نشست «سلیقهشناسی مخاطب بازار نشر» در فضای کلابهاوس از سوی فیدیبو، با حضور اهالی نشر و علاقهمندان به کتاب برگزار شد.
کبریایی با اشاره به اهمیت کیفیت ترجمه، ویراستاری و چاپ در جذب مخاطب گفت: از کپیکاری در ترجمه و اینکه ناشران به انتشار هر کتابی ندهد، را از عوامل افزایش کیفیت کتاب و ایجاد رضایت در مخاطب خواند و اضافه کرد: یک وظیفه مهم ما حفظ حریم زبان فارسی در حوزه ترجمه، ویراستاری و نشر کتاب است؛ که اگر با شرایط حال حاضر صنعت نشر پیش برویم، تا 100 سال آینده چیزی از زبان فارسی و قدمت آن باقی نخواهد ماند.
زرلکی، صحبتهای خود را با گلایه از کاهش جمعیت جامعه کتابخوان کشور شروع کرد و گفت: افزایش عناوین کتابها و ناشرها، به معنی زیاد شدن جامعه کتابخوان نیست. وضعیت کتابخوانی، نسبت به دهه 60 و 70 و پیش از آن که حداقل شمارگان کتاب 3000 نسخه بود خیلی خوب نیست و برای بهبود اوضاع ابتدا باید این حقیقت را بپذیریم.
وی به افزایش مخاطبان فضای مجازی مثل «کپشنخوان» و «لایککنندهها» اشاره کرد و ادامه داد: اقتضای زمان امروز است که مخاطب بهجای تورق کتاب، صفحات مجازی را ورق بزند و سلایق خود را آنجا دنبال کند؛ اساسا با وجود تکنولوژیهای جدید ارتباطی بحث درباره مخاطب کتاب بحث گسترده و پیچیدهای است. باید علوم روانشناختی، جامعهشناسی و ... را به کمک بطلبیم و علل، کم شدن و راههای جذب دوباره مخاطب کتاب را بررسی کنیم.
فلاح، دیگر میهمان این نشست مجازی، سفر و تورهای استانی نویسنده و اهالی نشر، برای تبلیغ کتاب و جذب مخاطب را بهعنوان یکی از راههای کشف سلیقه و جذب مخاطب کتاب معرفی کرد و گفت: برخی سفرهای استانی نویسندهها برای تبلیغ کتاب را خیلی در شان کتاب نمیدانند، اما تجربه ثابت کرده که مردم در ابتدا درباره هر تجربه تازهای گارد دارند و با گذشت زمان موج نارضایتیها فروکش میکند؛ بنابراین نباید در برابر هجمهای که مردم در مقابل جریانهای ناآشنا دارند، کوتاه آمد.
وی با انتقاد از عملکرد ضعیف ناشران در برگزاری تورهای استانی با حضور نویسندهها و مترجمها اضافه کرد: ناشرها باید با ارائه تبلیغات مختلف برای نویسنده ایرانی، و معرفی نویسنده و کتاب برای سلایق مختلف وجهه خود را در نگاه مخاطب بازسازی کند و به مخاطب اطمینان دهد برای هر سلیقه یک نویسنده و کتاب خوب ایرانی دارد.
وی هم به اهمیت اقتصادی کتاب در کنار وجهه فرهنگی آن اشاره کرد و گفت: ما شاید کمتر کتاب را بهعنوان کالا و نشر را بهعنوان یک صنعت در نظر میگیریم و ارتباط تنگاتنگی که این حوزه با اقتصاد دارد را کمتر درک میکنیم.
به اعتقاد حسینزادگان، صنعت نشر برای رشد و توسعه مانند هر صنعت دیگری نیازمند سرمایه است؛ که این سرمایه باید دائم در جریان باشد؛ یعنی در یک چرخه همیشگی ناشر کتاب تولید کند، به فروش برساند و این سرمایه دوباره به چرخه برگردد تا صنعت نشر ادامه داشته باشد.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: در وهله اول باید این نوع نگاه به صنعت نشر تغییر کند. در وهله بعد اگر بین ناشر و نویسنده همکاری بهوجود بیاید و پُرفروش بودن کتاب را ارزش و کمکی به صنعت نشر بدانیم، کمک بزرگی به ما و وضعیت کتاب و کتابخوانی خواهد بود.
علیخانی، مدیر نشر و کتابفروشی آموت هم صحبتهای خود را با بیان مثالی از فروش پایین این روزهای کتابفروشی آموت شروع کرد و گفت: من کتابفروش که در روز میانگین 20 نفر خریدار کتاب دارم، نمیتوانم هر کتابی به مخاطب معرفی کنم، یعنی باید کتابی به مخاطب پیشنهاد کنم که همهخوان باشد و با همه طیفی ارتباط برقرار کند؛ تا مخاطب دوباره به کتابفروشی برگردد؛ که این کار سخت و ظریفی است.
وی به تجربه سفر به 17 شهر برای معرفی کتاب «خاما» در سال 96 اشاره کرد و گفت: مجموع هزینه من در این 17 شهر تقریبا با حق تالیف یک چاپ آن برابر بود؛ بنابراین نمیتوان گفت در فروش پایین کتاب همه عالم و آدم را در فروش پایین کتاب تقصیر دارند؛ الا نویسنده و ناشر را. نویسنده هم باید برای فروش کتابش از هیچ تلاشی دریغ نکند.
جعفریه، هم به نبود جای معرفی و فضای نقد کتاب در جامعه امروز را از عوامل ضعف کتاب در جذب مخاطب اعلام کرد و گفت: از طرفی شرایط اقتصادی امروز ناشر را به مرحلهای رسانده که فقط میخواهد سر پا بماند و کتاب منتشر کند و هزینهها و دردسرهای تولید آنقدر بالا است، که از بسیاری برنامههای جانبی دیگر عقب میماند و دیگر چه از نظر زمانی و چه از نظر مالی مجالی برای تبلیغ و معرفی کتاب نیست.
نظر شما