موسی بیدج گفت: اولین کسی که به صورت متمرکز روی آثار غاده السمان کار کرده است، فرزاد است. از آنجا که مترجم، یعنی عبدالحسین فرزاد خودش شاعر است، احتمالا توانسته زیباییهای بلاغی و ادبی شعر را بهتر به فارسی منتقل کند. عبدالحسین فرزاد کلید بلاغت و زیبایی را در دست دارد و از این جهت بسیار موفق است.
تخصص اصلی استاد فرزاد نقد ادبی است. به نظر شما چه مسائلی باعث شده است که ایشان به امر ترجمه روی بیاورند، بهگونهای که امروزه ما تعداد زیادی کتاب ترجمهشده از عربی به فارسی از ایشان داریم؟
دلیل این رویکرد را بهتر است از خود عبدالحسین فرزاد پرسید. به نظر من منتقد ادبی باید زباندان هم باشد تا بتواند از جدیدترین اتفاقات در حوزه نقد با خبر باشد و آن مطالبی که به کار زبان مادری خودش میآید را تشخیص دهد. عبدالحسین فرزاد دقیقا چنین رویکردی دارد. در ضمن باید گفت کسی که در ادبیات معاصر عربی سیر کرده و آن را بررسی کرده است، میداند که آثاری وجود دارد که ترجمه شدنشان میتواند پنجرهای تازه را به ادبیات فارسی باز کند. ممکن است یکی از دلایل این توجه همین مسئله باشد.
تمرکز ایشان در ترجمه بیشتر بر آثار غاده السمان است. تفاوت ترجمه های ایشان از این نویسنده با ترجمههای دیگران از این کتابها در چیست؟
اولین کسی که به صورت متمرکز روی آثار غاده السمان کار کرده است، فرزاد است. از آنجا که مترجم، یعنی عبدالحسین فرزاد خودش شاعر است، احتمالا توانسته زیباییهای بلاغی و ادبی شعر را بهتر به فارسی منتقل کند. عبدالحسین فرزاد کلید بلاغت و زیبایی را در دست دارد و از این جهت بسیار موفق است.
شاید یکی از مشکلترین حوزهها در ترجمه، ترجمه شعر باشد. به نظر شما فرزاد در این حوزه موفق بوده است؟ ترجمه شعر چه مهارتهایی نیاز دارد؟
عبدالحسین فرزاد زبان فارسی را بهخوبی میشناسد. شاعربودن ایشان نیز بیتاثیر نیست. مترجم شعر علاوه بر ویژگیهای عمومی یک مترجم، یعنی اشراف بر زبان مبدا و آشنایی با زبان مقصد، داشتن درک درست از فرهنگی که این دو زبان به آن تعلق دارند، و تخصص در موضوعی که ترجمه میکند، نیاز به تمرین فراوان و بهرهداشتن از شاعری دارد. مترجم شعر باید انبساطها و انقباضهاش شعر را دریابد. فرق شعر با نثر در این است که شعر معانی متعددی را به خواننده پیشنهاد میکند. مترجم باید بداند که کدام معنی را باید به عنوان معنای اصلی به خواننده معرفی کند. فرزاد به دلیل داشتن همین ویژگیها پشتوانههای خوبی برای ترجمه از زبان عربی به فارسی دارد.
یکی از تالیفات ایشان در حوزه تالیف، کتاب «ترجمه از عربی به فارسی» است که توسط انتشارات پیامنور منتشر شده است. نظرتان درباره این کتاب و شیوهاش برای آموختن این فن به دانشجو چیست؟
آموزش ترجمه در دانشگاهها، در رشتههایی که به زبان عربی نیاز دارند، کافی نیست. یا حداقل دروس عملی و کارگاهی دانشجو را بینیاز از شیوهنامهها و کتابهای آموزشی دیگر نمیکند. در این زمینه هرقدر هم کتاب نوشته شود، کافی نیست و لازم است. کتاب فرزاد نیز از این قاعده مستثنی نیست. ایشان بر اساس تجربیات خود چنین کتابی را تالیف کردهاند که بسیار هم ارزشمند است.
بهترین ترجمه ایشان از نظر شما کدام کتاب است؟
یکی از خصوصیات شعر این است که گاهی تن به ترجمه نمیدهد و گاهی هم ترجمهاش بهتر از اصل آن میشود! این خاصیت شعر است و مترجم هوشمند انتخابش را بر اساس اصلح میگذارد. در ضمن به این نکته هم توجه میکند که فضای شعر ما در ادبیات فارسی با فضای شعر در جهان عرب و حتی گستره آن متفاوت است. بنابراین مترجم باید شعری را انتخاب کند که قابلیت چاپ داشته باشد. ترجمههای شعری فرزاد همه خوب و متقن است و کار انتخاب را سخت میکند. از طرفی ممکن است سلیقهها متفاوت باشد. انتخاب شخص من «در بند کردن رنگینکمان» است.
فکر میکنید چه دانشها و تجربههایی میتواند در نسل آینده مترجمی مانند فرزاد به وجود بیاورد؟
بهرهبردن از تمام امکانات موجود تئوری و عملی و بهرهگیری از تجربه پیشینیان، صبوری و نداشتن شتابزدگی و مطالعه بسیار میتواند به کار ایشان رونق دهد و مترجمان خوبی از آنها بسازد. یکی از مشکلات مترجمان نسل بعد، بیتوجهی ایشان به ترجمههای موجود از اثری که میخواهند ترجمه کنند و در نتیجه اتلاف نیرو و وقت ایشان است. مثلا ما در سال گذشته از یک رمان عربی ده ترجمه به فارسی داشتیم. به جای اینکه یک رمان ده بار ترجمه شود، میشد ده رمان ترجمه شود. این ایراد باید حتما رفع شود.
نظر شما