سه‌شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۴
عکاسی چقدر برای کیارستمی جدی بود؟

ژان میشل فرودون عکاس، پژوهشگر و رئیس سابق کایه دو سینما، یکی از سمبل‌های فرهنگی کشور فرانسه محسوب می‌شود. او در یک نشست مجازی درباره نگاه عباس کیارستمی هنرمند ایرانی، به عکاسی و نگاه واحد او در فیلم‌سازی، عکاسی و شعر صحبت کرد.

 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) عباس کیارستمی برنده جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن، در سال‌های فعالیت هنری خود به فیلمسازی، نقاشی، عکاسی و... پرداخته بود و دستی هم بر قلم داشت و شعر می‌سرود؛ کتاب‌هایی همچون «حافظ به روایت عباس کیارستمی»، «سعدی از دست خویشتن فریاد»، «آتش در باد جزئی از کلیات شمس» و... را نیز منتشر کرده بود؛ همچنین عده‌‌ای سینمای کیارستمی را شاعرانه می‌‌دانند و دلیل این امر را پیوندی می‌دانند که او با ادبیات و شعر و کتاب داشته است. پیش و پس از مرگ این هنرمند، در خصوص آثار سینمایی‌اش کتاب‌هایی منتشر شده بود و اکنون نیز میشل فرودون عکاس فرانسوی و رئیس سابق کایه دو سینما قصد دارد کتابی را که درباره عکس‌های کیارستمی نوشته است در ایران منتشر کند.
 
 
تصویری از عباس کیارستمی
 
در ادامه گزارشی را به نقل از ایسنا می‌خوانید که ژان میشل فرودون در نشستی مجازی در خصوص کتابی که به تازگی درباره عکس‌های کیارستمی منتشر کرده است صحبت کرد.
 
او در ابتدا گفت: تنها من نبودم که این کتاب را نوشتم، درواقع این کتاب را به همراه انستی ویکتور، هنرمند فرانسوی که درباره سینمای ایران و سینمای کیارستمی زیاد می‌داند به انجام رساندیم. در درجه دوم این کتاب درباره کیارستمی به عنوان یک عکاس نیست بلکه به عنوان یک هنرمند است؛ به گونه‌ای که در کتاب عکاسی او، نگاهش به سینما و فیلم‌هایش را هم مورد بررسی قرار دادیم.
 
او درباره چاپ کتاب عکس های کیارستمی در ایران، اظهار کرد: در حال مذاکره از طرف یک ناشر ایرانی و فرانسوی هستیم تا به زودی این کتاب را در ایران منتشر کنیم.
این هنرمند درباره چگونگی شکل گرفتن این کتاب و در خصوص ارتباط فیلم، عکس‌ها و شعرهای کیارستمی گفت: زمانی که کیارستمی شروع به عکاسی کرد، جنگ ایران و عراق آغاز شده بود و ساخت فیلم در آن زمان تا حدودی غیرممکن بود. در نتیجه او عکاسی را به عنوان یک هنر جنبی در کنار سینما انتخاب و روی آن زیاد تمرین کرد؛ همانگونه که در کنار عکاسی نقاشی می‌کرد و به شعر هم علاقه داشت و می‌سرود. درواقع او عکاسی را برای خودش آغاز کرد نه هنری که بخواهد آن را با دیگران به اشتراک بگذارد یا به عنوان یک پروسه هنری به آن نگاه کند. در بازار کار هم قصد استفاده از این حوزه را نداشت و صرفا برای لذت شخصی در حدود ۱۰ سال به آن پرداخت.
 
او ادامه داد: در سال ۱۹۹۵ برای اولین بار در خارج از مرزهای ایران آثار کیارستمی در فستیوالی به نمایش گذاشته شد که صرفا به او به عنوان یک فیلم‌ساز پرداخته بود که البته بعدهای دیگری از او را به عنوان یک نقاش یا عکاس هم به نمایش گذاشته بود. آن زمان همراه او بودم و دیدم که این فستیوال برایش مهم نبود و بیشتر خوشحال بود که بتواند ایده و نظرات خود را به سمع جهان برساند.
 

تصویری از عباس کیارستمی
 
فرودون درباره نگاه کیارستمی به عکاسی تصریح کرد: نگاه او به عکاسی بدین شکل بود که یک پروسه حرفه‌ای یا تحصیلی را در آن دنبال نکرد و به این منظور عکاسی می‌کرد که آن را با دوستانش به اشتراک بگذارد. عکاسی بیشتر برای او حکم یک آزادی را داشت، آزادی که نمی‌توانست از طریق سینما به دست بیاورد چون سینما مدام او را محدود می‌کرد. او ساعت‌ها در تمام کشورش رانندگی می‌کرد و هر جا تصویری برایش جالب بود، توقف می‌کرد و آن را به ثبت می‌رساند. او به عکاسی خود از جنبه هنری نگاه نمی‌کرد.
 
فرودون درباره کیارستمی یادآور شد: در سال ۱۹۹۳ اولین جرقه‌های کارش با گالری محمود در شهر تهران می‌خورَد و قبل از آن در سال ۱۹۸۲ در شهر رشت این پروسه آغاز شد. در این قسمت از زندگی، کیارستمی شروع به عکاسی در طول فیلم کرد. او زمان زیادی را در سکوت محض به سر می‌برد و کاملا روی عکاسی متمرکز شد و فضای مد نظر او فضاهای چوبی و محلی بود. نکته جالب اینجاست که در عمده فیلم‌های کیارستمی مانند «نان و کوچه» که جزو فیلم‌های کوتاه اوست، اتفاقی هنری‌تر و مکمل فیلم‌های او رخ می‌داد و آن اینکه پس از پایان فیلم، به ثبت تصاویری از لوکیشن می‌پرداخت. همچنین اتفاق دیگری که رخ می‌داد این بود که در آثاری همانند این کار، مشکلاتی بین او و عوامل پیش آمده بود. اگرچه که در «باد ما را با خود خواهد برد» انگار تمام عوامل دست به دست او داده بودند که فیلم به نتیجه برسد.
 
این هنرمند اضافه کرد: مسئله جالب دیگر این است که ذهنیت کیارستمی نسبت به عکس‌ها یا دوربینی که کار می‌کرد اینگونه بود که ابدا از ابزار پیچیده‌ای استفاده نمی‌کرد یا دوربین خیلی حرفه‌ای نداشت. به نظرم هیچگاه او را با ذهنیت و ابزار پیچیده نسبت به عکاسی ندیده‌ام. یکی از مسائل مهم در عکس‌های او این بود که پس از چاپِ عکس‌ها، آن را نقاشی می‌کرد. ولی در بُعد نقاشی، او تنها قصد اشتراک آنها را با دوستانش نداشت بلکه قصد داشت آنها را به اشتراک عمومی بگذارد. هرچند هیچگاه خود را به عنوان نقاش، در مجامع عمومی معرفی نمی‌کرد.
 
او گفت: کیارستمی از خیلی سال قبل در جوانی نقاشی را آغاز کرده بود و می‌دانست که خیلی استعدادی در این حوزه ندارد و دستاوردی برایش نخواهد داشت. به همین جهت بعدا به سمت گرافیک و طراحی پوستر رفت. او در طول جنگ، نقاشی می‌کرد ولی تنها به طور تجربی و می‌دانست که در آن موفق نخواهد شد و بیشتر آثار نقاشی‌ او به صورت دیجیتال و گرافیکی بودند. درواقع نقاشی دیجیتال و گرافیک کامپیوتری به سال‌ها بعد از این مسئله برمی‌گردد. زمانی که عمیقا به بحث حرکت پرداخت. گرافیک کامپیوتری، بُعد دیگری از کیارستمی است که بَعدها در زندگی‌اش رقم خورد که به شکل بسیار متمرکزانه روی این مسئله کار می‌کرد.
 
فرودون با اعتقاد بر اینکه راز زیبایی طبیعت، دلیلی بود که کیارستمی به عکاسی روی آورد، در این زمینه توضیح داد: به هر حال کیارستمی مسافت‌های بسیار طولانی را در کشورش می‌پیمود و از طبیعت و حیوانات عکاسی می‌کرد. این کارِ او، مسئله تحقیقی ویژه‌ای به حساب نمی‌آمد؛ چون حتی مردم عادی نیز در سفر از آنچه می‌بینند عکس گرفته و با دوستان خود به اشتراک می‌گذارند و کیارستمی نیز به همین گونه عمل می‌کرد. در طول سفرهایی که به شهرهای ایران داشت، هدفش نشان دادن زیبایی‌های طبیعت ایران بود. عنصری که در عکس‌های کیارستمی زبانزد است، برف است که یکی از مهمترین مناظر طبیعی است که او همیشه در عکس‌هایش دارد.
 

تصویری از عباس کیارستمی
 
او ادامه داد: مسلما برف یک عنصر گرافیکی در طبیعت است که در پرینت هم ساده عمل می‌کند. برف نشان دهنده راهی برای نگاه داشتن خاطره است و آن چیزی را به شما نوید می‌دهد که بعدا اتفاق خواهد افتاد. این تفکر نسبت به برف را کیارستمی پرورش داد. البته نسبت به آنچه که گفتم، چیز بیشتری نسبت به برف برای او وجود داشت. درواقع سفیدی برف آن چیزی است که در نقاشی‌های چینی و ژاپنی هم می‌بینید؛ به گونه‌ای که آنها سفیدی برف را مظهر پاکی و صلح می‌دانند و کیارستمی این مسئله را با استناد به نقاشی‌های شرق دور به تصویر کشید.
 
این عکاس فرانسوی درباره عکس های کیارستمی همچنین بیان کرد: چیزی که می‌بینیم یک برف واقعی است و کَلَک سینمایی نیست که بخواهند برف مصنوعی را به وجود بیاورند ولی آنچه که ما در برف می‌بینیم انتزاع است. عنصر دیگری در عکاسی کیارستمی هست که مثلا یک شاخه درخت را یک عنصر گرافیکی در نظر می‌گیرد؛ شاخه‌ای که محصور در فضای درخت است. او بدهیات را به صورت دیگری به تصویر می‌کشد. من بر این باور هستم که این مسئله به طور کامل در اشعار او دیده می‌شود و اشعار او نیز از این سادگی واقعیت گرایی برخوردار هستند به گونه‌ای که مثلا اتفاقات روزمره را وارد شعر می‌کند. او در هر سه بُعد هنرهای خود، یک مضمون مشخص را بیان می‌کند.
 
رئیس سابق کایه دو سینما به حرفهایش اضافه کرد: احتمالا در پیشروی هنر انتزاعی و در ابعاد گسترده‌تر، در عکس‌های کیارستمی عناصر باران و باد را می‌بینیم؛ به گونه‌ای که قطرات باران را از پشت پنجره از همین نقطه انتزاع به تصویر می‌کشد. در آثار او ساختمان‌ها، ماشین‌ها و نور ترافیک را می‌بینیم ولی او در کنار همه اینها قصد برجسته کردن قطرات باران را دارد که این امر جزو منش عکاسی او به شمار می‌رود. همچنین مسئله دیگر ارتباط با حرکت است؛ مثلا در تصاویر او در جاده، به نظر می رسد دوربین را به حرکت درآورده، این در حالی است که ماشین را به حرکت درآورده است.
 
او بیان کرد: این مسئله باز هم شعرهای او را یادآوری می‌کند که او در شعرهایش بسیار به جاده می پردازد؛ جاده‌ای در زمان فضا و زندگی. این‌ها بُعد شعری او و در ادامه نگاه او به عکاسی است که در اشعارش وارد می‌شود. اشعار او دقیقا در ادامه مسیر سینمای او هستند که زمان را به حرکت درمی‌آورد. کیارستمی در عکس‌ها و اشعارش زمان را به حرکت درمی‌آورد. همچنین او در هر یک از هنرهای خود دارای یک هنر ۱۰۰ درصد واحد است که می‌توان آن را به وضوح دید.

 

این هنرمند اظهار کرد که «بعد تصویری شعرهای عباس کیارستمی، عکس‌هایی می‌شوند که توسط گرافیک کامپیوتری تبدیل به نقاشی می‌شوند. او آن چیزی که در شعر می‌گفت، در تصویر تجسم می‌کرد و بُعد تصویر او، مسئله طراحی گرافیک او هستند. ارتباط بین عکس و اشعار او را در مجموعه ۲۴ فریم می‌توان دید که تمام آنها عناصر لحظه و نمود تصویری از اشعار او هستند.»
 
ژان میشل فرودون در پایان گفت: کیارستمی ابدا یک انسان تئوریسین نبود و آنچه که از طبیعت می‌گرفت به ذهن روشنفکر او برمی‌گردد که آن را به یک پروژه عکاسی اختصاص می‌داد. نگاه به طبیعت برای هر کسی می‌تواند قابل تغییر باشد. بسیاری از افراد وقتی عکس‌های او را می‌بینند می‌گویند که عنصر انسان در کارهایش نیست که مخالفم چون وقتی موتور یا ماشین در کارهایش می‌بینیم قطعا نشانی از انسان هستند چون توسط انسان ساخته شده‌اند.
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها