محمدمهدی نعیمیان در این کتاب تلاش کرده تا تجربه نویسندگان بزرگ سینمای ایران از نگارش فیلمنامه و ورود و حضور در عرصه سینمای کشور را برای خوانندگان و علاقه مندان به فیلمنامهنویسی گردآوری کند. به همین بهانه پای صحبتهای این نویسنده جوان قزوینی نشستیم که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
ایده گردآوری تجربیات و انتشار یک مجموعه مصاحبه با فیلمنامهنویسان ایرانی از کجا آمد؟
به مدت سه سال بود که هنرجوی فیلمنامهنویسی کلاسهای استاد فرهاد توحیدی بودم و به مرحلهای رسیده بودم که نیاز داشتم از اساتید مختلف نکات مختلف دیگری را هم بیاموزم و ضمن دیدار با آنها از گرفتاریهایی که در بحث نگارش فیلمنامههای خودم و همچنین ورود به سینما داشتم، صحبت کنم و از آنها کمک بگیرم و از تجربیاتشان بهره ببرم. از آنجا که در شهرستان زندگی میکردم، دسترسی به این اساتید برای من دشوار بود اما به هر زحمتی بود سعی کردم از آنها وقت ملاقاتی بگیرم و پای صحبتهایشان بنشینم تا بر دانستههای خودم اضافه کنم. بلافاصله متوجه شدم مباحث تئوریک فیلمنامهنویسی با آنچه در بازار سینمای ایران از فیلمنامه نویس مطالبه میشود، تفاوت زیادی دارد و اگر قرار است در این عرصه موفقیتی کسب کنم، باید حتما از تجربیات اساتیدی که سالها در این حرفه حضور داشتهاند بهره ببرم. ضمنا من روزنامهنگار بودم و این ایده در من شکل گرفت که مصاحبههایی را که انجام میدهم، منظم کرده در اختیار سایرین هم قرار دهم. ابتدا مد نظر داشتم هر گفتوگو را در یک شماره از روزنامه یا مجلهای سینمایی استفاده کنم اما بعد فکر کردم اینطور ممکن است ماندگاریشان کم شود و در دسترس خیلی از کسانی که سالهای بعد میخواهند به چنین مطالبی دسترسی پیدا کنند، نباشد. برای همین فکر کردم که تمام گفتوگوها را در یک جلد کتاب به صورت منظم منتشر کنم که همینطور هم شد.
تصویری از گفتوگوی نویسنده کتاب کتاب «روش فیلمنامهنویسان» با مرحوم کامبوزیا پرتوی
چطور به این لیست از فیلمنامهنویسان ایرانی رسیدید؟
تجربه من آنقدر نبود که خودم بتوانم انتخاب کنم که چه کسانی ممکن است حرفهای خوبی برای نسل جوانتر داشته باشند، چون برخی فیلمنامهنویسان درجه یک ما آنقدر ناخوداگاه قلم میزنند که از بیان چگونگی کار خودشان عاجزند یا برخی دیگر مشغلههای متعددی داشتند، برخی تجربه خوبی از مصاحبههای اینچنینی نداشتند و ترجیح میدادند گفتوگوهایمان منتشر نشوند. اما در هر حال با راهنماییهای استادم فرهاد توحیدی به فهرستی رسیدم که از آن مجموعه توانستم با تعداد قابل توجهی از اساتید این عرصه گفتوگو کنم البته در طی مصاحبهها از طریق همین اساتید به سایرین هم معرفی میشدم. آنچه اهمیت داشت این بود که در گستره فیلمنامهنویسان، از نویسندگان سریالها، نویسندگانی که بیشتر رویکرد تجاری دارند، نویسندگانی که به ابعاد فلسفی و هنری کار توجه بیشتری دارند، اساتیدی که بیشتر رویکرد تئوریک دارند، تا کسانی که بدون اعتنا به قواعد کلاسیک مینویسند، با طیف گستردهای گفتوگو کنم تا مخاطب بتواند از تجربیات بیشتری استفاده کند. این تنوع چیزی بود که بهرهبری حداکثری از تجربیات بیشتری را ممکن کرد.
اهمیت انتقال تجربه از نظر شما، در چیست؟
اولا ثبت و بهرهبرداری از تجربیات اساتید بزرگ سینمای ایران یکی از آن دسته مواردی است که باید جدی گرفته شود و متاسفانه جای انتقال تجربه در آموزشهای فیلمنامهنویسی ما خالی است. در نظر بگیرید بخش مهمی از کتاب بنده شامل گفتوگو با مرحوم کامبوزیا پرتوی است. ایشان صحبتهای بسیار ارزندهای داشتند و صادقانه و بی هیچ خساستی تجربیات خود را در اختیار بنده قرار دارند؛ تجربیات و درسهای مهمی که حالا برای همیشه در این کتاب ثبت شده است و از استاد کامبوزیا پرتوی به یادگار مانده است. دوم، نیاز ما به این تجربیات است که پیشرفت را تسهیل و ممکن میکند. 10 نفر که الان در بالاترین جایگاه خود قرار دارند، از روزی میگویند که برای نخستین بار نسخهای از فیلمنامهشان را نزد تهیه کنندهای بردند و پسندیده شد و 10 شکل مختلف ورود به عرصه سینما را روایت میکنند. 10 نفر، تجربهشان از گرهافکنی در پایان داستانهایشان را بیان میکنند، 10 نفر از معضلات و مشکلات و مباحث فنی قراردادها و مسائل صنفی میگویند. شما میخواهید در این بازار مشغول کار شوید، در این هنر فعالیت کنید، در این کتاب 10 فیلمنامهنویس راجع به مسائل مختلفی صحبت میکنند که خیلی از آنها ممکن است برای خوانندگان این کتاب پیش بیاید. دانستن نکات فنی و تئوری هنر و علم فیلمنامهنویسی یک ضرورت است اما نحوه بهرهبرداری از آن، هنگام نگارش، نیاز به تجربه دارد. شما میتوانید خودتان تجربه کنید و میتوانید برای تسهیل، از تجربیات سایرین استفاده کنید.
دو دسته کلی سوال در کتاب وجود دارد. سوالاتی که از همه نویسندگان پرسیدم تا خواننده بتواند نظرات مختلف را بخواند و مقایسه کند و دسته دیگری که مربوط به همان شخص و شیوه کاریاش بوده است. در مجموع تلاش شد سوالات به قدری تخصصی نشود که اگر کسی شناخت کافی از فیلمنامهنویسی ندارد احساس کند گفتوگوی غریبی است. البته این مسئله توسط خوانندگان حرفهایتر ممکن است اینطور برداشت شود که سواد تخصصی لازم را نداشتم اما به هر حال ترجیح من این بود که در این مرحله، مخاطب کتابم را کسانی در نظر بگیرم که در آستانه ورود به این حرفه هستند و نه فیلمنامهنویسان حرفهای. چندان هم وارد مباحث شخصی فیلمنامهنویسان نشدم، این را که در هر فیلم در هر بخش از کار چه کردهاند، در گفتوگوهای اختصاصی فیلمنامهنویس در همان بازه زمانی و مربوط به همان فیلمشان در دسترس بود. اما آنچه لازم داشتم، موارد برجسته و تجربیات نابی بود که این فیلمنامه نویسان داشتند.
کسانی بودند که بخواهید به این لیست اضافه کنید؟
حتما. آنقدر صحبت با یک فیلمنامهنویس و آشنا شدن با جهانبینی و نگرش آنها برای من جذاب است که دلم میخواست میشد با تمام فیلمنامهنویسان ایرانی گفتوگو کنم. البته هستند اساتیدی که فرصت گفتوگو با آنها برایم مهیا شد اما به دلایلی اینکه مصاحبهای تنظیم شود و در این کتاب اضافه شود، مقدور نشد. برای مثال آقای اصغر فرهادی که افتخار این را داشتم که در یک دوره تقریبا یکساله فیلمنامهنویسی سر کلاس ایشان نکاتی اساسی بیاموزم حتی جزوه مفصلی از آموزشهای ایشان دارم اما اجازه انتشار و حتی نقل قول از ایشان را ندارم بنا به دلایلی که کاملا قابل درک و احترام است. یا جناب آقای مهرجویی که حتما در بحث شخصیت پردازی درسنامهای از ایشان باید گرفت، آن زمان که بهواسطه از ایشان خواستم تا گفتوگویی داشته باشیم مشغول ترجمه و تالیف کتاب بودند و صبوری دو ساله بنده هم افاقه نکرد و واقعا جای تجربیات ایشان در این کتاب خالی است. با پیمان قاسمخانی هم قرار گفتوگو داشتیم که به زمانهای دیگری موکول شد اما در نهایت گفتند که بیشتر غریزی و متکی بر ناخودآگاه و به صورت بداهه مینویسند و چیز بیشتری برای گفتن ندارند یا اساتیدی از جمله مهران کاشانی گفتوگوهای مفصلی داشتیم اما با شیوه تنظیم گفتوگوها موافق نبودند و در نهایت آنچه که مهیا شد، برای خود من به عنوان اولین مخاطب کتاب آموزههای بسیار زیادی داشت و در این مسیر در انتخابهایم و شیوه کاریام تاثیراتی جدی داشت که امیدوارم برای خوانندگان هم همینطور باشد.
استقبال از کتاب چطور بود؟
خوشبختانه کتابهای تخصصی فیلمنامهنویسی این روزها بازار خوبی دارند، علاقهمند شدن طیفهای گسترده به نگارش فیلمنامه و ترجمههای بسیار خوب موجب شده است که بازار این کتابها خوب باشد اما کتاب روش فیلمنامهنویسان فروش بالایی نداشته است. شاید علاقه هنرجویان فیلمنامهنویسی این است که سینما را از نویسندگان بزرگ هالیوودی بیاموزند. کتابهای سیدفیلد که تالیف مدتها پیش هستند همچنان پرفروش و جذاب هستند اما آموزشهای داستاننویسی نویسندگان بزرگ ایرانی آن مقبولیت را ندارند. اما من پیشنهاد میکنم فقط 10 فرمان فیلمنامهنویسی از آقای لطفی یا مقدمه حمید نعمتالله را بخوانند تا ببینند که آیا چنین نگرشهایی به مقوله فیلمنامه نویسی ارزش خواندن دارند یا نه. البته در چاپهای بعدی کیفیت نسخه چاپی افزایش خواهد یافت و امیدوارم رفته رفته جای خودش را در میان علاقهمندان به فیلمنامهنویسی باز کند.
نظر شما