مدیر نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ابتدا گفت: اینکه یارانه در حوزه فرهنگ باید به تولیدکننده و توزیعکننده اختصاص یابد یا به مصرفکننده، همیشه چالش اساسی مدیران فرهنگی در سراسر دنیا بودهاست و البته به ایران ما اختصاص ندارد؛ در کشورهای پیشرفته نهادهای تولیدکننده فرهنگ، درجهبندی دارند و برابر همین درجهبندی از حمایتهای مادی و معنوی دولتهای خود برخوردار میشوند. برای مثال ناشری که بیشترین تولید آثار دانشگاهی را دارد یا مرکز پژوهشی که دستکم سالانه 300 اثر جدید با رویکرد هندسی با رصد دقیق مسائل روز جامعه را دارد، در این چرخه از انواع حمایتهای تعریفی و تصویبی بهرهمند میشود.
وی معتقد است: این نگاه و رویکرد، خودبهخود رقابت ایجاد میکند و رقابت باعث تلاش نهادهای فرهنگساز برای ارتقای بیشتر مجموعه خود و درنهایت فرهنگ جامعه هدف میشود و این سیاستگذاری به نسبت مطلوب است اما بسیاری از مظاهر و دادههای فرهنگی جوامع پیشرفته را نمیتوان یکجا و بدون مطالعه و فراهمآوری زیرساختها وارد حوزه فرهنگی کرد.
انصاری درباره برخی افراد هم که بر اساس مطالعهای ناقص وارد حوزه نشر شدهاند، عنوان کرد: متأسفانه در حال حاضر در کشور ما در کنار همه تولیدات فاخر و ارزنده فرهنگی، خرده ناشرانی فعالیت میکنند که بر اساس نقل یا مطالعهای ناقص وارد حوزه نشر شدهاند و برابر همین نگاه تولیداتشان چندان با شأن فرهنگ دیرین کشور ما سازگار نیست. اصلا مخاطب عام و خاص در اینجا مطرح نیست که بگوییم برخی آثار با حال و وضعیت روحی و سوادی مخاطب و بنا به سلایق و علاقه او شکل گرفتهاند. میخواهم بگویم برخی آثار وقتی به فرهنگ جامعه همه ابعاد و زوایا و تعاریفش اضافه نمیکنند، چرا باید منتشر شوند؟ چرا باید برایشان هزینه کرد؟ اصلا چرا باید حمایت شوند؟
این فعال فرهنگیِ حوزه چاپ و نشر درباره اعطای مجوزهای نشر گفت: تصور میکنم باید قدری مجاری اعطای مجوزهای نشر تنگتر و سختگیرانهتر باشد. بحث نگاه سیاسی و رادیکال نیست. بحث تخصص است. شما نمیتوانید قلب و مغز فرهنگ یک کشور را برای جراحی و درمان به هر کسی بسپارید. وقتی طبقهبندی درست باشد، اگر حمایتی هم بخواهد صورت بگیرد، حمایت درست و بجایی خواهد بود.
انصاری با بیان اینکه تخفیف همیشه راهحل مناسب نیست به بحث چگونگی اعطای یارانهها اشاره کرد و گفت: ما با اعلام و اعطای یارانه به مصرفکننده بهعنوان تخفیف مضاعف، میخواهیم جذابیت ایجاد کنیم و کتابخوانی را ترویج کنیم ولی بهنظر من این رویکرد در حال تبدیل یک ارزش به ضد ارزش است. چرا که ذات تخفیف عادتساز است. مصرفکننده و مخاطب همیشه منتظر تخفیف اعطائی است حتی اگر خریدی هم اتفاق نیفتد، تعریف ذهنی او از کتاب، کالایی همیشه با تخفیف بالا، فروش ماهانه و مناسبتی است. کتاب کالایی است که همیشه تخفیف بالا دارد و این، ارزش خوراک روح و کالای باارزش فرهنگی را کم و سبک میکند.
وی راهحلِ اساسی را نهادینه کردن ارزشمندیِ کتاب و ایجاد این باور دانست که کتاب بخش جداییناپذیر در زندگی است و آدمی باید پیوسته کتاب بخواند و در همین ارتباط گفت: کتاب است که میتواند انسانساز باشد. انسان اگر نگاه به ارتقاء اجتماعی و تعالی شخصیتی دارد، باید کتاب همراه و همنشین او باشد. شعارها در عمل با استراتژیها و راهبردهای ظریف، قابل «شدن» است. هم میتوان از الگوهای خوب دیگر کشورها گرتهبرداری کرد و هم با تکیه بر مطالعات جامعهشناختی و مردمشناختی الگوهای جدید ساخت.
مدیر نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اضافه کرد: با تصویرسازی ارزشمند کتاب و نهادینهسازی آن، کتاب به کالای ارزشمندی تبدیل میشود که از تهیهاش گریز و گزیری نیست.
رئیس موسسه بوستان کتاب قم توضیح داد: آیا باید همچنان اعطای یارانه را ادامه داد؟ بله! منتها در این الگو و چرخش، یارانه به تولیدکننده اختصاص مییابد و درعوض، بهای پشت جلد کتاب پایین نگه داشته میشود تا همیشه در سبد خرید شهروندان باقی بماند وگرنه با اقدامات هیجانی، گاه کتاب در سبد خرید قرار میگیرد و گاه خارج میشود و درنهایت آنچه غایت سیاستگذاریهای فرهنگی بوده است، شکل نمیگیرد.
وی استقبالهای گاهبهگاه مردم از طرحهای فصلی را نشاندهنده همین رفتارهای هیجانی برشمرد و بیان کرد: کتابفروشیها هم که تعدادشان روزبهروز کاهش مییابد با هوای همین طرحهای هیجانی نفس میکشند، درحالیکه این تنفس باید پیوسته و ممد حیات توزیعکننده فرهنگ و گشایشگر و مفرح ذات فرهنگ باشد.
انصاری در پایان بیان کرد: فرهنگ فقط در ارتباط درست مهندسی شده است که میتواند مؤثر و اثربخش باشد؛ اینکه در این ارتباط و شبکه ارتباطی جایگاه ناشر، توزیعکننده و مخاطب کجاست و نقطه عطف خط حمایتی در کجا باید قرار بگیرد در این میان تعیینکننده است. بهنظر میرسد در ایران نیازمند باز تعریف خیلی از اصطلاحات و بازنگری در بسیاری از راهبردهای فرهنگی هستیم.
نظر شما