چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۰
حسرتی که بر دل یکی از خوشنام‌ترین مستشاران خارجی تاریخ ایران ماند

26 مه، سالروز درگذشت مورگان شوستر است؛ مستشاری که در میان ایرانیان زیست، از مردم این سرزمین رنگ گرفت و با آمال و آلام آنان همراه شد. مرتضی میرحسینی در یادداشتی کوتاه به معرفی او پرداخته است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ مرتضی میرحسینی- مورگان شوستر 26 مه 1960 میلادی از دنیا رفت. به تاریخ خودمان بهار سال 1290 خورشیدی به دعوت مجلس شورای ملی برای ساماندهی امور مالی به کشور ما آمد و حدود هشت ماه در ایران زندگی کرد. بی‌‌شک یکی از خوشنام‌ترین مستشاران خارجی تاریخ ماست؛ هرچند دوره خدمت او در ایران چندان طول نکشید و زیر فشار روس‌ها – که از نظم و سخت‌گیری او و نیز دخالت‌هایش در گمرک شمال آزرده بودند – از کارش برکنار شد. با آزردگی از ایران رفت؛ اما حسرتی هم بر دلش ماند. حسرت «پایان‌دادن کار بزرگی که در این سرزمین باستانی بر عهده گرفته» بود.

چندی بعد خاطراتش از زندگی در ایران را نوشت و آن را با عنوان «اختناق ایران» منتشر کرد. این کتاب که شوستر آن را به ملت ایران تقدیم کرد «تا ادای دینی باشد در حد بضاعت نویسنده به پاس اعتمادی که این ملت به نیات او کرد» روایت اوست از حوادث آن مقطع از تاریخ کشور ما و یکی از منابع اصلی و دست اول برای شناخت ایران در سال‌های منتهی به جنگ اول جهانی محسوب می‌شود. می‌گفت بعید است کسی با ایرانی‌ها زندگی کند، مشکلاتی را که آنان با نجابتی مثال‌زدنی تحمل می‌کنند، ببیند؛ اما «محبت ایرانیان را به دل نگیرد و از آمال عادلانه آنها جانبداری نکند.»

به نظرش کوشش نیروهای ملی و مشروطه‌خواه به نتیجه درخوری نرسید؛ نه به این دلیل که ایرانیان اصلاح‌شدنی نیستند یا توان اداره خود را ندارند؛ که «ایران قربانی بی‌دفاع بازی کثیفی شده که چند قدرت اروپایی، با مهارتی که حاصل قرن‌ها تجربه است، هنوز بدان مشغول‌اند. قمار بر سر ملت‌های ضعیف‌تر است و حیات و شرف و ترقی کل یک قوم جریمه‌ای است که بازنده می‌پردازد.» می‌گفت ایران می‌توانست همان زمان از بیشتر مشکلاتش عبور کند و خودش را از مخمصه‌ای که گرفتارش بود، نجات دهد، به شرط بازسازی اقتصادی و اصلاح امور مالی؛ «شاید در گذشته وجود دولت مرکزی نیرومندی بدون امور مالی سالم امکان‌پذیر بود – چنان‌که بسیاری از شاهان پیشین ایران توانسته بودند از مرکز بر سراسر کشور حکومت کنند – ولی در سال‌های اخیر دیده می‌شد که ایران بدون مدیریت کارآمد امور مالیاتی و مسائل مالی دیگرش نمی‌تواند به وضع خود سروسامانی بدهد. ایرانیان خود بدان آگاه شده بودند و همگی، جز رجال فاسد و مستخدمان متقلب دولت، آرزومند توفیق ما در کارمان بودند.» 


اما نظرات شوستر درباره مردم و کشور ما به کنار، کتاب «اختناق ایران» تا جایی که می‌دانیم دوبار به فارسی ترجمه شده است. اولین بار ابوالحسن موسوی شوشتری جزائری با این نیت که «به قدرالوسع خدمت ناقابلی که از وجود ناچیزم ساخته گردد، نسبت به وطن عزیز و ابنای وطن خود نموده باشم تا مسئول وجدان نباشم» اواخر قرن سیزدهم خورشیدی دست به این کار زد.

او آن زمان «به حکم پیشامد و تقدیر» مقیم دکن هند بود و کتاب هم همان‌جا چاپ و منتشر شد و بعد نسخه‌هایی از آن به ایران رسید. ترجمه‌اش – هرچقدر در آن زمان ارزشمند و ستودنی بود - حالا دیگر کهنه شده و بخش‌هایی از آن سخت و حتی نامفهوم است و احتمالاً برای بیشتر خوانندگان امروزی جذابیتی ندارد؛ اما ترجمه دوم، ترجمه بهتر و به‌روزتری است که به همین اواخر، یعنی به سال 1386 برمی‌گردد و کار حسن افشار است. این ترجمه (همراه با آلبوم کوچکی از تصاویر تاریخی و نیز شش پیوست) اواسط همان سال به همت نشر ماهی روانه بازار کتاب کشور ما شد و تا امروز چند بار تجدید چاپ شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها