کارشناسان معتقدند، برای شناسایی و رصد تاثیر طرحهای فصلی تشکیل دبیرخانه دائمی ضروری و است و باید به تقویت تعامل مجری طرح با کتابفروشان عضو و افزایش اعتبار کتابفروشیها و سقف خرید مشتری متناسب با افزایش تورم و هزینههای تولید نیز توجه شود.
در پنجمین و آخرین میزگرد از سلسه نشستهای بررسی طرحهای فصلی درباره «آینده طرحهای فصلی؛ بایدها و نبایدها» هومان حسنپور، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران؛ علی جعفریه، مدیر انتشارت و کتابفروشی ثالث و سعید مدنیانمحمدی، مدیر کتابفروشی اهواز به بحث و تبادل نظر پرداختند.
موضوعات افزایش اعتبار کتابفروشی و سقف خرید مشتری بهدلیل تورم و قیمت نهادههای تولید، تشکیل کارگروه دائمی برای رصد تاثیرات طرح بر بازار کتاب و مخاطبان و ایجاد راهحلی برای تغییر قیمت کتاب از سوی کتابفروش با هدف پیشگیری از ضرر و حفظ سرمایه به گذاشته شد.
با گذشت 16 دوره از طرحهای فصلی، ارزیابی شما از تاثیرات این طرح بر کتابفروشیها که حمایت از آنها هدف اصلی طرح تعیین شده، چیست؟
جعفریه: اعتبار طرحهای فصلی، مبلغ قابل توجهی نیست و به نظر نمیرسد، هزینه حقوق نیروهای انسانی کتابفروشیها را هم تامین کند. فکر میکنم تشکیل کارگروه با حضور نماینده اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و چند نهاد دیگر، کنار برگزاری طرحهای فصلی، برای رفع اساسی مشکلات کتابفروشان میتوانست کارگشا باشد. تجربه نشستهای گفتوگو درباره مسائل کتابفروشی با حضور مدیران موثر، دلسوز و دوستداران کتاب، در حاشیه روز کتابگردی برای نشر ثالث قابل توجه بود؛ بنابراین پیشنهاد میکنم موضوع تشکیل کارگروه حل مشکلات کتابفروشان در آستانه برگزاری هفدهمین دوره طرحهای حمایتی از سوی اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرعامل موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران مطرح شود این کارگروه حتی با تغییر دولت و مدیران نیز توان ادامه حیات خواهد داشت.
نقطه ضعف طرحهای حمایتی، میزان اعتبار آن است. درحالیکه مخاطب بابت اعمال تخفیف یکهفتهای در قالب طرحهای حمایتی، مطلع شده، اعتبار برخی کتابفروشان روز دوم به پایان میرسد. در این شرایط، تا پایان طرح، اعتبار فروشگاه بهدلیل نبود بودجه قابل تجدید نیست، یا بودجه و اعتبار، قطرهچکانی تزریق میشود. تامین اعتبار در طول طرح، موضوع بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کتابفروشان است و به مخاطب که دنبال خرید با تخفیف است ارتباطی پیدا نمیکند. با پایان اعتبار کتابفروشی، مطالبه خریدار از کتابفروش موجب برخی درگیریهای لفظی بین فروشنده و مخاطب کتاب میشود. گاهی نیز کتابفروش مجبور است از جیب هزینه کند؛ بنابراین مساله بودجه محدود طرح را باید حل کرد.
نگاه جدی به کتابفروشیها با طرحهای فصلی محقق شد
حسنپور: درهشت سال گذشته بارها، نقدهای مختلفی درباره حمایتهای نامتوازن از فعالان حوزه صنعت نشر و تاثیرات منفی آن مطرح و تاکید شده است که رشد متوزان صنعت نشر با حمایت از هر سه ضلع شامل ناشر، موزع و کتابفروش محقق میشود. نگاه جدی و جدید به کتابفروشیها، نخستینبار در قالب طرحهای فصلی محقق شد. شاید پیشتر نیز به کتابفروشیها توجه شده بود، اما به این صراحت نبود که اگر کتابفروش تقویت شود، صنعت نشر را رشد خواهد داد. در بررسی تاثیرات طرحهای فصلی، ابتدا باید به مسیرهای طی شده از سوی مدیران در مقاطع مختلف توجه کنیم؛ چراکه معتقدم، اگر دائم به گذشته توجه و از تجربهها استفاده کنیم، توانایی برداشتن یک گام به جلو را داریم. بیتوجهی به تجربیات گذشته موجب تکرار مکررات و بهاصطلاح تکرار خودمان میشود. نخستین طرح فصلی با مشارکت 200 کتابفروشی برگزار شد و در شانزدهمین دوره، مشارکت 906 کتابفروشی را داشتیم. انگیزه مشارکت ـ با اعتبار کم یا زیاد ـ در طرح موجب شد تا بسیاری از کتابفروشیها به ابزارهای نوین مثل رایانه مُجهز شوند. بیتردید طرحهای فصلی دارای نقاط ضعف است که بارهای درباره آنها بحث شده و البته خواهد شد. اگر ایرادات اجرا برطرف شود، آیا تداوم آن مفید است؟ معتقدم آری، مفید است؛ علاوهبراین آیا همه ایرادات قابل حل است؟ معتقدم آری، قابل حل است؛ بهعنوان مثال یکی از ایرادات، تاخیر پرداخت بدهی کتابفروشیهای عضو طرح است. برای رفع این ایراد، همکاران با همراهی یکی از بانکها، در حال طراحی دستگاهی برای واریز آنی سهم طرحهای فصلی، به حساب کتابفروش بودند. چرا این دستگاه بین کتابفروشیهای عضو طرح توزیع نشد؟ درحالیکه راهکار سادهای برای رفع دغدغه کتابفروشان درباره تسویه سریع بود.
موضوع مهم دیگر درباره طرحهای فصلی و البته بسیاری از طرحهای کتابمحور دیگر مانند هفته کتاب، مستدسازی است. همواره تاکید داشتم یکبار برای همیشه برنامهها، اهداف و ایرادات جمعآوری و تدوین و در طول یکسال محقق و در جریان رویداد نقد عملکردها، اعلام و درباره کاستیها و میزان تحقق آنها بحث شود تا سازمانها از رویدادهای فرهنگی بهعنوان ابزار تبلیغ عملکرد خود استفاده نکنند و تعهد داشته باشد. متاسفانه بسیاری از برنامههای متنوع، بعد از مدتی به فراموشی سپرده میشود.
مخاطب حرفهای میداند تخفیف 70 درصدی برای کتاب ممکن نیست
یعنی منظورتان این است که دبیرخانه دائمی برای رویدادهای فرهنگی، بهویژه کتابمحور ضروری است تا در طول سال موضوع مشارکت سازمانها و نهادهای مختلف را پیگیری کند.
بله؛ برای برگزاری رویدادهای فرهنگی کتابمحور پویا، وجود یک شیوه سالم موضوع بسیار سادهای است. پیگیری مستمر به تدریج موجب افزایش کیفیت رویدادهای فرهنگی میشود. موضوع دیگر، بحث تخفیفهای غیرقانونی است. بیتردید کتابهایی که در کتابفروشیهای عضو طرحهای فصلی عرضه میشود، کتابهای معتبر، قانونی و سالم است و نباید با کتابهایی که با تخفیفهای غیرقانونی از مجاری مختلف دیده میشود، اشتباه گرفت. کتاب کتابفروشان عضو طرح، با پرداخت حق مولف، مترجم، ویراستار و در مجموع با رعایت حقوق مادی، معنوی تولید شده است. بهعنوان رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، در شرایطی که کتابهای ناسالم با تخفیفهای غیرقانونی عرضه میشود، بههیچ وجه نگران مخاطب حرفهای کتاب نیستم؛ چراکه مخاطب حرفهای میداند امکان عرضه کتاب با تخفیف 70 و یا 80 درصدی وجود ندارد. کتابفروش هم البته برای حفظ اعتبار حرفهای خود حاضر به عرضه این دست کتابها نیست. کتابفروش اخلاقمدار و حرفهای براساس علاقه به فرهنگ کشور خود، حاضر نیست هلههوله به مخاطب خود عرضه کند، بلکه بهترینها را انتخاب میکند و میفروشد. در مجموع میتوان به مخاطب نوید داد که میتواند در طرحهای فصلی، کتاب سالم و البته موثر حفظ عادت مطالعه، دریافت کند. نگرانی عمده من از آثار تخفیفهای غیرقانونی، بیشتر بابت مخاطبان جدید است. این دست مخاطبان بهدلیل خرید کتاب با تخفیفهای غیرقانونی که البته کیفیت نازلی دارد از مطالعه دلزده میشوند. درحالیکه بیشتر ناشران معتبر، برای تولید کتاب هزینه 20 تا 33 مرحله تولید را صرف میکنند، کتابهای بیکیفیت از نظر محتوا و ظاهر، حداکثر با صرف هزینه چهار مرحله، تولید منتشر میشوند که نتیجه آن دلزدگی مخاطب است.
درباره میزان اعتبار طرحهای فصلی نیز میتوان بحث کرد، هدف اصلی در برگزاری طرحهای فصلی ایجاد انگیزه برای اهالی کتاب است. بهنظر میرسد مردم حاضرند حتی بدون تخفیف و صرف حضور در یک فضای تبلیغی و گرهمایی اجتماعی در یک رویداد فرهنگی مشارکت داشته باشند. مشابه رویداد هفته کتاب که با هزینه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشود. این احتمال وجود دارد که هرچه میزان اعتبار طرح افزایش پیدا کند، کتابفروشان همچنان براین عقیده باشند که اعتبار اندک است؛ البته منطقی است؛ اعتبار طرحهای فصلی قابل توجه نیست. معتقدم اگر قرار باشد، اعتبار افزایش پیدا کند، برای ایجاد انگیزه برای اهالی کتاب صرف شود.
آیا معتقدید بخش ترویجی طرحهای فصلی باید تقویت شود؟
حرکت و اقدام در کشور ما، نیازمند ایجاد هیجان است. بهعنوان مثال برخی از کتابفروشیها از افزایش میزان فروش خود در بازه زمانی برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گزارش دادهاند که ناشی از نمایشگاه، تمرکز رسانهها به این رویداد و ایجاد شور و هیجان در جامعه است. هفته کتاب نیز از این ظرفیت برخوردار است، اما متاسفافنه با وجود تاکید بر تشکیل دبیرخانه دائمی هنوز این موضوع عملیاتی نشده است. طرحهای فصلی نیز از این ویژگی ـ ایجاد شور و هیجان ـ برخوردار است تا با انتشار فراخوان از مردم برای مشارکت دعوت کنند. رسانهها بهویژه خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) میتوانند به مردم درباره خرید کتاب از کتابفروشیهای معتبر در قالب طرحهای فصلی بگویند. این نگاه به طرحهای فصلی، ارزشمندی این رویداد را مشخص میکند؛ بنابراین میتوان از این طرح به بهترین وجه، بهرهبرداری تبلیغی کرد.
طرحهای فصلی با 16 دوره در 6 سال گذشته چه روندی را داشته و با توجه به شرایط و اقتضائات جدید، برای حفظ کارآمدی آن در آینده، چه بایدها و نبایدهایی باید لحاظ شود تا بیشترین بهرهوری را برای جامعه نشر و البته مخاطبان داشته باشد؟
مدنیان: برای بررسی 16 دوره طرحهای فصلی، باید به اهداف طرح توجه کنیم. اگر هدف حمایت از کتابفروشان است، نقدهایی به شیوه اجرای طرح برای تحقق این هدف وارد است؛ البته نفس طرح بهعنوان ابزاری برای ایجاد هیجان در جامعه قابل توجه اما همانطور که گفتم، ایراداتی به طرح وارد است. تعیین سقف اعتبار، برای هر کتابفروش، ازجمله این مسائل به حساب میآید. اگر هدف، خرید کتاب خوب از کتابفروشی خوب است، چرا سقف اعتبار تعیین میشود که موجب محدود شدن کتابفروش میشود؟ اگر یارانه قرار است به دست مشتری برسد، چرا کتابفروش محدود میشود؟ اگر برخی کتابفروشیها سالانه با مشتری خود در تعامل نیستند و یا از فناوریهای نوین ارتباطی استفاده نمیکند، نقص این کتابفروشها است که نباید موجب محدود شدن سایر کتابفروشیها با اعمال محدودیت و تعیین سقف اعتبار مواجه باشند.
موضوع دوم، به تفاوت میزان اعتبار با قیمت فعلی کتاب است. نخستین دوره طرح، سال 1394 با یارانه 100 هزار تومان برای هر خریدار برگزار شد. متوسط قیمت کتاب در آن سال 15 هزار تومان بود و مخاطب امکان خرید 6و نیم عنوان کتاب را فراهم میکرد. امروز یارانه 200 هزار تومان و میانگین کتاب 75 هزار تومان است، یعنی مخاطب با یارانه طرحهای فصلی میتواند بهطور متوسط دونیم عنوان کتاب بخرد. پرسش اصلی مخاطبان طرح این است، «با 200 هزار تومان چقدر میتوان کتاب خرید؟!»
موضوع دیگر شرطی شدن مخاطبان است. مخاطبان منتظرند موعد طرح فرا برسد انتظاری که موجب افت فروش، بعد و قبل از طرح میشود. اطلاعرسانی مجری طرح چند روز قبل از شروع طرح نیز موجب توقف خرید مشتری، چند روز مانده به طرح میشود.
اعتبار طرح در مقایسه با هزینههای اداره کتابفروشی چندان به کتابفروش کمک نمیکند؛ بهعنوان مثال در کتابفروشی محام اهواز، ماهانه 150 میلیون تومان برای حقوق و بیمه نیروی انسانی هزینه میشود. مشکل اصلی کتابفروشیها ثابت نگه داشتن قیمت کتاب است. در دو سال گذشته افزایش شدید تورم موجب شد تا سرمایه کتابفروشان مدام آب برود؛ بهویژه برای من که زیاد خرید میکنم. ناشران قیمت را با نصب لیبل افزایش میدهند اما کتابفروش قادر به این کار نیست و اگر کتابفروش هم به افزایش قیمت اقدام کند، با شکایت مشتری و ناشر و به میان آمدن پای تعزیرات مواجه خواهد شد؛ بنابراین تعیین قانون برای شیوه تعیین قیمت کتاب ضروری است. درحالیکه ناشر کتابهای جدید و یا تجدید چاپها را با افزایش قیمت در اختیار کتابفروش قرار میدهد، کتابفروش باید ماهها منتظر فروش کتاب قدیمی 10 هزار تومانی باشد یعنی، کاهش سرمایه. مساله، دیگر تبدیل شدن مثلث صنعت نشر به خط است. میبینیم ناشر در حال تبدیل شدن به فروشنده کتاب است. ناشر با حذف هزینهها، کتاب را با تخفیف، میفروشد در این شرایط، مخاطب دیگر دلیلی برای خرید از کتابفروشی نمیبیند؛ علاوهبراین پیشفروش کردن کتاب که اوضاع را پیچیدهتر کرده است. اگر قرار است ناشر، کتابفروش شود، وجود کتابفروشان دیگر معنا نخواهد داشت.
اتحادیه درباره تخفیفهای نامتعارف دغدغهمند پیگیری میکند
موضوع افزایش قیمتها در جریان برگزاری طرح هم به کتابفروشان آسیب وارد میکند؟ چراکه این امکان وجود دارد، کتاب در قفسه کتابفروشی به قیمت چند ماه قبل همچنان موجود باشد.
مدنیان: دقیقا همینطور است. در سامانه طرحهای فصلی، کتاب به قیمت جدید درج شده اما با توجه به اینک کتاب با قیمت قبل در قفسهها همچنان وجود داشته، کتابفروش مجبور است تخفیف طرح را با توجه به قیمت پشت جلد موجودی خود اعمال کند.
حسنپور: همواره تاکید شده، همه اضلاع صنعت نشر در جریان بهرهبرداری از حمایتها با هم دیده شوند. موضوع دیگر درباره تخفیف مستقیم ناشران به مشتریها اینکه، اتحادیه حساسیتهای لازم را دارد. اتحادیه با فروش کتاب از سوی ناشران نه کنار آمده و نه مشوق آنهاست و البته و این موضوع را پیگیری میکنیم؛ چراکه اتحادیه حافظ منافع هر دو دسته فعالان عرصه کتاب، ناشران و کتابفروشان است. ناشران و کتابفروشان حرفهای و قدیمی میدانند که با یکدیگر منافع مشترک دارند. فعالان ـ ناشران ـ حرفهای کمتری به حوزه فروش ورود میکنند.
در جریان پیگیریها، این موضوع چندین بار با دوستان در سازمان تعزیرات و همچنین در دورههای مختلف مدیریتی موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، بررسی شد. نتیجه پیگیریها که البته بهطور رسمی اعلام نشد، این بود که نظر ناشر، ملاک قیمتگذاری کتاب باشد و اگر با نصب لیبل، به تغییر قیمت اقدام کند، سازمان تعزیرات بپذیرد. این دیدگاه همانطور که گفتم بهعنوان توافق، نه قانون مطرح شد. موضوع تغییر قیمت از سوی کتابفروشی نیز بررسی و راهکار نصب لیبل با نشان تجاری ناشر از سوی موزع ارائه شد. راه دیگر، اطلاعرسانی قیمت جدید کتاب در سایت ناشر بود تا کتابفروش پیگیر تغییر قیمت باشد. پیشنهاد دیگر، قیمتگذاری و تعیین تاریخ برای قیمت، در زمان ارائه کتاب از سوی ناشر بود. یکبار تغییر قیمت در طول برگزاری طرحهای فصلی نیز مطرح بود.
اجرای هریک از راهکارها، بهدلیل ایرادات ساختاری با مشکلاتی همراه است. البته شیوع ویروس کرونا نیز مانع از تداوم پیگیریها شد. کتاب، مشابه همه کالاهای دیگر دارای قیمت است اما تفاوت اصلی که مشکل را ایجاد میکند، فاصله طولانی بین تولید تا فروش است؛ همچنین قیمت کتاب، مشابه دیگر کالاها براساس تاریخ روز قیمتگذاری نمیشود درحالیکه سازمان تعزیزات تغییر قیمت کالایی مثل آب معدنی که در فاصله دو روز تولید شده را غیرقانونی نمیداند. سازوکار قیمتگذاری کتاب، باید بهطور ریشهای برطرف شود. کتاب براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، کالای دارای قیمت محسوب میشود پیش از پیروزی انقلاب نیز این کالا دارای قیمت بود.
درباره درصد اعتبار کتابفروشیهای عضو طرح در مقایسه با قیمت کتابها چه دیدگاهی دارید؟ بهویژه که توان اقتصادی خریداران برای استفاده از تخفیف طرح، در مقایسه با نخستین دورههای طرح کاهش پیدا کرده است.
حسنپور: یارانه با توجه به افزایش تعداد اعضا طی 6 سال گذشته، به یکششم یا یکهشتم کاهش پیدا کرده است. درحالیکه اعتبار طرح، دلیل افزایش تعداد عضویت کتابفروشان در 6 سال گذشته بود. اتفاق بد، همانطور که گفته شد، کاهش فروش قبل و بعد از برگزاری طرح بهدلیل انتظار بسیاری از مشترهای کتاب برای آغاز طرح است. توزیع اعتبار بین کتابفروشیهای عضو طرح براساس اقتضائات روز، نگرانی کتابفروش درباره کاهش فروش را کاهش میدهد.
برگزاری جشنوارههای تخفیف در بسیاری از کشورهای دنیا وجود دارد؛ اما اجرای طرحهای فصلی، معضل شرطی شدن مخاطب و گلایه کتابفروشان را در پی دارد. با توجه به اینکه میفرمایید رکود قبل و بعد از طرح کتابفروشان، با افزایش سهم اعتبار هر عضو قابل جبران است؛ بهطور کلی، امکان کنترل رکود وجود دارد؟ و یا اینکه چقدر این مساله، دغدغه محسوب میشود؟
حسنپور: معتقدم، زمینهسازی برای هر انجام اقدامی اساسی و بسیار مهم است. به نظر میرسد برخی رویکردها زمینه تضعیف فرهنگ کتابخوانی شده، ازجمله حذف جریان فروش کتابهای درسی از کتابفروشیها. برای پیگیری این موضوع حتی وقتی کشور درگیر مذاکرات هستهای بود در سطح رئیس جمهور نیز ادامه پیدا کرد. اگر فرهنگ کتابخوانی تقویت شود، افراد بهانهای برای کتاب نخریدن نخواهند بود. بهنظر میرسد، تعداد کتابخوانهای کشور بهشدت در حال کاهش است. گروه سنی کودک و نوجوان نیز با کتابفروشی آشنا نیستند. وقتی از تقویت کتابفروشی محلی صحبت میکنیم، به معنای نادیده گرفتن کتابفروشیهای بزرگ نیست. چند دهه قبل در همسایگی بسیاری از فروشگاهها، کتابفروشی نیز وجود داشت که بهدلایل مختلف، حتی خرید لوازمالتحریر پای اهالی محل به آن باز میشد اما حالا در محلهها کتابفروشی باقی نمانده است. در این شرایط خانوادهها مجبورند آخر هفتهها وقت بگذارند و فرزندان خود را به کتابفروشیهای بزرگ ببرند. بنابراین ساختار دچار مشکل است. وقتی که درباره افزایش اعتبار کتابفروشان صحبت میکنم، قلبا به آن اعتقادی ندارم اما راهحل رفع مقطعی معایب ساختار، افزایش اعتبار است.
درباره تاثیرات منفی وجود سقف خرید برای کتابفروشی چه دیدگاهی دارید. آیا با این موضوع چالش داشتهاید؟ علاوهبراین بهنظر میرسد اگر سقفی برای در خرید تعیین نشود، کل اعتبار طرح از سوی کتابفروشیهای بزرگتر هزینه میشود و باید پرسید سهم کتابفروشیها کوچک چه میشود؟
جعفریه: فلسفه پیوستن ثالث به طرح، صرفا عرضه کتاب با تخفیف به مشتریها و بیرون رفتن آنها با دست پُر از کتابفروشی است؛ بهعبارت دیگر سقف خرید، میزان و یا بود و نبود اعتبار و بودجه چندان در نظر نیست و همانطور که گفتم این مباحث مساله کتابفروش است نه مشتری. سقف خرید مشتری، مشکل اصلی نیست چراکه بههر حال افراد علاوهبر کارت ملی خودشان با کارت ملی دیگر اعضای خانواده خرید را انجام میدهند و از سهمشان استفاده میکنند. مشکل اصلی، واردن کردن کتابفروش به یک بازی ناخواسته و غلط است؛ مثلا استفاده از سه کد ملی برای خرید یک عنوان کتاب یا درج کتابی دیگر در سامانه، برای اینکه با قیمت کتاب اصلی و مورد نظر مشتری همخوانی داشته باشد؛ بهعنوان مثال برای فروش یک عنوان کتاب 300 هزار تومانی، که بیشتر از سقف خرید مشتری است، مجبور به درج دو کد ملی هستیم یکی از خود مشتری اصلی و دیگری از دوست و یا عضو دیگر خانواده؛ بنابراین آمار نهایی طرحهای فصلی، با توجه به این مشکلات چندان صحیح نیست.
200 هزار تومان سقف خرید برای هر مشتری، بهطور متوسط، هزینه خرید یک و یا یک کتاب و نیم است. بنابراین پیشنهاد میکنم، سقف خرید به 500 و یا 300 هزار تومان افزایش پیدا کند.
کتاب باید در کانال معمول خود از ناشر، موزع، کتابفروش به دست مشتری برسد اما بهدلیل شرایط نامساعد فعلی که به ناشران تحمیل شده، هر کدام از فعالان حلقههای مختلف بهاصطلاح ساز خود را میزنند؛ بهعنوان مثال ناشر براساس معیارهای بقاء ـ چه غلط چه درست ـ به راه خود ادامه دهد.
در ثالث، بههیچ وجه قیمت کتاب را تغییر نمیدهیم، چراکه معتقدم اگر کتاب ظرفیت داشت، در فاصله کوتاهی بعد از تولید به فروش میرفت. علاوهبراین بهعنوان ناشر، معتقدم روابط بین حلقههای نشر باید بازنگری شود. مصداق اهمیت این بازنگری در این است، درحالیکه ثالث با فروشگاه اینترنتی دیجیکالا همکاری نمیکند، کتابهایش از سوی موزع در اختیار این فروشگاه قرار میگیرد و با تخفیف فروخته میشود. در این شرایط، ناشر از خود میپرسد چرا خودم به فروش و ارتباط مستقیم با مخاطب وارد نشوم؟ چرا نقدینگی فروش مستقیم را دریافت نکنم و منتظر وصول چک 10ماهه باشم؟ درحالیکه با مشکلات تامین کاغذ و تولید کتاب مواجه است. گلایهمندی کتابفروش از ناشر و موزع یا بهعکس بهجاست؛ اما حل این مشکلات ریشهای نیازمند بهرهمندی از عقل و خرد جمعی و زمان است.
درباره میزان سقف کتابفروشان عضو طرح چه دیدگاهی دارید؟
جعفریه: ابتدا جلسه گفتم که بزرگترین نقص طرحهای فصلی که موجب محدودیت کتابفروش در جریان برگزاری طرح میشود، میزان اعتبار کتابفروشیها است. محدودیت برای کتابفروشانی که ناشر نیستند، مشکلتر است. کتابفروش اگر با 30 درصد تخفیف کتاب را تهیه کرده، با احتساب 10 تا 12 درصد هزینههای مختلف و اعمال 25 درصد تخفیف باید متحمل ضرر شود. بنابراین حمایت از کتابفروشیهای محلی که ناشر نیستند، در مقایسه با کتابفروشیهای بزرگ، ضروری است.
چه پیشنهاد و راهکاری درباره تعریف معیار و تعیین سقف اعتبار برای کتابفروشیهای عضو طرح دارید؟ چراکه کتابفروش در یک سطح قرار ندارند.
مدنیان: پیشنهاد من برای حمایت از کتابفروشیهای کوچک عضو طرح، تعیین سقف اعتبار حداقلی است؛ چراکه با کوپنی شدن اعتبارها مخالفم.
برخی ناشران در فروش مستقیم افراط میکنند
نظرتان درباره تشکیل کارگروه یا دبیرخانه دائمی برای بررسی بازخورد بازار از طرحهای فصلی چیست؟
مدنیان: بیتردید، کارگروه کمک قابل توجهی به برگزاری مطلوب طرح خواهد داشت. در دورههای نخست، مجری طرح تعامل بیشتری با کتابفروشان داشت و برقراری ارتباط خیلی سهلتر بود؛ بنابراین تشکیل کارگروه منسجم برای تعامل با همه کتابفروشیها طرح نه فقط تهران، در بهبود برگزاری طرح بسیار موثر خواهد بود.
پرسش من از آقای حسنپور این است. پیشتر اشاره شد، موضوع فروش کتاب با تخفیف از سوی ناشران را پیگیری میکنید و با این دست ناشران برخورد کردهاید. چه اقدامات عملی داشتهاید؟
حسنپور: با توجه به اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تفاوت بین پروانه کسب با در پروانه نشر را نپذیرفته، برخی محدودیتها برای اتحادیه را ایجاد شده است؛ بنابراین وارد فاز اجرایی شدهایم و به برخی مقامات بالای دولتی نیز مراجعه کردهایم. معتقدیم برخی ناشران که به عرصه فروشهای مستقیم پا گذشتهاند، عملکرد افراطی داشتهاند.
درباره اعمال تخفیفهای نامتعارف، نیز مباحث مختلفی مطرح شده و موضوع از طریق بازرسی کل کشور و اتاق اصناف در حال پیگیری است. نظر و دیدگاه این نهادها در نهایت تعیین کننده خواهد بود. ناشرانی که از اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران برای فروش اینترنتی و یا فیزیکی مجوز دریافت کردهاند، براساس قانون نظام صنفی به اعمال تخفیف مجاز هستند. یعنی سالانه سه یا چهاربار. البته با موافقت و مجوز اتحادیه همچینن بررسی زمان اعمال تخفیف، موقعیت کتابفروشی و معیارهای دیگر. بنابراین صدور مجوز برای اعمال تخفیف، چندان موضوع سادهای نیست چراکه هدف پیشگری از آسیب به دیگر فعالن این عرصه است. درباره بررسی درخواست ناشران که فروشنده کتاب در فضای مجازی یا فیزیکی هستند مشکلی وجود ندارد. مشکل اصلی، عملکرد عدهای ناشر است. این ناشران براساس قانون نظام صنفی باید از اتحادیههای مرتبط و یا حتی از اتحادیههای همگن، به دریافت مجوز کسب و فروش اقدام کنند. در بررسی تخلفات، برخی موارد با یک تماس تلفنی رفع و رجوع اما برخی دفاتر نیز با استناد به قانون 27 و 28 قانون نظام صنفی پلمب شده است؛ اما هرچند قانون به اتحادیه اجازه پلمب دفتر متخلفان را داده، اما آیا با توجه به شرایط فعلی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امکان پلمب 500 دفتر نشر وجود دارد؟
مدنیان: بهنظر میرسد نیازی به پلمب تعداد زیادی دفتر نشر نیست. ناشران اصلی و بزرگ که با تخفیفهای نامتعارف به فروش کتاب مشغول هستند مشخصاند. این ناشران بزرگاند که در حال وارد کردن ضربات مهلک به بدنه صنعت نشر هستند. کنترل 20 یا 30 سایت فروش کافی به نظر میرسد و البته میدانیم خطر ورشکستگی آنها را تهدید نمیکند. موضوع عمل به قانون است.
حسنپور: بله اصل صحبت من هم توجه به قانون است و اتحادیه نیز از مجاری قانونی در حال پیگیری موضوع است. خاطر نشان میکنم به نامهنگاری بیش از 700 تن از فعالان صنعت نشر درباره فعالیت سایتهای فروش کتاب با تخفیفهای نامتعارف و غیرقانونی. تلاش و دفاع از حقوق این عده، از طرف برخی به دفاع «معافیاها»ی اتحادیه ناشران و کتابفروشان تعبیر شد! البته به زودی معافیا را نشان خواهیم داد و با توجه به اینکه موضوع در سطوح بالا در حال پیگیری است، این عده در آینده نباید از اتحادیه، انتظار پیگیری داشته باشند. اتحادیه و فعالان صنعت نشر بهعنوان فعالان زحمتکش، خواهان تداوم فروش کتاب هستند، اما بدون تخفیف، تا به نظام فروشگاهی کتاب ـ کتابفروشیهای فیزیکی ـ فشار وارد نشود. بیتردید فروشندگان کتاب در فضای مجازی، توان تبلیغ کتابهایشان را دارند بهشرطی که بهاصطلاح اوردوز نکنند و با اعمال تخفیفهای نامتعارف و غیرقانونی برای کتابهای نامتعبر، زمینه مقایسه این کتاب با کتابهای کتابفروشی و در نهایت، آسیب به کتابفروشیها را مهیا کند. رسیدگی به این مسائل جزو دغدغه اتحادیه ناشران و کتابفروشان است اما اینکه در شرایط فعلی تا چه میزان موفق خواهیم شد، باید امیدوار باشیم.
بهنظر میرسد، تقسیمبندی اتحادیه استانی دیگر معنا ندارد، چراکه آسیب تخلف برخی فروشگاههای اینترنتی کتاب در تهران که باید زیرنظر اتحادیه فعالیت کند گریبانگیر کتابفروشان شهرستانی را میگیرد؛ بنابراین امیدواریم اتحادیه ملی و کشوری ناشران و کتابفروشان تشکیل شود تا حقوق فعالان این عرصه حفظ شود.
حسنپور: با بررسی تاریخ فروش کتاب در کشور مشخص میشود، روزگاری کتاب به همت برخی افراد از کشورهای مختلف مانند لبنان و یا کشورهای همسایه به ایران وارد میشد. البته آن زمان از عنوان «کتابخانه» برای محل عرضه کتاب استفاده میکردند که بهنوعی نشانه حفظ حُرمت کتاب و بیتوجهی به پول ـ خرید و فروش ـ کتاب بود. واردکنندگان بهمرور به عرصه تولید کتاب وارد شدند. امروزه نیز بسیاری از کتابفروشان به عرصه تولید و بسیاری از تولیدکنندگان به عرصه فروش وارد شدهاند؛ البته تاکید من، فعالیت به هریک از این حوزهها بهصورت تخصصی است؛ اما به هرحال گاهی اوقات الزاماتی وجود دارد. نکته قابل توجه وجود تندیگی ظریفی بین فعالیت ناشران و کتابفروشان همچنین شیطنت خیلی بد برخی افراد خاص با ظاهر دلپذیر اما نیات ناثواب است. وقتی ناشران و کتابفروشان بر یک محور در حال همکاری پیوسته هستند، شناخت این افراد ازجمله قاچاقچیان دشوار نیست اما وقتی همکاری پیوسته از بین برود، وارد دنیا متفاوتی میشوند و علیه یکدیگر اقدام میکنند. به نظر میرسد برخی رفتارها، نشانه اقدام علیه دیگری نیست، بلکه مصداق برخورد اتفاقی است. داستان ناشر و کتابفروش مشابه دو مسافر است که بهدلیل دستانداز جاده گاهی ممکن است شانههایشان به هم برخورد کند؛ این برخورد بههیچ وجه به معنای تعارض منافع و یا دعوا نیست. پیوستگی بین ناشر و کتابفروش ادعای من نیست بلکه در تاریخ کشور قابل پیگیری است.
باید از نابودی پیوند ناشر و کتابفروش ترسید
اگر این پیوستگی از بین برود اتفاقات بدی برای هر فعال این عرصه میافتد. باید از روزی ترسید که این پیوستگی از بین برود. در وضعیت فعلی باید با همدلی بین ناشر، کتابفروش و موزع از طوفان عبور کنیم. همکاران با تجربه میدانند، صنعت نشر نخستینبار نیست که در بحران قرار گرفته است. اتفاقات عجیب و غریبی را شاهد بودهاند مثل اینکه کاغذ در بازار دولتی بندی 100 تومان و در بازار آزاد بندی پنج هزار تومان فروخته میشد؛ اما افرادی در این بازار ماندگار شدند که دستشان در دست یکدیگر بود و به وسوسه خناسان گوش نکردند. اگر پیوستگی بین ناشر و کتابفروش از بین برود، عدهای میآیند و بهاصطلاح بین این دو فعال موش میدوانند. بهعنوان مثال برخی از سایتهای فروش کتاب، از ناشر میخواهند کتاب را در اختیارشان قرار دهد و با حذف موزع، در هزینهها صرفهجویی کند. در حالیکه موزع با عملکرد حرفهای زمینه دیده شدن کتاب و فروش را فراهم میکند اما کتاب خارج از این فرآیند بهاصطلاح روی زمین میماند. فروشندگان سایتهای فروش معمولا در یک اتاق، کل جریان تهیه و عرضه کتاب را انجام میدهند اما میدانیم کتابفروش و موزع هزینههای مختلفی از تامین تا تبلیغ و معرفی کتاب و مشکلات وصول چک را باید متحمل شوند.
امیدوارم وضعیت صنعت نشر با تامین کاغذ بهبود پیدا کند. فکر میکنم به شرایط دشوارتری برسیم؛ حتی اگر این معضل برطرف نشد، فعالان صنعت نشر روزهای سختتر از اینها را به خود دیده اما ایستاده است. فعالان صنعت نشر مصداق سنگ کف رودخانه هستند.
موضوع دیگری که درباره تضعیف تعامل بین کتابفروشان عضو طرح با مجریان طرح شد، فکر میکنم باید از سوی مسئولان خانه کتاب و ادبیات ایران ترمیم شود. حتما ایجاد فاصله بین کتابفروشان و مجری طرح ناشی از بروز پیچیدگی و سنگینگی ناشی از ادغام موسسات است. نباید حس قطع رابطه بین کتابفروشان با موسسه ایجاد شود که البته خواسته من هم هست.
نظر شما