مژده الفت در گفتوگو با ایبنا؛
«برسد به دست گمشدهها» و ترجمههایی از ادبیات ترکیه در راه انتشار/ مردم دیگر علاقهای به خواندن آثار تلخ ندارند
مژده الفت از سپردن آخرین رمانش یعنی «برسد به دست گمشدهها» و همچنین آثاری از «ماهر اونسال اریش» و « حسنعلی تُپتاش» نویسندگان ترکیهای به ناشران خبر داد و ابراز امیدواری کرد یکی پس از دیگری به بازار بیایند.
مترجم رمانهای پرفروش «خانه خاموش» و «زنی با موهای قرمز» نوشته اورهان پاموک، اینبار سراغ نویسنده ترکزبانی رفته که کمتر برای فارسیزبانان شناختهشده است. مژده الفت در گفتوگو با ایبنا از ترجمه دو رمان «دیگران» و «دنیا همین است» از ماهر اونسال اریش خبر داد که بهگفته او، از داستان و روایتهای متفاوتی برخوردارند. او در این گفتوگو از تازهترین آثار ترجمهای و تالیفیاش میگوید که در ادامه میخوانیم:
بیش از یک سال از آغاز شیوع کرونا میگذرد و همین مساله خواهناخواه تاثیرات بسیاری بر روش و نوع زندگی و عادتهای ما به همراه داشته است؟ تاثیر آن را بر ذائقه مخاطبان آثار ادبی چگونه میبینید؟
اوایل شیوع کرونا میشنیدم که تمایل بسیاری برای مطالعه کتابهایی که حال و هوای خاص آن دوران را داشتند؛ مثل کتابهای «طاعون» و «کوری» وجود داشد و مطالعه کتابهایی که با موضوع همهگیری نوشته شدهاند، بسیار مورد توجه قرار گرفت. این روزها، دقیقا نمیدانم که مردم چطور با این شرایط کنار میآیند و چه کتابهایی میخوانند؛ اما از دوستانم بسیار میشنوم که آنچنان حوصلهای برای خواندن آثاری که تلخ و سیاهاند، ندارند؛ چراکه به اندازه کافی زندگی در این شرایط پاندومی سخت و تلخ است. نمیدانم آیا این شرایط تازه تاثیری بر ذائقه مخاطب داشته یا نه؟ یعنی جوری که بخواهند جور دیگری بخوانند...؛ اما فکر میکنم امروز مطالعات مردم به حال عادی برگشته است.
در سالهای گذشته ترجمههای متعددی از آثار ترکی داشتید. کمی از فعالیتهای امروزتان در این حوزه بگویید؟ آیا کتابی آماده انتشار دارید؟
بله، تقریبا همیشه کار ترجمهای در دست دارم. پیشتر رمان «پرندگان به سوگ او میروند» نوشته حسنعلی تُپتاش را ترجمه و به نشر ماهی سپردم که احتمالا بهزودی چاپ و منتشر خواهد شد. راوی کتاب بهخاطر بیماری پدر مدام از شهر به روستا میرود و برمیگردد و در این رفت و آمدها، گذشته سخت و پر از تلاش پدر را روایت میکند. در سیر داستان نیز روایتهایی از روابط خانواده و اهالی روستا ارائه میشود.
مهرماه سال گذشته نیز رمان «دیگران» نوشته ماهر اونسال اریش؛ نویسنده ترکی را برای انتشار به انتشارات نشر نو سپردم که مراحل انتشار را طی میکند. فکر میکنم این اثر نیز بهزودی منتشر و روانه بازار کتاب شود؛ چراکه به نظر میآید کارهای مربوط به آن انجام شده باشد. داستان رمان «دیگران» به سالهای دور ترکیه برمیگردد. تم کتاب بیشتر اشاره به خرافات، تصورات و باورهای مردم داشته و حال و هوای وهمآلودی دارد. داستان در خانه قدیمی اتفاق میافتد که فضای خاصی دارد، سروصداهایی در آن شنیده میشود و به این خاطر شک و شبهههایی ایجاد میشود که شاید در این خانه ارواح وجود دارد. البته همسایهها نیز به دلایلی که نمیتوانم بگویم -چون ممکن است داستان را لو بدهم- به این باورها دامن میزنند.
در روزهای گذشته نیز تازهترین اثر ترجمهایام به نام «دنیا همین است» نوشته ماهر اونسال اریش را به پایان رساندم و تحویل انتشارات نشر نو دادم. این کتاب ساختار خاصی دارد؛ به صورتیکه داستان در داستان است. رمان با زندگی یک نفر شروع میشود و پس از آن سراغ شخصیتهای بعدی و بعدی و بعدی میرود. به همین خاطر در رمانی -که میشود گفت که حجیم نیست- شخصیتهای بسیاری، برای مثال 30 تا 40 شخصیت وارد داستان میشوند. خواننده شاید در اوایل داستان به این فکر کند که این آدمها چه ارتباطی به هم دارند؛ ولی بعد از اینکه در داستان پیش میرویم، ارتباط آنها با یکدیگر نمایان میشود. در واقع رمان میخواهد بگوید که دنیا همین است، دنیا کوچک است و در یک جمله؛ ما هرچقدر با همدیگر ارتباط فیزیکی نداشته باشیم؛ اما زندگیهای ما روی یکدیگر تاثیر میگذارد و جایی بال آدمها به همدیگر میگیرد.
آیا پیش از ترجمههای شما آثاری از ماهر اونسال اریش به فارسی ترجمه شده بود؟
در گذشته از این نویسنده تنها تکداستانهایی در مجله همشهری داستان و شاید نشریات دیگری منتشر شده بود؛ ولی ترجمه کتاب، خیر. تا به حال اثری از این نویسنده منتشر نشده و من ترجمه دو رمان از این نویسنده را انجام دادم.
آیا در حوزه تالیف نیز کتابی آماده چاپ و انتشار دارید؟
در حوزه تالیف نیز فرودینماه سال جاری رمان «برسد به دست گمشدهها» را برای انتشار به انتشارات ققنوس تحویل دادم. سالها پیش نگارش این کتاب را آغاز کرده و در این مدت به شکلهای مختلف، تغییراتی روی آن اعمال کردم. در نهایت نیز داستانِ کتاب نسبت به چیزی که با آن آغاز کرده بودم، با تغییرات بسیاری همراه شد.
کمی از موضوع و نوع روایت «برسد به دست گمشدهها» بگویید.
داستان کتاب به تاثیر جنگ بر زندگی یک خانواده و در پی آن خانوادهها، بستگان دیگر و آنهایی که در این رمان با جنگ در ارتباط هستند، بازمیگردد. درواقع روایتی از تاثیر جنگ بر زندگی آدمهاست؛ اینکه جنگ چگونه آدمها را از هم دور میکند، هرکدام را در گوشهای از دنیا پراکنده کرده و البته باعث شکلگیری اختلافاتی شده است.
با جنگ، زندگی این خانواده به کلی تغییر میکند، همهچیز عوض میشود و در نهایت جمع وابسته و پیوسته پنجنفره این خانواده هرکدام به شکلی در گوشهای از دنیا پراکنده میشوند. دختر خانواده (فرزند دوم خانواده) سعی میکند در پایان داستان تاثیرگذار باشد و اینکه نتیجه میگیرد و یا نه، باید خواند و دید.
داستان رمان در کدام شهر اتفاق میافتد؟
داستان از کرمانشاه شروع میشود. بعد از مدتی از شروع جنگ مهاجرت اجباری اتفاق میافتد و بعد از آن هم روابط خانواده متاثر از جنگ شده و فاصله در اعضای خانواده ایجاد میشود. با توجه به شرایط موجود و مسایل نشر موجب شده که اطلاعی از تاریخ چاپ و انتشار آن نداشته باشم و البته من هم پیگیر این موضوع نشدم. اثر را به ناشر سپردم که در صورت امکان هرچه زودتر چاپ شود. در حال حاضر هم ترجمه کتاب دیگری را آغاز کرده و به آن مشغولم. البته در حوزه تالیف نیز نگارش اثر دیگری را شروع کردم.
مژده الفت، نویسنده و مترجم زبان ترکی، متولد سال 1345 و فارغالتحصیل رشته علوم آزمایشگاهی است. الفت در سال 1393 برای داستان «شوالیهها» عنوان شایسته تقدیر در نخستین دوره «جایزه داستان تهران» را از آن خود کرده است. «چای خانه خانوادگی» نوشته یکتا کوپان، «حشره دوستداشتنی من» نوشته نازلی ارای، «خانه خاموش» نوشته اورهان پاموک، «طرز تهیه تنهایی در آشپزخانه عشق» نوشته یکتا کوپان، «رازهای آپارتمان فرژ» نوشته نازلی ارای و «زنی با موهای قرمز» نوشته اورهان پاموک از آثار ترجمهای مژده الفت به شمار میآیند. وی همچنین تالیف مجموعه داستان «گرامافون» را در پرونده کاری خود دارد.
نظر شما