داریوش نویدگویی معتقد است؛ حرفهای نبودن ناشران یکی از موانع عمده تشکیل اتحادیه کشوری نشر است؛ زیرا بخش زیادی از صاحبان پروانه نشر، شغل اصلیشان چیز دیگری است و نشر دغدغه اصلیشان نیست.
استانها و شهرهای مختلف کشور که با وجود گستردگی و جمع زیادی از اهالی نشر، سالها است که به دنبال تشکیل تشکل صنفی مستقل هستند اما به حدنصاب نرسیدن تعداد اعضا مانع اجرایی شدن این موضوع شده است؛ بهطوری که عدم تشکیل اتحادیه استانی مانعی بزرگ بر سر راه تشکیل اتحادیه کشوری شده است.
داریوش نویدگویی، مدیر انتشارات نویدگویی که یکی از پیشکسوتهای حوزه نشر است اعتقاد دارد تشکیل اتحادیه کشوری، نیازمند پا پیش گذاشتن حرفهایهاست. او میگوید «وقتی اینهمه ناشر داشته باشیم که درآمد اصلی آنها از شغل و راه دیگری است، طبیعتا بسیاری از آنها نسبت به مسائل صنفی و دغدغههای آن بیتفاوت میشوند.»
به نظر شما ضرورت دارد که اتحادیه کشوری ناشران تشکیل شود؟
بیش از ۲۰ سال قبل از تعاونیهای ناشران کشور دعوت شد تا یک تعاونی سراسری ناشران تشکیل شود؛ در همانجا من پیشنهاد دادم که یک اتحادیه سراسری ناشران را هم تشکیل دهیم؛ زیرا مزایای بسیار زیادی برای اهالی نشر به همراه داشت اما متاسفانه این پیشنهاد جدی گرفته نشد و هنوز هم به نتیجه نرسیده است.
تا جایی که میدانم شما در استان فارس و شهر شیراز هم اتحادیه و تشکل صنفی در حوزه نشر ندارید.
بله. در استان فارس که بیش از پنج میلیون نفر جمعیت دارد تا امروز نه تنها اتحادیه صنفی ناشران ندارد؛ حتی تعاونی هم ندارد. این درحالی است که بیش از ۳۵۰ ناشر در فارس پروانه نشر کتاب دارند که شاید فقط پنج درصد آنها فعالاند. کتابفروشانی نیز مشغول کارند که من آمار دقیقی از آن ندارم؛ ولی حدود ۲۰ تا ۲۲ کتابفروش حرفهای فعالیت دارند. البته در این سالها تعدادی از کتابفروشیها به دلیل فوت صاحبانشان تعطیل شدند و فرزنداشان کار آنها را ادامه ندادند یا اینکه هزینههای جاری برایشان بالا بوده و ترجیح دادند که تعطیل کنند. در دوران کرونا هم اطلاع دارم که برخی کتابفروشیها نمیتوانند به کار خود ادامه دهند.
و فکر میکنید دلیل اصلی عدم تحقق مطالبهای به نام اتحادیه کشوری چیست؟
یکی از مشکلات عمده ناشران در ایران است که نگاه ناشر به حوزه نشر نگاه حرفهای نیست؛ بهطوری که حتی نشر، شغل اولشان هم نیست. در یک بازه زمانی که کاغذ یارانهای توزیع میشد، عدهای آمدند و موسسات نشر فامیلی راهاندازی کردند و با دریافت کاغذ دولتی آن را به قیمت آزاد در بازار میفروختند و همین موضوع آمار ناشران را افزایش داد؛ درحالی که در سایر کشورها ما شاهد چنین وضعیت و نمونههایی نیستیم.
به یاد دارم در آخرین دوره نمایشگاه کتاب فرانکفورت به همراه محمود آموزگار، پیش رییس اتحادیه ناشران و کتابفروشان آلمان رفتیم و در صحبت با وی متوجه شدیم که در این کشور با حدود ۸۰ میلیون نفر جمعیت، حدود 1400 ناشر پروانه نشر دارند و به همین دلیل قدرت و موقعیت خود را به رخ دولت میکشیدند. این درحالی است که ما در ایران حدود ۱۷ هزار پروانه نشر داریم. سوال من این است که آیا همه این ناشران فعال هستند و سالانه پنج تا ده کتاب چاپ میکنند؟ طبق اطلاعاتی که من دارم، تنها حدود ۴۰۰ ناشر فعال در سطح کشور داریم.
پس شما حرفهای نبودن ناشران را یکی از موانع اصلی عدم شکلگیری اتحادیه کشوری نشر میدانید؟
بله. زیرا وقتی اینهمه ناشر داشته باشیم که درامد اصلی آنها از شغل و راه دیگری است طبیعتا بسیاری از آنها نسبت به مسائل صنفی و دغدغههای آن بیتفاوت میشوند و به همین دلیل معتقدم که حرفهای نبودن ناشران یکی از موانع عمده تشکیل اتحادیه کشوری نشر است؛ زیرا یک ناشر حرفهای به دنبال بقای خود است و دنبال راهکاری برای توسعه فعالیتهای خود است.
البته باید بگوییم شاید بسیاری از اهالی نشر از مزایای این اتحادیه بیاطلاع باشند، نظر شما در این زمینه چیست؟
وقتی اتحادیه کشوری داشته باشیم، میتوانیم یک پخش سراسری هم داشته باشیم و کتابهای ناشران در سراسر ایران بدون هیچ زد و بندی توزیع شود. به عنوان مثال ناشران شیراز میتوانند کتابهای خود را به مناطق شمالی ایران برسانند و به دنبال آن کتابهای خطه شمال به سمت شیراز بیاید و یک نوع تعامل برقرار شود. همچنین این رویه برای سایر مناطق هم میتواند اجرا شود.
آيا یکی دیگر از مزایای این اتحادیه میتواند این باشد که نمایندهای در تصمیمگیریهای کلان حوزه نشر داشته باشد؟
قطعا همینطور است. از سوی دیگر قانونهای سلیقهای در اجرا حذف میشود؛ زیرا از مزایای اتحادیه کشوری این است که میتواند یک نماینده صاحبنظر و باتجربه به نمایندگی از ناشران سراسر کشور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشد تا در بسیاری از تصمیمگیریها حضور داشته باشند؛ در هیات انتخاب و خرید کتاب، در تصمیمگیریهای نمایشگاه کتاب، در برنامهریزیهای هفته کتاب و سایر طرحها و برنامههای حوزه کتاب این نماینده میتواند حامی و پشتیبان ناشران باشد.
اما فکر کنم روند انتخاب این نماینده هم اهمیت دارد و باید کسی باشد که همه صنف او را قبول داشته باشند. بهنظر شما این کار امکانپذیر است؟
در انتخاب نماینده بهنظرم باید فرد صاحبنظر و با دید باز انتخاب شود. همچنین دیگر قومیت اهمیتی نداشته باشد؛ بلکه یک نگاه کلان برای انجام امور، برنامهها و مطالبات ناشران در سراسر کشور جاری و ساری باشد. فردی که به درد و مشکلات صنف نشر در همه بخشها آگاه باشد هم ناشران، هم موزعان و هم کتابفروشان و تلاش کند که حقوق آنها در تصمیمگیریها و برنامهریزیها حتما رعایت شود.
و در پایان بگویید بهنظر شما گام اول را چه فرد یا افرادی از صنف باید بردارند؟
بهنظرم در این زمینه اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران باید پیشقدم شود و از استانهای نزدیک خود مثل استانهای البرز، مرکزی و قم عضوگیری را آغاز کنند و این روند به مرور توسعه پیدا کند. البته یکسری مشکلات و موانعی بر سر اجرایی شدن این موضوع وجود دارد که باز هم اتحادیه تهران که قویتر است باید گام اول را بردارد زیرا هم در پایتخت حضور دارند و هم اینکه اثرگذاری دارند. هرچند معتقدم در این مسیر باید اختلاف نظرها و تفاوت سلیقهها را کنار گذاشت و فقط به فکر منافع صنف و تحقق این ایده دیرینه بود.
نظر شما