممکن است دیگر اطلاعات مناسبی در دسترس ما نباشند تا بتوانیم کتابهای خوبی را به نگارش درآوریم. به نظر من تا فرصت هست باید همچین کتابهایی سریعتر با قلم هنرمندانه نگارش پیدا کند تا بتواند با نسل جدید ارتباط برقرار کند و این خودش از مهمترین کارهای فرهنگی است و وقتی چنین حرکتی اینقدر اهمیت دارد، مسئولیت دستگاههایی که عنوان فرهنگی را به یدک میکشند خیلی سنگین میشود که بتوانند در راه ترویج این اقدام مهم گامی بردارند.
همانطور که میدانید هزینه چاپ کتاب به دلیل بالارفتن قیمت تمامشده کاغذ زیاد است و شاید خیلی از مردم نتوانند بهدلیل مشکلات اقتصادی علیرغم میل باطنی که برای خرید کتاب دارند، مبلغ زیادی را برای خرید کتاب بپردازند، دستگاههای فرهنگی میتوانند با در نظر گرفتن بودجهای، بخشی از هزینه را تقبل کنند و تخفیفی را برای مخاطبانی که علاقهمند هستند فراهم کنند که این کتابها هرچه بیشتر در اختیار مردم قرار بگیرد.
نظر شما