سری به جمعهبازار کتاب گرگان زدیم و نظر فروشندگان و خریداران و افرادی را که با این مسئله روبهرو شدهاند، جویا شدیم. «رضا» یکی از فروشندگان در جمعهبازار کتاب که میگوید چند سالی است وارد حوزه خرید و فروش کتاب شده، در بیان دلیل اینکه در این بازار با کتابهای تخصصی، کمیاب و نایاب که بعضاً در کتابخانههای شخصی و تخصصی اهل قلم و فرهیختگان روبهرو میشویم، گفت: با حرف شما موافقم؛ البته نه لزوماً همیشه و هر هفته، اما دستکم ماهی چند بار به خصوص از زمانی که تورم زیاده شده، به طور مستقیم و غیرمستقیم کتابهایی از این قشر را میخریم و در این بازار ترجیحاً به اهلش (کتابخوانهای تخصصی) میفروشیم.
وی افزود: حقیقتاً تا آنجایی که من میدانم، اهل قلم و فرهیختگانی که دست به فروش تمام یا بخشی از کتابهای کتابخانه شخصی خود بهخصوص در این ایام که جامعه سخت درگیر تورم است، میزنند، دلیلاش نیاز مالی است. درواقع این افراد در اکثر موارد علیرغم میل باطنی خود، کتابهایشان را میفروشند.
وی افزود: سال گذشته در این مکان بهطور اتفاقی چشمم به یک کتاب خاص و نایاب افتاد. صفحه ی اولش را که ورق زدم، نام یکی از دوستان اهل قلم را بهشکلی محو که با خودکار رویش کشیده شده بود؛ اما خوانا بود، دیدم. راستش را بخواهید، اول کمی جا خوردم و حتی ناراحت شدم و بعدها غیرمستقیم از دوست دیگری شنیدم که بهدلایل مالی مجبور شده است برخی از کتابهایش را بهواسطه بفروشد.
این فعال حوزه ادبیات در گرگان ادامه داد: من خودم واقعاً دلم نمیخواست کتابهایم را بفروشم؛ اما اجارهنشینی و اسبابکشی مدام و جای کم باعث شد که علی رغم میل باطنیام برخی از کتابهایم را بفروشم. هرچند ممکن است برای شما این سؤال پیش بیاید که خُب! این کتابها را لااقل به کتابخانه عمومی یا دوستان کتابدوست خود هدیه میدادید؛ اما دروغ نمیتوانم بگویم؛ پولش را هم واقعاً لازم داشتم.
«مرتضی لطیفی» از علاقهمندان به کتابهای حوزه علوم اجتماعی که خود نیز در این حوزه درس خوانده و در اکثر موارد برای یافتن کتابهای خاص و نایاب به جمعهبازار کتاب گرگان سر میزند، گفت: لزوماً به خاطر نیاز مالی و مواردی از این دست، این قبیل کتابها سر از این مکان در نمیآورند.
وی در توضیح بیشتر افزود: چند سال پیش یکی از اقوام خود من که کتابخانه بزرگی داشت، مرحوم شد. ورثه مرحوم که رفتارشان هیچ شباهتی با پدر کتابدوستشان نداشت و خلاصه، اهل کتاب نبودند، به همراه برخی از لوازم منزل پدری، کتابهای ارزشمند او را هم به یک سمساری و به نازلترین قیمت فروختند.
لطیفی ادامه داد: برای همین هم، من معتقدم وجود این قبیل کتابها در این قبیل بازارها، لزوماً ناشی از نیاز مالی نیست و خودم چون این اتفاق ناخوشایند را دیدم، باور دارم که به این شکل هم این قبیل کتابها سر از جایی مثل جمعهبازار کتاب درمیآورند.
این شهروند گرگانیِ علاقهمند به حوزه کتاب در پایان گفت: در هر حال همانطور که یافتن کتابی خاص و کمیاب و نایاب برای منِ مشتری در این بازار جذاب است، بیشک برای فروشنده آن که نیاز مالی دارد، ناراحتکننده است و تنِ امثال آن متوفی که اموالشان گیر ورثهای کتابنشناس میافتد، در گور لرزان است.
نظر شما