رمان «تپش خون» نوشته علیرضا ملائی با روایتی از زندگی زنی خانزاده -که بهیکباره همه زندگیاش را از دست میدهد- از سوی نشر خودنویس منتشر شد.
داستان اینگونه پیش میرود که شوهر قمارباز تمام داراییشان را در قمار باخته و زن باید با شکوه و جلال زندگیاش خداحافظی کند و ملک، باغ و زمینش را به جمعی اراذل و اوباش تحویل دهد.
در بخشی از رمان «تپش خون» میخوانیم: «... در راه با هر سختی که بود، قدم برمیداشتم. گاه با فریاد و هلدادن آنها و گاه با حسکردن لوله اسلحه بر سرم. آنقدر راه رفتم و گریه کردم که بالاخره قالب تهی کرده و نقش بر زمین شدم. از آن لحظه به بعد چیزی یادم نمیآید. چشم که باز کرده بودم، در این خیمه نشسته بودم؛ تنها و بدون چارقد و چادر. آخرین تصویری که از فضه به یاد دارم، زمانی بود که دو سرباز مرا گرفته بودند و از خرابه بیرون میبردند. سرباز دیگری با قنداق ضربهای به سر فضه زد و او را نقش بر زمین کرد. دیگر بلند نشد؛ مانند پدرش. ترس تنهاشدن و ازدستدادن عزیز دیگری در کمتر از یک روز خیلی بیشتر آزارم میداد؛ نسبت به ترس از این فرمانده بیشاخودم.»
رمان «تپش خون» نوشته علیرضا ملائی، در 144 صفحه، به بهای 34 هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز، از سوی نشر خودنویس و با همکاری نشر صاد به کتابفروشیها رسید.
نظر شما