او معلمی ویژه بود. در ایران و در اروپا روانشناسی تربیتی خوانده و آمده بود تا کلیشههای تعلیم و تربیت کودکان با الگوهای آموزشوپرورش آن زمان را تغییر دهد.
متن این شماره قاب روایت به شرح زیر است:
«سوالهای درس اجتماعی را بین دانشآموزان کلاس دوم راهنمایی توزیع کرد. چند دقیقهای بالای سرشان ایستاد و نگاهشان کرد. بچهها ساکت بودند و سرشان به سوالها گرم بود. میدانست که آرامش قبل از طوفان است. همینطور هم بود؛ تا پایش را از کلاس بیرون گذاشت، فریاد بچهها به آسمان بلند شد. آنهایی که بیشتر روی خودشان حساب باز میکردند و مرامِ نان از بازوی خود خوردن داشتند، رفتند سروقت کتاب اجتماعیشان. ولی بقیه که روحیه وابستهتری داشتند یا عادتشان حاضرخوری بود، برگه دیگران را هدف دیدشان قرار دادند و از روی آنها نوشتند. بههرحال نتیجه هر دو گروه یکی بود. همه دانشآموزان جواب درست سوالها را یافته بودند. طولی نکشید که خانم معلم به کلاس بازگشت و گفت: «بچهها، میبینم جوابهای درست را پیدا کردهاید. من هم همین را میخواستم. حالا جوابها را بخوانید تا خوب یاد بگیرید، شاید از شما سوال کنم.»
او معلمی ویژه بود. در ایران و در اروپا روانشناسی تربیتی خوانده و آمده بود تا کلیشههای تعلیم و تربیت کودکان با الگوهای آموزشوپرورش آن زمان را تغییر دهد. او مدرسه فرهاد را بنا کرد و در آنجا بسیاری از ایدههایش را به منصه ظهور رساند. در حوزه ادبیات کودک، تأسیس شورای کودک و تدوین فرهنگنامه تخصصی کودکان نیز تلاشهای بسیاری کرد. زندهیاد توران میرهادی بهسبب همین لیاقتها و مهربانیها در دل شاگردان و مخاطبانش جای گرفت و یادش جاودانه شد.
لینک مرتبط:
https://takrim.bmn.ir/fa/attach/11197
نظر شما