پنجمین نشست از سلسله نشستهای ایبنا، چهارشنبه(۶ اسفندماه) با عنوان «جایگاه نمایشگاه مجازی؛ کتابفروشان آنلاین» در اتاق گفتوگوی خبرگزاری کتاب ایران برگزار شد. در این نشست، حسن احمدی، رئیس انجمن ناشران دیجیتال؛ علی محمدپور، دبیر مجمع ناشران دیجیتال کودک و نوجوان کشور و عادل طالبی، مدیر نشر برآیند و عضو انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی بهعنوان کارشناس حضور داشتند.
در این نشست نقاط ضعف و قوت نمایشگاه مجازی و نسبت آن فروشگاههای آنلاین کتاب، تعامل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بخش خصوصی، تامین زیرساختها، ایده برگزاری نمایشگاههای تخصصی کتاب و... گفتوگو شد و کارشناسان درباره هر یک از موضوعات دیدگاهها و نظرات خود را بیان کردند.
با برگزاری نخستین نمایشگاه مجازی کتاب، چه نقاط ضعف و قوتی برای آن متصور هستید؟
طالبی: نمایشگاه فیزیکی کتاب یک اتفاق بزرگ بود که چند اتفاق دیگر را در دل خود رقم میزد. بهعنوان مثال، در بحث فروش کتاب، فارغ از آن دعوای همیشگی که نمایشگاه کتاب باید بفروشد یا نه، فروش و نقدینگی قابل توجه برای ناشران ایجاد میکند. بسیاری از ناشران بخش قابل توجهی از نقدینگی کل سال خود را با فروش نمایشگاهی و بعضا فروشهای سازمانی و دانشگاهی در این رویداد، تامین میکنند. پس بُعد فروش در نمایشگاه بسیار جدی است. بحث ارتباط با مخاطب برای ناشران نیز از دیگر موارد مهم در برگزاری نمایشگاه فیزیکی کتاب است؛ البته عدهای از ناشران هستند که درک درستی از این مهم ندارند، اما ناشران باهوش میدانند که بهترین فرصت برای ایجاد ارتباط مستقیم میان ناشر و مخاطب دقیقا در زمان برگزاری نمایشگاه کتاب است. نمایشگاه به ناشری که میخواهد بازاریابی کند و فعالیتهای خود را متناسب با ذائقه مخاطب همراه کند، فرصت فعالیت میدهد.
بحث دیگر، رویدادهای جنبی است. با وجود اینکه در رویدادهای جنبی، سرای اهل قلم و کمیته علمی تعداد افراد کمی شرکت میکنند، اما تعداد افراد ربطی به کیفیت جلسات ندارد و اثربخشی آن رویدادها بالا بود. به هر حال امکان برقراری ارتباط مستقیم بین فرهیختگان و استادان با اهالی نشر اتفاق بسیار بزرگ و مهمی بود. رسانهها نیز فرصتی دو یا سه هفتهای را برای ناشران فراهم میکردند تا بتوانند بهتر و بیشتر دیده و صدایشان شنیده شود. در برخی ادوار، مزایای جنبی دیگری هم وجود داشته که مربوط به برگزارکنندگان نمایشگاه میشود که بعضا با شواف و ارائه گزارشهای آماری همراه بوده است. در کنار تمام این موارد اما، برگزاری این رویداد تبعات منفی همچون ناراحتی کتابفروشان را هم بههمراه داشت؛ چراکه آنها از برگزاری نمایشگاه کتاب چه در تهران و چه در دیگر استان بیبهره میمانند.
اما در فضای نمایشگاه مجازی کتاب چه اتفاقی افتاد؟ وقتی نمایشگاه کتاب بر بستر فضای مجازی اجرا شد، تعدادی از این امکانات از دست رفت. یکی از مزیتهای اصلی از دست رفته، فروش بالا کتاب بود؛ چراکه میزان فروش همانطور که انتظار میرفت در مقایسه با نمایشگاه فیزیکی پایین بود. بحث دیگر، ارتباط با مخاطب بود که در نمایشگاه مجازی این قابلیت بهدلیل ایرادات ذاتی فضای دیجیتال وجود نداشت. رویدادهای جنبی هم ضعیف برگزار شدند و اهالی نشر نتوانستند از این رویدادها استفاده چندانی ببرند. بحث دیگر هم امکان فعالیت روابط عمومی ناشران بود که میسر نشد. اما بزرگترین نقطه قوت این رویداد مجازی، قرارگرفتن اطلاعات مخاطبان در اختیار ناشران بود تا ارتباط میان دو طرف تداوم پیدا کند. در مجموع برگزاری نمایشگاه مجازی بهتر از برگزار نشدن آن بود.
نمایشگاه کتاب نیازمند بازتعریف است
احمدی: از سال 1378 بحث حضور ناشران الکترونیک در نمایشگاه کتاب مطرح شد. گاهی زمزمههایی درباره رقابت ناشران الکترونیکبا ناشران کتاب کاغذی، شنیده میشود که با آن مخالفم؛ چراکه فضای دیجیتال و فناوری برای توسعه خدمات حوزه نشر، نقش حمایتگری دارد. ضرورت بازتعریف مفهوم نمایشگاه کتاب، از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد. نمیتوان نمایشگاه تخصصی و فروشگاه کتاب را در یک قالب و همزمان برگزار کرد. از ۳۰سال پیش، نمایشگاه کتاب با همین قالب و تفکر با وجود تغییر مسئولان، درحال برگزاری است و نیاز به بازتعریف جدی دارد.
احمدی: نکته دوم اینکه نمایشگاه مجازی را نمیتوان جایگزین نمایشگاه فیزیکی کتاب کرد، برگزاری نمایشگاه فیزیکی کتاب، یک رویداد ملی و بینالمللی است و حضور پنج یا 6میلیون نفری مردم در این رویداد، قابلتوجه است و بهطور طبیعی میتواند بهعنوان رویداد فرهنگساز در این حوزه عمل کند. بهتردید پس از ریشهکن شدن ویروس کرونا، یک نمایشگاه تخصصی کتاب باید در کشور برگزار شود؛ اما اینکه متولی این نمایشگاه چهکسی باشد، از نظر من، دستگاه حاکمیتی نباید دخالتی در برگزاری این رویداد داشته باشد، چراکه کار حاکمیت فرهنگسازی، نظارت و حمایت است.
احمدی: برگزاری نمایشگاه کتاب از سوی حاکمیت به بخش خصوصی واگذار شود. یکی از اقدامات خوبی که میتوانست در نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران اتفاق بیفتد و زیرساخت آن نیز موجود بود، اتصال کتابفروشیهای کشور به نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران، بهعنوان راهکار حمایت از کتابفروشیها در شرایط کرونا بود؛ علاوهبراین ایده حمایت یارانهای از کتابفروشیها نیز وجود داشت. استنباط من این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید بازتعریفی از وضعیت خود نسبت به برگزاری نمایشگاه کتاب، حمایت از فروشگاههای کتاب در سطح استان و ناشران دیجیتال داشته باشد.
محمدپور: کرونا موجب شد، روند برخی اقدامات که شاید نیازمند سالها صرف زمان بود سرعت پیدا کند. خواسته یا ناخواسته با تحول مواجه هستیم. میتوانیم بخشی از این تحول را نپذیریم و برایش برنامهریزی نکنیم، البته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهطور خاص در حوزه کتاب، با حمایت نهادهای مرجع مانند مرکز ملی فضای مجازی و منویات رهبری در این حوزه و تاکیدات موجود ، تحولاتی را آغاز کردند که این تحولات منجر به طرح تحول در وزارت فرهنگ و ارشاد با عنوان «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دو» تدوین شد که مبتنی بر فضای مجازی طراحی شده است؛ بنابراین چنین نگاه و تحولی با در نظر گرفتن روند دیجیتالیشدن جهان در وزارت فرهنگ و ارشاد که یک نهاد دولتی است و میتواند سمت این تحول نرود، همین حالا درحال اتفاق افتادن است.
برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب نیز براساس جبر شرایط بود و هیچ چارهای بهغیر آن برای پوشش خلاء قابلتوجه لغو نمایشگاه فیزیکی کتاب نبود؛ البته که برگزاری نمایشگاه فیزیکی کتاب نیز با چالشهایی داشت؛ نخست آنکه اسم و رفتار نمایشگاه با یکدیگر متناقض بود، نمایشگاهی که بهنام نمایشگاه است اما نقش فروشگاهی دارد. در آن کلاسها و سمینارهایی برگزار میشد که فضایی برای ارتباط، دانشافزایی و انتقال دانش ایجاد شده بود؛ اما کمترین بهره از آن برده میشد؛ چراکه همه درگیر فروش بودند.
قرار بود نمایشگاه فیزیکی کتاب تهران فرصتی برای ارتباط ناشر با نویسنده، ناشر با اهالی دانش و ناشر با ناشر باشد؛ اما هیچکدام از این جریانات در باطن اتفاق نیفتاد. همیشه نقدهایی به برگزاری نمایشگاه فیزیکی کتاب وارد بود، ازجمله اینکه، کتابفروشان بهویژه کتابفروشیهای تهران معتقد بودند؛ برگزاری نمایشگاه، کتابفروشیها را به تعطیلی میکشاند؛ اما درست نیست که اگر بخشی در جریان حوزه نشر ضعیف ماندهاند بگوییم که بخشهای قوی تحولات را دنبال نکنند تا آن بخش ضعیف شاید قوی شود، که نشده است. بخش بزرگی از کتابفروشها هیچ تحولی را در سالهای اخیر شاهد نبوده و همان کتابفروشیهای سنتی ماندهاند و رفتارشان تغییر نکرده است؛ حتی خیلی از کتابفروشیها، در جریان برگزاری طرحهای فصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رایانه نداشتند تا از موجودی کتابهایشان مطلع باشند؛ بهعبارت دیگر، کتابفروش بهاصطلاح چشمی کار میکند و همه اطلاعات را در حافظهاش دارد.
نمایشگاه فیزیکی برخلاف ظاهر و نامش بخش بزرگی از اهداف را محقق نمیکرد؛ بهعنوان مثال ناشران داخلی روشهای ارتباطگیری و مذاکره با ناشران خارجی شرکتکننده را نمیدانستند و برای مذاکره وتبادل رایت به سراغشان نمیرفتند؛ البته نمایشگاه فیزیکی فوایدی داشت؛ یکی از آنها ارتباط مخاطب با فیزیک کتاب بود، در نمایشگاه مجازی کتاب، تعداد قابلتوجهی از کتابها شبیهسازی نشده بود و دلیل آن نیز نبود زیرساخت فنی و مناسب است که نه در بخش دولتی، بلکه در بخش خصوصی نیز وجود نداشت، بستری که بهطور همزمان حضور دو میلیون کاربر را در سایت بههمراه قابلیتهایی همچون برقراری ارتباط ویدئویی پوشش دهد؛ گرچه با ترکیبی از پلتفرمهای مختلف تحقق این امکان نیز میسر میشد؛ اما پلتفرمهایی که در این حوزه قدرت گرفتند مانند دیجیکالا در طول سالهای سال این دانش را به دست آوردند و افت و خیزهای زیادی را تجربه کردهاند.
در روز نخست نمایشگاه مجازی کتاب، شاهد افت فعالیت سایت بودیم که با همکاری و مشارکتهای بیرونی، تحولاتی را از لحاظ زیرساختی در سایت شاهد بودیم که موجب ثبات روند فعالیت نمایشگاه مجازی کتاب شد اما دانش این حجم از کاربری که در سایت حضور پیدا کند، وجود نداشت.
اما چطور شد، با این حجم از حضور کاربران در سایت مواجه شدیم؟ مگر در نمایشگاه کتاب تهران، شاهد حضور دو میلیون نفر در فضای فیزیکی به طور یکجا بودیم؟ پس میتوانیم در نمایشگاه دیجیتال شاهد حضور دو میلیون نفر همزمان در فضای فروشگاهی باشیم. اگر حمایتهایی از این جریان صورت بگیرد، طبیعتا تحولات خوبی را تجربه میکنیم. این فروشگاه آنلاین که نمیتوانم نامش را نمایشگاه مجازی کتاب بگذارم موجب شد، مردم با حجم بالایی از کتابها مواجه شوند که در حالت عادی امکان آن وجود نداشت با همکاری شرکت پست کتابها به دست مردم رسید؛ بنابراین از نظر من برنده داستان، شرکت پست است. نمایشگاه بدون این لجستیک نمیتوانست کار را خوب پیش ببرد. فروش در نمایشگاه مجازی، خوب بود اما با کتابفروشیهای آنلاین که کتاب فیزیکی عرضه میکنند رقیب نبود؛ چراکه همزمان با این سایت، فروشگاهی که با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ناشران سایت دیجیکالا نمایشگاه کتاب و فروشگاه آنلاین کتاب خود را پیشبرد و تخفیفهای بالایی تا ۶۰ و ۷۰ درصد به مخاطبان ارائه میکرد و اگر تبلیغات بالایی صورت میگرفت، منجر به بازدید بالا از این سایت میشد؛ اما وقتی جریانی در ذهن مخاطب ایجاد شده و نسبت به کتاب حساس میشود، بهطور طبیعی بر مراجعه به پلتفرمهای دیگر تاثیر میگذارد.
بحث فروش کتاب دیجیتال از فروش دیجیتالی کتاب متفاوت است
طالبی: قبل از هرچیز باید بحث فروش کتاب دیجیتال از فروش دیجیتالی کتاب را تفکیک کرد. جنس مخاطبی که کتاب الکترونیک میخواند با کسی که کتاب کاغذی میخواند، متفاوت است.
در نهایت به سمت تکینکی میرویم که واسطه میان تولیدکننده و مصرفکننده خود بهعنوان تولیدکننده در قالب فضای دیجیتال فعالیت میکند؛ بهطور مثال، در بلندمدت دیجیکالا یا آمازون به جایی میرسد که خودش تولیدکننده باشد. امروزه با عرضه کتاب در سایت دیجیکالا کتاب مستقیم به دست مشتری میرسد یعنی حذف نقش پخشکننده کتاب؛ بنابراین حذف واسطه در جریان است؛ کتابفروشان باید با توجه به شرایط، تغییر کنند و رویکردشان فقط فروش نباشد تا حس خوب خرید کتاب، ایجاد شود.
در ادامه باید به چند نکته اشاره کنم، اینکه ناشر در جریان برگزاری نمایشگاه فیزیکی کتاب، درگیر فروش بود و از نشستهای تخصصی، استفاده نمیکرد. دلیل آن همان بحث قدیمی است که آیا نمایشگاه کتاب باید بحث فروش داشتهباشد یا نه؟ به نظرم نمایشگاه نباید بحث فروش داشته باشد و باید تخصصی باشد؛ چرا کتابهای کمک درسی با کتابهای دانشگاهی و کودک و نوجوان در یک نمایشگاه عرضه میشوند؟ بهطور مثال نمایشگاه تخصصی کتاب دانشگاهی باید با حضور ناشران، نویسندگان و استادان دانشگاه برگزار تا فضای تعامل ایجاد شود.
واقعیت این است، در فضای فعلی، یک نمایشگاه کتاب داریم و بحث ضرر به کتابفروشیها همچنان وجود دارد؛
عدهای معتقدند، ۵یا ۶ میلیون مخاطب در نمایشگاه فیزیکی حضور پیدا میکنند که در حالت عادی بهطور همزمان نمیتوانند به کتابفروشیها مراجعه کنند و باید این موضوع را پذیرفت؛ اما اینکه این موجب آسیب به صنعت و جامعه نشر است، گفته میشود، نه. درحالت عادی، شاید سالی ۵ کتاب خریداری میشد اما در نمایشگاه کتاب، ۱۵ کتاب خریداری میشود. بحث دیگری که باید به آن اشاره کنم، این است که دیجیتالی شدن دیگر انتخاب نیست بلکه اجبار است؛ اما ناشران این موضوع را درک نمیکنند. در همین شرایط بازار کتاب، فروش چند میلیونی داریم. ناشری که بازاریابی میداند و مخاطب را میشناسد، میتواند در این بازار موفق باشد.
نگاه دیجیتالی و مقابله با روندهای تکبعدی
احمدی: همه بر این موضوع توافق داریم که این رویداد نمایشگاه کتاب نیست، بلکه یک فروشگاه کتاب است. از نظر من نمایشگاه تخصصی در حوزه کودک و نوجوان باید از نمایشگاه کتاب بزرگسال جدا شود. نمایشگاه کتاب کودک باید این نگاه را داشته باشد که این مکان برایش خاطرهانگیز باشد و باید به این مساله بهصورت جدی نگاه شود.
وقتی از بخش خصوصی حرف میزنیم، به این منظور است که با کنار هم گذاشتن پلتفرمهای مختلف، توزیع مناسبی انجام میدهیم و مشکلات حل میشود. از نظر من، اگر وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی بهجای اینکه به سراغ وزرات ارتباطات و فناوری اطلاعات برود، از زیرساختهای مناسبی استفاده میکرد، قطعا به مشکلات روزهای ابتدایی نمایشگاه مجازی کتاب برنمیخورد؛ بنابراین یکی از نکات قابلتوجه که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به آن دقت کند، حضور بخش خصوصی است. یکی از نکات مهم این است که علاوهبر کتابفروشان، ناشران نیز باید تغییر نگاه داشتهباشند، نگاه سنتی باید خارج شود و نگاه دیجیتالی کنار کار باشد، اگر میخواهیم با برندسازی و تکبعدی بودن مقابله کنیم این نگاه باید در اتحادیه بهوجود بیاید.
نکته مهم این است که، فروش نسخه الکترونیکی کتاب را باید جدا از نسخه فیزیکی دانست، بهعنوان مثال، یک سایتی مثل آدینهبوک با فروش کتاب فیزیکی داریم و نمایشگاه مجازی هم به این شیوه مشابه کتاب میفروشد که جریانش با پلتفرمهایی چون فیدیبو متفاوت است. تغییر و تحولات اساسی، چه به لحاظ ذهنی و حضوری باید اتفاق بیفتد؛ اما وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اینکه اتفاق را رونق دهد باید از آن حمایت کند؛ بالاخره کتاب درحال حاضر بهلحاظ فیزیکی گران است و وزرات ارشاد باید کتاب را ارزان کند تا کتابفروشان ترویج کتابخوانی را گسترش دهند اما باید بپذیریم که وارد عصر دیجیتال شدهایم و نمیتوان با آن مقابله کرد؛ باید با آن همسو شد و از ظرفیتهای برای ترویج کتابخوانی بهرهمند شویم. نکته پایانی این است که نمایشگاه فیزیکی کتاب باید برگزار شود چراکه حضور در این رویداد بهلحاظ روانی و فکری عامل مهمی برای فرهنگسازی کتاب و کتابخوانی است.
بخش خصوصی توان مقابله ندارد
محمدپور: جدا دانستن کتاب دیجیتال از کتاب فیزیکی غیرممکن است. بحث بعدی اینکه طراح یک پلتفرم برای جریانسازی و تبلیغات در سطح گسترده، هزینه میلیاردی کرده است با یک برنامه پُرمخاطب و تاثیر بر پلتفرمهای دیگر مشخصا دیده شد؛ بهعبارت دیگر جریانسازی اتفاق میافتد و همه منفعت میبرند؛ اما در کشور ما کدام نهاد خصوصی توان جریانسازی در حوزه فیزیک کتاب را دارد؟ وقتی از جریانسازی حرف میزنیم، یعنی اینکه برای ایجاد حرکت مثبت در اجتماع که منجر به فروش جلب توجه مخاطب میشود، باید نهادی همچون صدا و سیما همراه باشد که نهتنها همراهی نکرده بلکه همیشه رقیب بخش خصوصی است. از طرفی نهادی که در این حوزه خیلی قدرتمند بود و موثر واقع شد، زیرساخت لجستیک شرکت ملی پست بود که نهادی دولتی است و در همکاری با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، توانست حجم قابلتوجهی مرسوله را جابهجا کند؛ اما مگر بخش خصوصی توان مذاکره و مدیریت این حوزه را دارد؟ در طول سالهای سال تلاش دولتهای مختلف به قدرت نگرفتن بخش خصوصی منجر شده؛ البته واقعیت این است که بخش خصوصی نه قدرت مذاکره در حد هماهنگی با پست و صدا و سیما و نه قدرت دانش در حوزه زیرساخت فنی را دارد.
کدام قدرت را در بخش خصوصی سراغ دارید؟ مگر اینکه این همکاری با پلتفرم سومی مانند دیجیکالا اتفاق میافتاد که خودش رقیب بخش خصوصی است. بخش خصوصی دانش و امکان مالی این کار را ندارد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه نشر یکهتاز است. قدرت دستش بوده و با هزینه میلیاردی هر ساله نمایشگاه را برگزار کرده؛ اما کدام بخش خصوصی توان این میزان هزینه را دارد؟
پس شما معتقد هستید که بخش دولتی که نمایشگاه مجازی تهران را برگزار کرده بیشتر از اینکه بخواهد با بخش خصوصی رقابت کند میتواند بخش خصوصی را مجاب کند که پیشرفت کنند؟
محمدپور: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، یک پلتفرم است تا صنعت نشر رشد کند؛ اینکه در مواردی مانع بوده، حرفی نیست؛ اما اینکه طرح «وزارت فرهنگ و ارشاد دو» موجب توسعه و یا متوقف شدن فرهنگ خواهد شد؟ باید گفت، این طرح موجب ایجاد روند نظارتی میشود، محدودیتها را بر میدارد و خودش بهعنوان ظرفیت و عامل رشدی برای ناشران و حوزه فرهنگ است. وگرنه وزارت ارشاد دو خودش یک سکو برای پرش بخش خصوصی است.
نمایشگاه کتاب یا فروشگاه سالیانه کتاب؟
نکتهای که باید به آن اشاره کنم، درباره تخصصی شدن نمایشگاهها است، نمایشگاه تخصصی کتاب کودک و دانشگاهی برگزار شد اما شکست خورد؛ چراکه عادت غلطی را در مخاطب شکل دادهایم که نمایشگاه را مساوی با خرید اجناس میداند. کتابخانهها از فرصت نمایشگاه برای خرید منابعشان استفاده میکنند و ناشران سعی میکنند سال مالی خود را با نمایشگاه کتاب ببندند. این رویداد را نمایشگاه مینامیم اما در اصل فروشگاه بزرگ سالیانه است. جداسازی نمایشگاهها نتیجه عکس میدهد؛ چراکه عادتی را شکل دادیم و تغییر عادت به یکباره ممکن نیست. اتحادیهای بهنام اتحادیه ناشران و کتابفروشان داریم که رقیب یکدیگر هستند. در نمایشگاههای فیزیکی و مجازی کتاب، سود اصلی با ناشران است که موجب نارضایتی کتابفروش میشود. مسئولان اتحادیه به پشتوانه کتابفروشان در مسئولیت نشستهاند چراکه رای کتابفروشان در اتحادیه بیشتر از ناشران است.
اتحادیه سراسری ناشران باید تشکیل شود
البته این تضادها در تشکلهای داخلی خودمان هم وجود دارد، بهطور مثال اتحادیه سراسری نشر در ایران نداریم، بسیاری از شهرها یک ناشر در اتحادیه قصابان و یک ناشر در اتحادیه دوچرخهفروشان عضویت دارد. یکپارچه نشدهایم و قرار است اتحادیه ناشرانی ایجاد شود که قدرت تصمیم گیریاش براساس منافع ناشران باشد و با کتابفروشان، مذاکره و بدهبستان داشته باشد که البته این کار نیز بهدلیل نبود شاکله با چالش مواجه است. تخصصی شدن نمایشگاهها ممکن نیست. در نمایشگاه فرانکفورت ذیل یکدیگر قرار دارند. تبلیغات و هماهنگسازی نمایشگاههای تخصصی یک داستان عظیم است و در فضای دیجیتال نیز نمیتوان تمامی حوزهها را در پلتفرمهای مختلف متمرکز کرد؛ چراکه دیتابیس این پلتفرمها از یکدیگر متفاوت است.
با تمرکز به نقش تاثیرگذاری بازارها بر یکدیگر، بازاری که در نمایشگاه ایجاد میشود و بازاری که در کتابفروشیهای آنلاین فعالیت میکنند، چه روندی را طی میکنند؟
طالبی: من نیز موافق هستم، اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران باید پلتفرمی تهیه کند و همه ناشران را گرد هم بیاورد. اگر میخواهیم صنعت نشر را نجات دهیم، نیازمند یک اتحادیه قوی کشوری هستیم که شکل بگیرد و همه به سمت پی-او-دیها برویم و اگر کسی سفارشی دارد از نزدیکترین مرکز چاپ در همان زمان چاپشده، تحویل بگیرد. دستگاههایی است که پی دی اف را میگیرد و اثر مجلد و بستهبندی شده را با پست تحویل میدهند، اما تنها جایی که میتواند این اقدام را انجام دهد یا اتحادیه است و یا پلتفرمی چون دیجیکالا، که ممکن است انحصاری باشد.
مجبوریم یک اتحادیه قوی داشته باشیم و همه باید به این اتحادیه کمک کنیم تا رشد کند، همه اهالی نشر باید سهمخواهی کنند ولی سهم شخصی نه، سهم صنفی؛ اما به نظر میرسد، سهمخواهیها در اتحادیه منافع فردی دارد؛ البته این شرایط در ۸ سال اخیر مثبتتر شده است و هرچه جلوتر میرویم اقدام مثبتتری را شاهد هستیم. در حال حاضر ظرفیت کافی در بخش خصوصی برای انجام طرحهای بزرگ نداریم و تا رسیدن به آن هم فاصله داریم.
تغییرات بزرگی در انتظار کتابفروشیها است
چه چشماندازی از شرایط پیشرو برای جایگاه نمایشگاه مجازی در برابر کتابفروشیهای آنلاین متصور هستید؟ تاثیر این دو موضوع را بر یکدیگر چهاندازه میدانید؟
دو دیدگاه متفاوت درباره برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب با پلتفرمهای موجود و یا طراحی پلتفرم موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران وجود دارد که هر دو صحیح است؛ من با دیدگاه همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بخش خصوصی در برگزاری نمایشگاه مجازی، موافقم چراکه کار را راحتتر میکرد. بهعنوان مثال دیجیکالا ظرفیت انجام این کار را دارد؛ چراکه انجام داده و خروجی مشخصی حاصل شده است؛ اما از طرفی ممکن بود که دیجیکالا حاضر به ارائه اطلاعات مشتریان خود نباشد، در صورتیکه اقدام وزارت ارشاد، مثبت و موثر برای حفظ و تداوم ارتباط ناشران با مشتریان خود بود. در ابتدا با برگزاری نمایشگاه مجازی صد در صد مخالف بودم اما حالا دیدگاهم تغییر کرده است؛ صرفا دغدغهای این میان وجود دارد که آیا کتابفروشان از این جریان لطمه میخورند، یا نه، که باید در پاسخ گفت، مجبور هستیم، وارد فاز جدید فضای دیجیتال و آنلاین شویم. کتابفروشیها حداقل چند صد سال به ارتقاء دانش و آگاهی کمک کردهاند اما در مرحله گذار هستیم، باید بپذیریم تغییرات بزرگی در حوزه کتابفروشی در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده پیش رو داریم و این شروع بازی است.
احمدی: به نظرم باید نگاه خود را از صفر و یک تغییر دهیم. اینکه بخش خصوصی توانایی ندارد و نمیتواند، به نظرم این بحث با نگاه امروز و اصل ۴۴ که میگوید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دولت باید همه کارهایش را واگذار کند و بحث حاکمیتی و نظارتی خود را داشته باشد، متفاوت است. با یک وبسرویس ساده میتوانستیم مشکلات سایت نمایشگاه مجازی کتاب را برطرف کنیم و نیازی به دیتابیس و تغییر سرویس نداشتیم. نکته دوم اینکه اتحادیه کتابفروشها باید تغییر نگاه و شیوه داشته باشد. باید فرآیند خود را تغییر دهد و به این سمت بیاید که در قالب یک پلتفرم انحصار دیجیتال نباشد. بخش خصوصی حق ایجاد توسعه دارد و کسی نمیتواند مانع آن شود. خواسته یا ناخواسته بخش خصوصی باید کار را دست بگیرد و اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کار نظارتی خود را انجام دهد، این ظرفیت در اختیار بخش خصوصی برای پیشبرد روند کارهای اهالی نشر وجود دارد.
درباره تخصصی شدن نمایشگاههای کتاب نیز باید گفت که اگر اقدامی روزی نتیجه موثر نداشته، دلیل نمیشود، کنار گذاشته شود و امروزه باید با روشهای دیگری آنرا اجرا کرد. بحث درباره پی-او-دیها نیز موضوع بهجا و درستی است، یک زمانی با سرمایهگذاری از دوبی برای عرضه دستگاه پی-او-دیها با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صحبت کردم که این امکان در نمایشگاههای کتاب ارائه شود اما جوابی دریافت نکردم.
بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید صرف تقویت کتابفروشیهای آنلاین شود
با برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب در قالب فروشگاهی مخالفم نه نمایشگاه کتاب. فروشگاههای کتاب را میتوانیم از طریق ظرفیت پلتفرمهای دیگر تقویت کنیم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز میتواند بودجه خود را به بخش خصوصی منتقل و از این طریق کتابفروشیها را تقویت کند تا کتابفروشان به بحث فروش آنلاین ورود کنند؛ همچنین آنچه در ارتباط با بحث فروش کتاب و نسخه الکترونیکی کتاب بیان شد به اینصورت نیست که از یکدیگر جدا شوند؛ بلکه کتاب الکترونیک و کاغذی مکمل یکدیگر هستند. در پایان این نکته قابل بیان است که جریانسازی در حوزه کتاب تاثیر چشمگیری بر دیگر بازارها خواهد داشت و این طبیعت کار است.
کتابفروشان قدرت واحد نیستند
محمدپور: باید این مطلب را اصلاح کنم که باور ندارم، بخش خصوصی دانش و توان انجام این اقدامات ندارد، توان در بخش خصوصی هست اما شاکله و ساختار ندارد. یکی از چالشهای ناشران با کتابفروشیها این است که کتابفروشان هیچ تشکلی ندارند و ساماندهی و بهنوعی تبدیل به قدرت واحد نشدهاند؛ البته که اتحادیه نیز مخالف این موضوع است؛ اما با قواعد خودش؛ یعنی فروش سنتی کتاب در همان زنجیرهای که وجود دارد. یکی از قوانین اتحادیه این است که هیچ کتابفروشی نمیتواند بیش از ۲۰ درصد تخفیف اعمال کند؛ چرا اتحادیه نتوانسته دیجیکالا را بهعنوان یکی از اعضاء در اختیار بگیرد؟ به این دلیل که با ساختارها و قوانین موجود اتحادیه نمیسازد، همچون خیلی از کتابفروشیها.
اینکه کتابفروشیهای آنلاین چهاندازه میتوانند در ارائه فعالیت موفق باشند، باید گفت خیلی. در حال حاضر نرمافزار قاصدک که در حوزه کتابفروشی آنلاین فعالیت میکند، کاربر را به موقعیت کتابفروشی وصل میکند، یعنی کاربر در این نرمافزار از نزدیکترین کتابفروشی بهصورت لوکیشنبیس، کتاب را خریداری کرده و بدون هیچ اقدام دیگری با مشارکت شرکت ملی پست، کتاب را دریافت میکند؛ اما بزرگترین چالش این پلتفرم چه بوده است؟ اینکه اتحادیه و کتابفروشان سنتی، آن را قبول ندارند و اجازه رشد به این پلتفرم نمیدهند تا تحولی ایجاد کند. طبیعتا باید این پلتفرمها و امکاناتشان در تشکلی متمرکز شود که هدف آن توسعه بازار است، مانند اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران.
بحث دیگری که باید به آن اشاره شود، درباره تخصصی و جداشدن موضوعات در برگزاری نمایشگاه است که نتیجهبخش نبوده است. ناشران بهشدت ضعیف هستند و هنوز در قدرتی نیستیم که ارتباطمان را در سطح نمایشگاهی عرضه کرده، تبادل فکری کنیم و رایت بخریم و بفروشیم؛ یعنی تناقض در ساختار وجود دارد بنابراین چارهای جز این نداریم که از ظرفیتهای حاکمیتی و دولتی استفاده کنیم اما در کنار آن تا جای ممکن، در این فضا بخش خصوصی را قدرتمند کنیم.
نظر شما