چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۲
سید حسین بدلا و هفتاد سال خاطره/ آشنایی با جریان‌های فکری حوزه علمیه قم

این کتاب تنها منبعی است که به طور مستقیم به جریان‌های فکری منبعث از حوزه علمیه قم در حد فاصل سال‌های 1300 تا 1340 پرداخته است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) حسین روحانی صدر: آیت‌الله سید حسین بدلا از علما و روحانیون سده چهاردهم خورشیدی که با آشنایی کاملش نسبت به فرهنگ حاکم بر تهران آن روز و سابقه شاگردی در مدرسه رضوی قم و حضور در درس­های آیت­ الله حائری یزدی احیاگر حوزه قم و سید محمدتقی خوانساری بر اساس مقتضیات زمانی و مکانی مبتنی بر دستاوردهای فرهنگی زمان، یکی از اولین نشریات حوزه قم با نام «همایون» را راه‌اندازی و مطالب متنوعی از نیروهای مبارز سیاسی - مذهبی و جریان‌های حاکم بر سازمان‌های وابسته به آنها در خاطرات خود به مخاطبان عرضه کرده است. هدف از بررسی کتاب «هفتاد سال خاطره از آیت‌الله سید حسین بدلا» 259 صفحه‌ای ضمن بازخوانی مشاهدات راوی، از انتظارات و نیازهای منعکس نشده در آن و آزمون و خطاهای موجود از این گفتمان تاریخی بدست آید. محدوده زمانی از 1286 تا 1382 شمسی که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 1378 منتشر شد.
واژگان کلیدی: محافل مذهبی، تلاطم‌های فرهنگی، بازسازی نهاد حوزه

متن اثر
فصل اول از ص 13 تا ص 25 زیرعنوان دوران کودکی، اگرچه راوی در مناسبات مختلف این فصل خود را شاهد 5 دوره حکومت در ایران معرفی کرده ولی در این فصل جزئیات منحصربه‌فردی از سابقه خانوادگی خود به‌خصوص مسجد آبهرام و موقعیت ویژه پامنار به‌خصوص سکونت شخصیت‌های مهم مملکتی و حتی شیوه اقامت آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی در مجاورت خانواده بهبهانی دارد.

از ص 16 تا 21 قطعه‌ای از تاریخ احمد شاه قاجار، به شیوه برگزاری مجالس روضه وی و جایگاه مثبت او در فضای فکری عموم مردم تهران به‌ویژه علما و روحانیت پایتخت دارد. وی اشاره‌ای به مسائل مالی و اختلاف‌های پشت پرده نیروهای خارجی با احمد شاه نموده که نیاز به مستندسازی فراوانی داشت.

در ص 20 زیرعنوان بحران نان، راوی اشاره ناقصی به بحث بحران گرانی و نایابی نان در دوره محمدعلی شاه قاجار و تجمع مردم در مسجد امام حسن عسگری قم دارد.
در ص 21 زیرعنوان ترور، اعدام، مرگ مشکوک، راوی نانوشته ترسیمی از قتل زنجیره‌ای سید عبدالله بهبهانی، شیخ فضل‌الله نوری، سید محمد طباطبایی و آخوند ملاکاظم خراسانی دارد.

در بحث خاطره‌ای از عزاداری در دوران کودکی، راوی مشاهدات جالبی از سردستگی رضاخان در دسته عزاداری قزاق‌های تهران دارد. نکته جالب آنکه، وی تصویری از قمه‌زدن قزاق‌ها پرداخته و گفته: در یکی از سال‌ها که قزاق‌ها به قمه‌زنی پرداختند معروف شده بود که دسته عزاداری قزاق‌ها، فوق همه دسته‌هاست و برنامه‌هایشان هم تماشایی است. ما هم تصمیم گرفتیم برای تماشای برنامه‌های آنها برویم. البته هنگام ورود آنها به شهر، حضور نداشتیم و به‌ناچار به میدان توپخانه رفتیم. برای من جای سئوال بود که آیا واقعاً قز‌اق‌ها قمه خواهند زد و خودشان را به دست خودشان زخمی خواهند کرد؟ در همان حال که در میدان، منتظر دیدن دسته قزاق‌ها بودیم ناگهان صدای تیراندازی بلند شد و ما از همدیگر می‌پرسیدیم که چه اتفاقی افتاده است؟ گفتند: قزاق‌های قمه‌زن وارد اداره نظمیه شده‌اند تا تعدادی از هم لباسی‌های خود را که در آنجا زندانی بودند، آزاد کنند. نظمیه و قزاقخانه در آن ایام با هم اختلافات شدیدی داشتند و هر کدام تنی چند تن از افراد طرف مقابل را به اسارت گرفته بودند. در آن زمان، یفرم خان ارمنی را به‌عنوان رئیس نظمیه منصوب کرده بودند. ما مشاهده کردیم که گروهی از قزاق‌های قمه‌دار از مقابل گذشتند و ما در کنار یکی از درهای میدان توپخانه ایستاده بودیم؛ همانجایی که شیخ فضل‌الله نوری را به دار زدند، به طور کامل ساختمان نظمیه پیدا بود. وقتی صدای تیراندازی برخاست و بلافاصله درهای شش‌گانه توپخانه نظمیه را بستند و ما در آن محوطه محصور شدیم. من به اتفاق پدرم به گوشه‌ای رفتیم تا اینکه یکی از درهای توپخانه را باز کردند وکنار آن مأموران نظمیه افرادی را که می‌خواستند خارج شوند، مراقبت می‌کردند چون بیم آن می‌رفت که برخی از زندانیان عادی که در اثر حمله قزاق‌ها به نظمیه، از زندان‌ها گریخته‌اند، در میان جمعیت باشند. در واقع قزاق‌ها، زندانیان خودشان را بردند و بقیه زندانیان را به حال خودشان گذاشتند.

فصل دوم از ص 26 تا 78 زیرعنوان ورود به حوزه علمیه قم، در بحث اهمیت حوزه علمیه و نقش علما به شرح مراودات و حضور درس چهارده مرجع بزرگ تقلید از جمله آقایان سید ابوالحسن، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم، نائینی، سید محمدتقی خوانساری، حجت، صدر، بروجردی، حکیم، حاج حسین قمی، مرحوم امام، اراکی، گلپایگانی، مرعشی، شریعتمداری پرداخته است.

 ص 28 در بحث ورود به حوزه علمیه قم، مطالب منحصربه‌فردی از خصوصیات اشخاص علمی و روشنفکری همچون علی‌اکبر حکمی‌زاده نویسنده کتاب "اسرار هزار ساله" و همکاری فکری آقا سید ابوالحسن طالقانی پدر سید محمود طالقانی با عباس‌قلی بازرگان پدر مهندس مهدی بازرگان در تهران آمده سپس اشاره‌ای به نقل آیت‌الله بروجردی در خصوص مثلث فدائیان اسلام و کاشانی و مصدق شده است. به فاصله 7 صفحه، مجدد گزارش‌هایی از فعالیت‌های آیت‌الله طالقانی و پدرش نسبت به عملکرد مؤسسات مراکز تبلیغاتی عیسویان و کالج و ... آمده که باید با صفحات قبل ادغام می‌شد.

در ص 36 بحث آیت‌الله سید ابوالحسن طالقانی باید با بحث آشنایی با آیت‌الله سید محمود طالقانی در ص 32 ادغام می‌شد. از ص 37 تا 44 مطالب پیرامون مدرسه دارالشفاء با عنایت به سوابق زمانی و مکانی باید در یکدیگر ادغام می‌شد.

از ص 45 تا 52 به موقعیت علمی و اجتماعی حاج شیخ ابوالقاسم قمی حد فاصل زعامت مرحوم حائری تا بروجردی اختصاص دارد. مطالب متنوعی از شاگردان درس ایشان آمده و لابه‌لای همه پراکنده‌گویی‌ها نکاتی در خصوص جایگاه بازاریان متدین در محافل احکامی و فقهی قابل توجه و تأمل است.

از ص 53 تا 55 بی‌آنکه از سوابق گذشته و موقعیت شیخ محمدتقی بهلول مطلبی ارائه شود، به نقل چند خاطره از حضور وی در قم و کربلا اشاره کرده و مهم‌تر از همه اشاره راوی به ماجرای نهضت اصفهانی شده که فاقد هر نوع توضیحی است.

از ص 55 تا 66 مطلبی در خصوص آیت‌الله محمدتقی خوانساری و ارادت آیت‌الله اراکی به ایشان در خیلی منابع دیگر نیز آمده که باید در پاورقی‌ها مورد به مورد تشریح و تطبیق می‌شد.

از ص 67 تا 78 در 13 بحث غیرمتجانس و مطالب متنوع اما جذاب و قابل تأملی از خصوصیات شخصیت‌های علمی و مذهبی آمده که اگر به طور تفکیک شده عرضه می‌شد جاذبه و دقت نظر مخاطب افزایش می‌یافت.

فصل سوم از ص 79 تا 136 زیرعنوان تحولات دوران بیست ساله؛ از ص 79 تا 91 ده بحث نزدیک به هم در خصوص وضعیت حوزه علمیه قم، طلاب و روحانیون تهران نشین پیش از زمان ورود مرحوم شیخ عبدالکریم حائری تا سقوط سلطنت رضاشاه در شهریور 1320 ارائه شده که شاید مشابه آن با این کیفیت در منابع دیگر یافت نگردد.

از ص 93 تا 136 سی و دو بحث از اوضاع سیاسی، اجتماعی و مذهبی تهران، قم و مشهد از دوره بیست ساله حضور رضا شاه حدفاصل پیش از سلطنتش(از کودتای 1299 تا 1304) آمده اما به علت فقدان دسته‌بندی و ارجاع به منابع و استفاده از برخی الفاظ و جملات احساسی، غنا و اصالت متن تضعیف شده است. ص 127 در بحث اعتراض مرحوم حاج حسین قمی و حادثه مسجد گوهرشاد؛ دو حادثه، یکی مهاجرت جمعی از علمای شیعه مثل آیت‌الله شهرستانی به ایران و ملاقاتشان با شخص اول مملکت در باغ سراج‌الملک با مسأله حادثه گوهرشاد و اقامت حاج آقا حسین قمی در آن باغ ممزوج شده درحالی‌که فاصله زمانی میان این دو جریان بیش از شش سال می‌باشد. از سوی دیگر در خصوص اقامت علمای شیعه فوق‌الذکر باید در متن و حاشیه گزارشی ارائه می‌شد.

فصل چهارم از ص 137 تا 187 زیرعنوان شخصیت آیت‌الله العظمی بروجردی(ره)؛ از ص 137 تا 187 چهل و یک بحث با موضوع سوابق و عملکرد تا رحلت آیت‌الله بروجردی آمده البته روایاتی شبیه آنچه راوی در این خصوص ارائه نموده در دیگر شفاهی‌گویان نیز آمده که البته نقل راوی به علت حضور مستقیم در عموم صحنه‌ها دسته اول و منحصربه‌فرد است. اما ص 150 در خصوص ادعای راوی پیرامون آیت‌الله بروجردی و بحث ولایت فقیه مطالب احساسی و برای اثبات آن باید به طور دقیق از سوی راوی با نقد و بررسی کامل ارائه می‌شد.

فصل پنجم از ص 188 تا 222 زیرعنوان برخی از جریانات معاصر ایران، از ص 188 تا 194 در شش بحث با محوریت یهودی‌ستیزی و آقا شیخ عبدالنبی نوری آمده اما از محدوده زمانی این حوادث ذکر دقیقی به میان نیامده و نگاه فقهی شیعه نسبت به اموال و نوامیس یهودیان نیز مطرح نگردیده است.

از ص 195 تا 203 بحثی شش‌گانه از شخصیت و فعالیت‌های حکمی‌زاده به میان آمده که باید با مباحث ص 28 و 209 ادغام می‌شد. به واقع روایت‌های راوی هر کدام به طور مستقل دسته اول و قابل نقد و بررسی است.

ص 203 تا 207 گزارشی از مجله "همایون" به مدیر مسئولی محمد همایون ارائه شده که شاید شبیه آن در هیچ یک از منابع مشابه عرضه نشده، ای کاش در متن یا پاورقی به تعداد و سلسله نشر آن نیز اشاره‌ای می‌شد.

ص 207 تا 209 اشاره‌ای به سابقه آشنایی با احمد کسروی و مجله پیمان و ادعای وابستگی وی به دستگاه‌های جاسوسی و ..... خارجی آمده که باید این ادعا با منابع منتشر شده مطابقت داده می‌شد در ضمن باید مطالب ص 207 تا 212 نیز در هم ادغام می‌شد. ص 213 در بحث فتنه شریعت سنگلجی، مطالبی با محوریت انحراف فکری نام برده از سوی راوی ارائه شده اما به جزئیات و سوابق آن پرداخته نشده است. در ص 215 بحث مختصری از نفوذ بهائیان به میان آمده درحالی‌که هیچ گزارشی از مشاهدات راوی از جزئیات فعالیت‌های آنان به‌خصوص در سال‌های نخستین دهه 1320 خورشیدی ارائه نشده است.

ص 216 در بحث فدائیان اسلام، به سابقه نسبت فامیلی میان راوی و واحد‌ی‌ها از گردانندگان فدائیان اسلام اشاره‌هایی شده که با عنایت به همان پیشینه خانوادگی انتظار طرح جزئیات جدی‌تری از مطالب مربوط به آن گروه می‌رفت. باز در ص 216 زیرعنوان حمایت مراجع ثلاث از فدائیان اسلام؛ ادعایی از سوی راوی نسبت به حمایت و تأیید مراجعی همچون صدر، خوانساری و بروجردی از فعالیت‌های فدائیان شده که این ادعا را منابع دیگر رد می‌کنند بنابراین باید در متن یا حاشیه این نوسان مشاهده‌ای بررسی می‌شد. مطالب برداران سید عبدالحسین واحدی در ص 218 باید با مطالب فدائیان اسلام در ص 216 ادغام می‌شد.
باز در ص 221 به شیوه معرفی افکار انحرافی کسروی و حکمی‌زاده از سوی راوی برای واحدی‌ها و نحوه آشنایی آنها یا آیت‌الله کاشانی آمده که شاید این یکی از حلقه‌های مفقوده شیوه معاشرت فدائیان با آیت‌الله کاشانی بوده باشد.

فصل ششم از ص 223 تا 246 زیرعنوان شخصیت و نهضت حضرت امام خمینی(ره)، 24 بحث در خصوص شخصیت امام ارائه شده که هیچ کدام از لحاظ زمانی با یکدیگر تناسبی نداشته‌اند. نکته قابل تأمل، برخورد نخست وزیر وقت با راوی در مراسم ترحیم آیت‌الله بروجردی و معرفی آیت‌الله خمینی به ایشان از سوی راوی است.

نتیجه‌گیری:
آنچه مسلم است، این کتاب تنها منبعی است که به طور مستقیم از جریان‌های فکری منبعث از حوزه علمیه قم حد فاصل 1300 تا 1340 بوده است و تنها در این منبع، می‌توان سیر روشنفکری دو حوزه را با محوریت افکار و آرای میرزا علی‌اکبر حکمی‌زاده و احمد کسروی بدست آورد. متأسفانه به علت پراکنده‌گویی‌های راوی و عدم سازمان‌دهی لازم توسط تدوین‌گران، جاذبه‌های این اثر کم‌رنگ شده اما به طور جد، این مجموعه شایسته بازنگری و انتشار مجدد است. تکرار برخی مطالب نیز از جاذبه‌های آن کاسته البته شرح حوادث و اوضاع اجتماعی تهران و قم و مشهد در این مجموعه خالی است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها