همزمان با سالروز شهادت شهید محسن دینشعاری؛ فرمانده گردان تخریب لشکر27 محمدرسولالله(ص) در نیمه مردادماه سال 1366، مطالعه کتاب «معبر دوپازا» پیشنهاد میشود.
تمام شهدا خاص بودند، اما شهید دینشعاری به لحاظ روحیه و شوخطبعی در گردان تخریب مورد توجه و محبوبیت سایر رزمندگان قرار میگرفت. در کنار این روحیه و شوخطبعی، باید به سرسختی و خستگیناپذثری وی هم اشاره شود. این کتاب را میتوان تکمیلکننده کتاب «لبخندی به معبر آسمان» دانست که بهصورت خاطرهوار نوشته شده است.
شهید محسن دینشعاری در سال 1338 در محله خونگاه تهران چشم به جهان گشود و در 15 مردادماه سال 1366 که مصادف با عید قربان بود، در سردشت هنگام خنثیسازی مین ضد تانک به درجه شهادت نایل شد.
در این کتاب میخوانیم:
«در نصر 7 باید ارتفاعات دوپازا را میگرفتند که به شهر قلعهریزه کردستان عراق مشرف بود. بچههای تخریب راه را برای نفرات باز کرده بودند. باید میدانها تعریض میشد تا بچههای مهندسی جاده بزنند. منطقه سردشت زمستانهای پربرفی داشت. گاهی برف تا سهمتر میرسد. میدانهای مین آنجا مربوط به اوایل جنگ بود. مینها به مرور زمان با بارش برف و باران زنگ زده بود و کار با مینِ پیر و زنگ زده، سخت و خطرناک است. از طرف دیگر، مینها لابهلای بوتهها و علفها پنهان شده بودند. بچهها که بالای سر محسن رسیدند، ریشهای قشنگش را غرق در خون دیدند. تازه متوجه شدند که چرا آن عید قربان، محسن، محاسنش را با حنا خضاب نکرد. بعدها، صمد برای پیدا کردن دست راست محسن به همان منطقه رفت. اما مگر میشود پیشکشی آسمان را پس گرفت؟!»
نظر شما