نویسنده نوقلم مشهدی:
گاهی ناشر آثار نوقلمان را نخوانده رد میکند/ رانتهای رفیقانه از نقاط ضعف جشنوارههاست
نوید ظریف کریمی نویسنده نوقلم و دهه شصتی مشهد معتقد است حق خوریها، رانتهای رفیقانه و طرفداری از گروهها و شیوه های نگارش خاص، از نقاط ضعف برخی جشنوارههاست.
از خودتان بگویید از چه زمانی تصمیم گرفتید قلم بزنید؟
متولد 65 در مشهد، دانش آموخته مقطع ارشد ادبیات نمایشی هستم و از اواخر دهه80 کار نویسندگی را شروع کردم و تاکنون در شاخههای مختلف ادبی فعالیت داشتهام. البته شروع گرایش من به ادبیات به سال 80 برمیگردد که سرودن شعر و ترانه را آغاز نمودم و ده سال به طور جدی در این زمینه فعالیت کردم. از اواخر دهه هشتاد به طور جدی با فیلمنامهنویسی وارد عرصه نوشتن شدم که ثمره آن، همکاری با بنیاد سینمایی فارابی در تهران جهت ارائهی فیلمنامهای سینمایی بود. از اواخر دهه هشتاد سابقه نگارش نقد فیلم و سریال برای خبرگزاری ایسنا،روزنامه قدس، خراسان، شهر آرا و بانی فیلم تهران را داشتم و از میانهی دهه نود به دلیل مشغله کاری این کار را کنار گذاشتم.
ادبیات داستانی و فیلمنامهنویسی را از چه زمانی شروع کردید؟
ادبیات داستانی را از اواسط 90 به طور جدی شروع کردم اما هنوزبه طور جدی به نوشتن رمان و چاپ کتاب فکر نمیکردم. در سال 90 برای بنیاد سینمای فارابی جهت تولید فیلم سینمایی به نام «حماسه معصومیت» با موضوع سازمان مجاهدین خلق فیلمنامهای نوشتم.
فیلمنامهای از شما در جشنوارهای برگزیده شده است؟
فیلمنامه «نجیب آل علی» در سال 91 از حوزه هنری تهران حائز جایزه ادب و هدایت شد، در جشنواره فیلمنامه نویسی و نمایشنامه نویسی آیات گیلان نیز رتبه دوم را کسب کردم.
در جشنوارههای داستان نویسی چطور؟
در حوزه داستان نویسی درجشنواره داستان ملی رضوی در سال 96 برای داستان بلند «آژان برازنده» رتبه اول، در دومین جشنواره داستان کوتاه «زایندهرود اصفهان» و همچنین در دهمین جشنواره داستان کوتاه انقلاب حوزه هنری تهران و نخستین دوره داستان کوتاه اردبیل در بخش فارسی برگزیده شدم، درنخستین جشنواره داستان کوتاه رضوی به زبان ترکی آذری زنجان هم رتبه سوم را کسب کردم و همچنین در سال 99 به مرحله نهایی جوائز جمالزاده، آب و خاتم راه پیدا کردم .
در عرصه نمایشنامه نویسی چه اقداماتی را تاکنون انجام دادید؟
در حوزه نمایشنامه نویسی مسئول واحد نمایش موزه زنده زیارت مشهد بودم و نمایشنامه «صحن نو» را برای آن موزه نوشتم . سال 98 نمایشنامهی «اعترافات یک زندگی غیرمعمولی» نوشتهی من در مشهد به روی صحنه رفت. اخیرا هم در جشنواره نمایشنامهنویسی لالههای سرخ اندیمشک برای نمایشنامه «مجلس محاکات جلیه» رتبه دوم را کسب کرده ام. چند سالی هم در زمینه ترجمه با نشریه کرگدن در تهران همکاری داشتم و یکی از نمایشنامههای «تریسی لتس» را هم ترجمه کرده ام که هنوز منتشر نشده است .
از آثارتان بگویید.
ابتدا چند داستان در کتابهای گروهی داشتم. در کتاب «داستانهای پاییز» که برگزیده داستانهای جشنواره داستان کوتاه اردبیل است، در کتاب «به صرف عصرانه» که مجموعه داستانهایی با موضوع زیارت است و در کتاب «زنبقهای طلایی» که آقای ساسان ناطق در حوزه هنری تهران گردآوری کرده است، آثاری دارم.
اما اولین اثر مستقلام در زمینه ادبیات داستانی کتاب «آژان برازنده» است که سال 97 توسط انتشارات بهنشر منتشر و در سیزدهمین دوره داستان و رمان رضوی رتبه اول را کسب کرد. این کتاب در بستر وقایع تاریخی سال 1317 است و به قوانین منع روضه، قانون کشف حجاب و کشتار مردم در مسجد جامع گوهرشاد در سال 1314اشاره دارد. با اینکه از این کتاب استقبال شد علیرغم کسب جایزه و استقبال داوران جشنواره اما ناشر فقط یک نوبت آن را چاپ کرد و به چاپ های بعدی نرسید که هنوز دلیل آن برایم مشخص نیست.
همچنین کتاب «پرده دوم» که اخیرا چاپ شده است و در مورد یکی از زندانیان سیاسی پیش از انقلاب مشهد است که از آن به عنوان عزت شاهی مشهد یاد میشود. ویژگی بارز اثر این است که پیشتر در مشهد کتابی با این موضوع کار نشده است.
رمانهای «گروگانکشتگی» و «گروگانگرفتگی» هم توسط انتشارات سوره مهر منتشر خواهند شد.
به نظر شما چه موانعی بر سر راه نویسندگان نوقلم وجود دارد؟
بحث مشکلات نویسندگان نوقلم یکی از بحثهای زنده دهه 90 است در این دهه از طرفی بر تعداد نویسندگان نوقلم افزوده شد و از طرف دیگرنارضایتیها و گلایه مندیهای آنها از بی مهری های ناشران زیاد شد. مواردی دیده شد که ناشر حتی آثار نویسندگان نوقلم را ناخوانده رد میکند که معتقدم این مسئله بی مسئولیتی ناشر را میرساند زیرا ناشر بنگاه نشری باز کرده تا خدماتی ارائه کند اما متاسفانه نویسندگان کم تجربه در منظر برخی ناشران جایگاه پایینی دارند و مورد بی مهری قرار میگیرند.
برای کشف نویسندگان خوب چه باید کرد؟
جشنوارهها وکلاسهای داستان نویسی دو بال کشف و پرورش نویسنده خوب هستند، در حالیکه گاهی این دو بال کار خود را به خوبی انجام نمیدهند و شرایط به نحوی است که گویا این دو بال پرواز، برای پرورش نویسنده وجود ندارد. گاهی اساتید داستان نویسی ما حاضر نیستند جایی برای نیروی جوان باز کنند و ظهور نویسندگان نوقلم را باعث تزاحم منافع خود میدانند و این اتفاقی است که هم اکنون در حال جریان است و منحصر به یک شخص خاص هم نمیشود به همین علت است که خروجی مورد انتظار از یک نویسنده خوب را از کلاسهای داستاننویسی نداریم.
جشنوارههای داستاننویسی میتوانند کمک بزرگی در کشف نویسندگان باشند در حالیکه خود جشنوارهها به خصوص در دهه 90 دارای ضعفهای بنیادینی هستند و خروجی درستی ندارند. حق خوریها، رانتهای رفیقانه و طرفداری از گروهها و شیوه های نگارش خاص، از نقاط ضعف جشنوارههاست. برعکس دهه 80 اینگونه نبود خیلی از کتبی که توسط ناشران شناخته شده چاپ میشد بر روی جلد کتاب آرم جایزه ادبی ـ که کتاب در آن موفق شده ـ درج شده بود و به نظر میرسد که این جوایز در آن دهه معتبر بوده اند اعتبارشان هم به نحوی بود که وقتی نویسنده برگزیده آن جشنواره میشد، ناشر به آن نویسنده اقبال میکرد و این باعث میشد نویسنده کتاب اولی، راه خود را پیدا کند و در مقابل ناشران، مشکل هویتی نداشته باشد. اینگونه اتفاقات در ادبیات باعث میشود نویسندگان سر خورده شوند و چه بسا استعدادهای زیادی که تا کنون از بین رفته اند.
نظر شما