علوی در معرفی این شاعر به خبرنگار ایبنا گفت: تقریبا تمامی کتبی که در مورد «وصلی» نوشتهاند، با اندکی اختلاف در آثار و تعداد ابیات در مواردِ دیگرِ زندگیِ وصلی متفقالقول هستند که وصلی در سال 1287ق/1870م در خانوادهای در محله قوشحوض سمرقند به دنیا آمده و پس از 55 سال تحصیل و تدریس در سال1342ق./ 1925م در همین شهر دیده از جهان فرو میبندد.
وی ادامه داد: آنچه از سخنان وصلیشناسان معلوم میشود، این است که وصلی نویسندهای پرکار بوده و در قید حیاتش به چاپ آثار خود مبادرت ورزیده است. وی حنفی مذهب و از نظر مذهب کلامی، پیرو «ماتریدیها» است، مذهبِ کلامی که ابو منصور محمدبن محمودالحنفی سمرقندی (ف333ق) پایهگذار آن در ماوراءالنهر بود.
به گفته پژوهشگر بوشهری، این مذهب نگاه سرسختی به دین و مذهب دارند و سنتگرایانی سرسخت تلقی میشوند، منتهی با نگاهی به شعر وصلی متوجه میشویم که این شاعر با نقدهای فراوانی که در مورد اختلاف سنی و شیعه و حضور بیگانگان در مرزها و فرهنگهای اسلامی و با سرودن اشعار زیادی درباره آزاداندیشی و آزادگرایی انسان و همچنین دفاع از دانش و هوش و خرد، چندان در سختگیری رفتار و پندار مذهب خویش نمانده و اندیشههای ترقیخواهانه خود را به این طریق ارائه میکند.
نویسنده کتاب «نیمقرن شعر بوشهر» تصریح کرد: همین مترقی بودن وی و طرفداری از شیوههای آموزش نوین و ساختاری باعث شد که در جرگه مخالفان مردمِ قشریِ بخارا قرار گیرد و در نهایت از آنجا فرار کند و به زادگاه خود برگردد. «ابراهیم خدایار» نیز در مورد چند و چون اندیشه وصلی گفته است که وصلی سمرقندی از رهبران جریان موسوم به «جدیدیه» است. غالب رهبران این جریان بعدها به دامان کمونیسم کشیده شدند، اما سمرقندی همچنان بر طریقت عرفان نقشبندی خود و نیاکانش باقی ماند. این شاعر پارسیگوی دارای شهرت عام در آسیای میانه بوده است. وصلی سمرقندی دیدگاه روشنی به مسائل دینی دوران خودش داشت، اما هیچگاه روی خوشی به کمونیسم نشان نداد. وصلی همچنین دیدگاههای جالب و روشنی به مسئله وحدت شیعه و سنی دارد.
وی در خصوص آثار وصلی سمرقندی توضیح داد: این شاعر ظاهرا دارای سه دیوان بوده است که دو تای آنها در دسترس است و یکی از آنها موجود نیست. نخستین دیوان وصلی «ارمغان دوستی»، همین نسخه است که من آن را تصحیح کردهام. این دیوان 3500 بیت دارد که در سال 1327ق./ 1909م. در سمرقند چاپ شده است. دومین دیوان وی «تحفهالاحباب است» که در سال 1331ق./1913.م در تاشکند منتشر شده است و حاوی اشعار ازبکی وصلی است و نسخه سوم که بعد از وفات وصلی از دست رفته است.
علوی در تعریف «ارمغان دوستی» وصلی بیان کرد: این دیوان مملو از قالبها و مضامین مختلف است، قالبها و مضامینی مانند قصیده و غزل و مثنوی و عرفان و عشق و مدح و ستایش و مناجات در این اثر وجود دارد که حاوی 3525 بیت شعر است. 180 غزل و 13 مخمس و 4 مسدس و 50 قصیده بسیار طولانی و ۴ مثنوی طولانی و حدود 60 رباعی و 10 شعر در قالب قصیده که ستایش دیگران از وصلی است و دو بیت آخر نیز که از خود کاتب است، در دعای تمام شدنِ نسخه از مجموعه این اشعار به حساب میآیند. البته این دو بیت آخرِ کاتب، دارای عیب قافیه و وزن است. دو مناجات زیبا که در قالب مثنوی سروده شده از زیباترین اشعار این دیوان است که یادآوار مناجاتهای نظامی در مخزنالاسرار است.
وی یادآور شد: نوع قلم این نسخه رقاعی است و این، کار را سخت کرده بود؛ زیرا بهخاطر نیاز و سبک این قلم، محذوفات و کمنویسهای فراوانی در متن وجود داشت. فراوان واژههایی در متن وجود دارد که نقطه ندارند یا نقطه اشتراکی با واژه قبل یا بعد از خود دارند. در نوشتن حرفهای اضافی و ربطی و پیشوندها و پسوندها سبک خاصی دارد، واژه «که» را به سه رسمالخط مینویسد. در نوشتن واژه «در» به مراتب با تشتت و آشفتگی مشق کرده است. واژه «را» با دو رسمالخط نوشته شده است. کار بهویژه زمانی سختِ سخت میشود که حاشیهنویسی ایجاد شده است و کاتب بهخاطر کمبود کاغذ و برای صرفهجویی در آن علاوه بر اینکه در خود صفحه نوشته است، حاشیهای نیز در دو سمت راست و چپ کاغذ ایجاد کرده و بقیه اشعار را در آنجا مینویسد.
این مصحح نسخ خطی در ادامه با اشاره به دشواریهای حاشیهخوانی دیوان «ارمغان دوستی» وصلی سمرقندی گفت: این کار از طاقتفرساترین قسمت خوانش این نسخه است؛ زیرا خودِ خطِ رقاع در محذوف کردنِ نشانهها و مصوتها و نقطهها سَبک خاص خود دارد و وقتی که در حاشیه کاغذ میرود، کار صد چندان سخت میشود. اما در کنار این رفتارهای رسمالخطی که آه را از نهاد هر مصححی بیرون میآورد، مضمونهای زیبا و اوزان دلنشین و زبان شیرین و سالم و فخامت کلام و استواری عبارتها و ترکیبات و جسارت و جرأت سراینده متن در اجرای هر گونه عاطفه مورد نظرش خوانش متن را از این طرف شیرین و دلنشین کرده بود.
وی ادامه داد: از ساختارهای معلوم و دایم و سبکی دیگر این نسخه به کاربردن حرف «ک» بهجای حرف «گ» است که از معلومترین حالتهای نسخههای موجود در دوره مشروطه ایران به قبل است. ندیدم در جایی در این نسخه که حرف «به» منفصل نوشته شود، همیشه و همواره این حرف به کلمه بعد از خودش پیوست شده که بهخاطر نوع خط کاتب، در جاهای مختلفی مشکل خواندن واژهها را فراهم میآورد. سهلانگاری یا نوع رسمالخط موجود در این نسخه باعث افتادگی نقطههای حرف «ش» شده است که در نوع خود در خوانش متن مشکلات عدیدهای ایجاد کرده است. واوهای ربط و عطف که در خوانش شعر صدای (اُ) ایجاد میکند در هیچ جایی دیده نشد و باید با خوانش درست این نسخه متوجه این سبک و سیاق کاتب شد؛ وگرنه به مراتب در تقطیع هجایی و خوانش شعر با کمبود و سکته مواجه خواهیم شد.
علوی تاکید کرد: در این تصحیح، تمام واوهای ربط و عطف برگردانده شد و متن را از آن حالت دور نگه داشتیم. ایهام از گونههای بدیع است که پربسامد در متن ظاهر شده است. در میان انواع مولفههای بدیعی این نگاره از دمِدستترین آرایهای بوده که شاعر در ارایه آن سعی بالغ کرده که در تمامی موارد خوب و خوش نشسته است.
این پژوهشگر و منتقد ادبی در ادامه به دشواری نقطهگذاری در نسخه اصلی دیوان وصلی سمرقندی اشاره و تصریح کرد: کاتب در گذاشتن نقطه، خسّت بالایی دارد و نیز از سبکهای مشوش این نسخه، گذاشتن یک نقطه برای دو حرف است. بهطور مثال، دو کلمه «گفت از» را به گونهای مینویسد که یک نقطه مشترک برای «ف» و «ز» بگذارد. این امر از مشکلترین مواردی است که در نسخه ایجاد شده و به مراتب باعث بدخوانی متن شده است. این از ویژگیهای خط رقاع است که خودِ رقاع از خطِ ثلث است و با توجه به کاربرد آن و نیاز به سرعت نوشتن از ویژگیهایی مانند اتصالات، اندازۀ کوچکتر حروف و... برخوردار است.
علوی در تعریف «رقاع» یادآور شد: رقاع از رقعه کردن به معنای وصله کردن مشتق شده است، در زمان فاطمیون برای درخواست خطاب به دیوان کاربرد داشته است. این خط از دنباله و شکل اصلاح شدۀ توقیع بود و بهعنوان یک خط ساده، برای صرفهجویی در زمان و جا برای نوشتن پیغامهای کوتاه نوشته میشد. قلم نسخه وصلی سمرقندی از نوع همین رقاع است.
وی، استفاده فراوان از بن مضارع بدون اتصال به شناسه را از دیگر ویژگیهای این سبک برشمرد و افزود: مثالهایی مانند «آ بر سر من به حق چشمت» از متداولترین نمونههای سبکی این نسخه است. به کارگیری فعل امر یا نهی بدون استفاده از حرف «ب» یا «ن» از دیگر مواردی است که در متن دیده میشود. مانند «شین» بهجای «نشین»: «آبروی پخته جو با پختگان شین چون هنوز».
علوی همچنین به دشواری تلفظ واژههای تاجیکی در این دیوان اشاره کرد و گفت: بهکارگیری واژههای تاجیکی یا حداقل با لهجه و خوانش تاجیکی در متن بهگونهای است که اگر متوجه خوانش آن به لهجه و گویش تاجیکی نشویم، چه بسا که در وزن و قافیه با مشکل روبهرو میشویم. غزلهایی با ساختار یک بیت فارسی و یک بیت ازبکی دارد که خود گویای توانایی وصلی در پردازش و سرودن است. چندین غزل و مسدس و مخمس ازبکی در این مجموعه وجود دارد. از دیدگاه غنایی از ویژگیهایی که در مفهوم غنای غزل اشعار وصلی سمرقندی میبینیم، حقیری عاشق در برابر معشوق است که یادآوری دوره و سبک عراقی است. البته نه اینکه در سبک خراسانی این اتفاق نیفتاده است، در سبک عراقی این اتفاق بیشتر افتاده است که دلایلش نیز معلوم است. این اتفاق یعنی خاکساری بیش از حد در برابر معشوق از درونیات و مضامین پایه کار و جَنمدار این دیوان است. اشعاری مانند این بیت را به فراوانی میتوان در این دیوان یافت: «چو بودم دور از کویت عذابی داشتم آخر/ شدم الحمدالله داخل سلک سگ کویت».
وی ادامه داد: کاتب میل شدید به جدایی حرف «ن» نهی یا نفی از فعل دارد به خلاف آنکه حرف «به» را به مراتب وصل میکند، در جدایی حرف «ن» امر و نهی علاقه شدیدی دارد. در مواردی مانند «نشین به گوشه عزلت همیشه چون وصلی/ مگر که یار نه آید به طوف کویش خیز»
علوی وفور لغات عربی در متن و حضور شعرهایی به زبان عربی و ترکی را از دیگر موضوعاتی دانست که از مشخصات سبک وصلی سمرقندی در این دیوان محسوب میشود و بیان کرد: توصیف و وصف و مدح بیش از حد شاه و همه چیز را تحت امر وی قرار دادن از رفتارهایی است که یادآور مدایح دوره اولیه و فرخی سیستانی و عنصریهاست. این کار هرچند که با زیادهروی در اسناد وصفهای بیشمار به شاه صورت گرفته، ولی زیبا و قدرتمند و پرزبان سروده شده است. وصف واقعگرایانه احوالات عاشق، معشوق و رقیب ویژگی بارز شعر سبک خراسانی است. اشعار وصلی سمرقندی دامنه وسیعتری از رخدادها را دربرمیگیرد و گاهی حاوی جزئیات زمانی/مکانی است.
مصحح دیوان «ارمغان دوستی» به موضوعات این اثر اشاره و تصریح کرد: در دیوان وصلی موضوعاتی چون مدح، تبیین مسائل حکمی و تعلیمی، پیوند با عرفان، مضامین غنایی و تغزلگونه، ساخت تمثیل، ترکیبسازیهای بلاغی و... کارکرد آن در توصیف مظاهر طبیعت جلوهای خاص یافته است. در این میان وصلی در قلمرو ادبی از تشبیهات اساطیری و حماسی در تصویرسازیهای طبیعتگرایانه خود بهره برده است. یکی از طرق وصف طبیعت در دیوان وصلی، مشبهٌبه قرار دادنِ هر یک از اشارات اساطیری و حماسی در مقابل مظاهر طبیعت است.
علوی تاکید کرد: منِ بشری و انسانی، نابودی هویت انسانی که نتیجه مدرن شدن انسان امروز است، انسان معاصر را استحاله کرده و باعث شده تا هویت خود را از دست بدهد و در فرهنگِ بیفرهنگی زیست کند و ازاینرو ارزشها و هنجارها با ضد ارزشها و ضد هنجارها جابهجا شده و جای خوبی را بدی گرفته است. عشقی انسانی و خدایی که محور اصلی ادبیات عرفانی است، محیط شعر وصلی را اندکی مناسب دیده و خود را در گروه «من»های انسانی و بشری شعر وصلی قرار میدهد. مرگ که مانند حیوانی درنده انسان را به کام خود میبرد، در فضای ذهن شاعر جلوهگری کرده و همان دغدغهای را در شعر او همراهی میکند که یکی از دلمشغولیهای همیشگی ذهن بشر و انسان بوده و خواهد بود. صحبت کردن از فرصت عمر و غنیمت شمردن آن از دیرباز در زمرهی اندیشههای بشر بوده و این مفهوم هم، بهعنوان «منِ» انسانی در شعر وصلی خود را نشان داده است.
وی در پایان در خصوص محورهای فرهنگی دیوان «ارمغان دوستی» وصلی یادآور شد: در محور فرهنگی هم گامهای خوبی در این مجموعه، برداشته شده است و از خود، متنی باسواد و با سطح اندیشگی خوب بر جای گذاشته است. در این محور با متنی رو به جلو مواجه هستیم و عناصر فرهنگساز که پشتوانه مطلوبی برای متن میشوند، با حضور خوب خود سطح اندیشگی متن را بالا نگه داشتهاند. مولفههای فرهنگی این مجموعه که در ایماژها و عاطفه حضور فعال داشته است، عموما افراد و بهویژه اشخاص باستانی هستند. در محور صور خیال، «تشبیه» شمایِ اصلی این حماسه است و این هم بسیار طبیعی و منطقی است، زیرا جنم غزل و قصیده، تشبیه است و بعد از تشبیه، تشخیص هم وظیفه خوبی را برعهده میکشد و کار را به خوبی انجام میدهد.
یادآوری میشود، دیوان «ارمغان دوستی» سروده وصلی سمرقندی با مقدمه، تصحیح، تحقیق و توضیح بشیر علوی در ۲۵۸ صفحه به همت انتشارات «آرون» بهتازگی منتشر شده است.
نظر شما