تعامل کتابمحور در قالب تفاهمنامه 25 ساله ایران و چین/4
رفع اصطکاک در تعاملات کتابمحور با چینیها ضروری است
مدیر موسسه کنفوسیوس، رفع اصطکاک در تعاملات کتابمحور با چینیها در قالب تفاهمنامه همکاری 25 ساله را ضروری میداند و میگوید: «در کشور چین، وجود مفاهیم و واژهای درباره دین، به موضوع بسیار حساس تبدیل میشود که برای انتشار باید از فیلترهای متعددی عبور کند.»
امین بذرافشان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و مدیر موسسه کنفوسیوس معتقد است در تعامل فرهنگی ایران و چین در قالب تفاهمنامه 25 ساله «اقدامات دستوری چندان موثر نیست.»
حوزههای علم، ادبیات و کودک و نوجوان از نظر وی از ظرفیت قابل توجهی برای ورود به بازار کتاب چین برخوردار است؛ با این وجود، وی به اصطکاکهایی اشاره میکند که باید در نظر ظرفهای ایرانی باشد.
تفاهمنامه همکاری 25 ساله ایران و چین فروردینماه سال جاری به امضای مقامات سیاسی دو کشور ایران و چین رسید. هرچند راه طولانی برای تبدیل تفاهمنامه به قرارداد وجود دارد؛ اما دیدگاههای کارشناسی متنوعی درباره ابعاد مختلف آن مطرح میشود ازجمله در حوزه فرهنگی. با توجه به جایگاه ممتاز صنعت نشر چین در عرصه بینالملل، آیا برای این تفاهم همکاری ظرفیت فرهنگی کتابمحور برای قائل هستید؟
در تعاملات فرهنگی بین کشورها، اقدامات دستوری چندان موثر نیست؛ بنابراین باید در قالب تفاهمنامهها ازجمله تفاهمنامه ایران و چین همکاریهای فرهنگی کتابمحور دو کشور گستردهتر دیده شود تا زمینه حرکت فعالان حوزه کتاب را فراهم کند و دنبال آن بیایند. ظرفیت شکلگیری همکاریهای فرهنگی کتابمحور در قالب تفاهمنامه 25ساله ایران و چین وجود دارد.
چین بعد از آمریکا و قبل از آلمان، جایگاه دوم جهان در حوزه چاپ و نشر را در اختیار دارد. با توجه به این جایگاه چه اقداماتی را برای حضور موثر طرف ایرانی پای میز مذاکره با چینیها ضروری میدانید تا حرف بیشتری برای گفتن داشته باشیم؟ در دو بخش دولتی و خصوصی.
در رابطه بین ایران و چین باید به توانمندیها توجه داشته باشیم؛ توانمندیهای این دو کشور را نمیتوان در یک کفه ترازو قرار داد و مقایسه کرد. در این حوزه باید از لحاظ سیاستی فضا را بهاصطلاح باز و مقدماتی را ایجاد کنیم تا فعالان حوزه چاپ و نشر در دو کشور دنبال همکاری با یکدیگر باشند. قاعدتا در حال حاضر برای ایران در حوزه فناوریهای چاپ و نشر و گفتوگو درباره سختافزاهای تولید کتاب، با طرفهای چینی، نقش قابل توجهی قائل نیستم تا بتوانیم بهاصطلاح چیزی عرضه کنیم. تاریخ کتاب در چین بسیار طولانی است و آنها به غنایی در این حوزه رسیدهاند؛ درحالیکه ایرانیها بهعنوان کشور مصرفکننده بهتر است برتریهای چین را شناسایی و وارد کنیم. ایران ازنظر محتوایی قابلیتهای قابل توجهی دارد، بهویژه در حوزه نشر دانشگاهی؛ ازجمله کتابهای منتشرشده از سوی پدیدآوران برترمان در اشپرینگل و یا کمبریج ظرفیت بالایی برای ایجاد بازار در چین دارد.
دولت و یا حکومت باید این موضوع را به رسمیت بشناسد که دنبال صادرات و واردات محتوا به و از چین هستیم؛ البته برای شکلگیری این تعامل، رفع اصطکاکها از سوی تصمیمگیران دو کشور ضروری است.
از کدام اصطکاکها صحبت میکنید؟
بهعنوان مثال در کشور چین، وجود مفاهیم و واژهای درباره دین، به موضوع بسیار حساس تبدیل میشود که برای انتشار باید از فیلترهای متعددی عبور کند؛ درحالیکه فرهنگ ایران هیچگاه از دین جدا نبوده است. در ایران نیز ملاحظات فرهنگی عدیدهای در حوزه واردات فرهنگ بیگانه وجود دارد؛ بنابراین تصمیمگیران دو کشور، ابتدا باید به این موضوعات توجه داشته باشند یا به محتوای هنری و علمی که اصطکاکهای کمتری در آنها وجود دارد توجه شود. بدون توجه به این ملاحظات، مذاکرات فرهنگی کتابمحور بین ایران و چین، به بحثهای کلیشهای تقلیل پیدا میکند و به نتیجهای نخواهید رسید.
یکی از راههای تعامل موثر فرهنگی کتابمحور با چین، تقویت بخش خصوصی ازجمله اتحادیه است؛ البته میدانیم یکی از معضلات جدی فعالیت تشکلهای صنفی در ایران، نبود اتحادیه کشوری و دیگری وابستگی قابل توجه به یارانههای دولتی است. پیش از شروع عقد قراردادهای همکاری چه مقدماتی را برای توسعه و تقویت اتحادیه ضروری میدانید؟
با توجه به جایگاه اتحادیهها بهعنوان بازوی وزارتخانهها و نهادهای مختلف، بهنظر میرسد با سیاستگذاری صحیح از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت «صمت» میتوان در زمینه واردات کاغذ از چین و حتی محتوا ـ بین ناشران ایرانی و چینی ـ اقدامات قابلتوجهی انجام داد. نباید فراموش کنیم شمارگان کتاب بین 20 تا 100 هزار نسخهای در چین شمارگان عادی محسوب میشود؛ اما کتاب در ایران 2000، 1000 و حتی با شمارگان کمتر منتشر میشود؛ بنابراین ابتدا باید برای شکلگیری همکاری حرفهای به تواناییهای خودمان و معیارهای فعالیت طرف چینی آشنا شویم. بازار چین باید به ناشران ایرانی و بازار ایران به ناشران چینی معرفی شود. تجربه نشان داده، آگاهی فعالان فرهنگی چین از فروش حداکثر 1000 یا 2000 نسخه کتابشان در بازار کتاب ایران، آنها را ناامید کرده است. همکاری فرهنگی کتابمحور در قالب تفاهمنامه همکاری 25ساله برای دو طرف تبیین و حتی مشوقهایی نیز پیشبینی شود.
تجربه شخصی من نشان داده ناشران بزرگ ـ بهویژه ناشران ایرانی ـ چندان تمایلی برای انتشار آثار پدیدآورندگان کشور طرف دیگر را منتشر کنند؛ چراکه از بازار فروش آن چندان مطمئن نیستند. تمایل دارند بیشتر از حمایتهای دولتی برای ترجمه و چاپ کتاب استفاده کنند. در هر دو کشور این حمایتها وجود دارد؛ اما در ایران ناقص است؛ بهعنوان مثال حمایتها بیشتر به چاپ کتاب معطوف است تا ترجمه در حالیکه حمایتها باید مشمول ترجمه، فروش و خرید کتاب نیز هم بشود.
با توجه به اینکه تفاهم همکاری 25ساله ایران و چین را دارای ظرفیت فرهنگی کتابمحور میدانید، موضوع شناخت بازار چین و رویکرد ناشر ایرانی برای تولید محتوا ضروری است. چینیها چه خوراک فرهنگی را میپسندد؟
بهنظر میرسد به چهار و یا پنجدرصد از موضوعات، براساس ردهبندی دیویی از سوی ناشران ایرانی در تولید محتوا برای مخاطب چینی پرداخته شده است؛ بیشتر به تاریخ و هنر توجه داشتهایم و کمتر به کتابهای علمی و کودک و نوجوان. پیشتر به ادبیات داستانی بهویژه داستانهای کوتاه توجه میشد که به مرور کاهش پیدا کرد. بیشتر به چاپ و نشر کتابهای دینی در چین، علاقه داشتیم؛ اما همانطور که گفتم ملاحظاتی در این کشور درباره این کتابها وجود دارد. بعد از ورود به حوزههایی که پیشتر تجربه تولید و نشر آنها در چین را نداشتیم، باید واکنش بازار را بسنجیم. البته ناشران چینی نیز خود انتخابهایی دارند که با افزایش تعامل، شناخت ناشران ایرانی از این بازار را تقویت میکند.
نظر شما