رمان «حام» نوشته جلال توکلی به موضوع حضور تفنگداران ارتش آمریکا در عراق میپردازد که در ادبیات بینالملل به جنگ دوم خلیج فارس معروف است، علیالله سلیمی، نویسنده و منتقد ادبی یادداشتی بر این اثر نوشته و برای انتشار در اختیار ایبنا قرار داده است.
در این راستا، رمان«حام» نوشته جلال توکلی، داستاننویس نامآشنای یزدی از آثار قابل توجه است که از زمان انتشار مورد توجه مخاطبان و منتقدان ادبی قرار گرفته است. این رمان که نامزد دریافت بهترین داستان بزرگسال از نوزدهمین جایزه «قلم زرین» بود، به موضوع حضور تفنگداران ارتش آمریکا در عراق میپردازد که در ادبیات بینالملل به جنگ دوم خلیج فارس معروف است و در قالب آن، برای مدت طولاتی بخشی از ارتش آمریکا در عراق مستقر شد.
شخصیت اصلی این رمان، سرباز رایان، یکی از تفنگداران ارتش آمریکا در عراق است که بعد از تجربه تلخ حضور در عراق و پشت سر گذاشتن وقایع ناگوار و تأثیرگذار متعدد، سر از یک آسایشگاه روانی زیرنظر مسئولان ارتش آمریکا در آورده و در آنجا با یادآوری حوادث زمان حضور خود و همرزمانش در عراق که همگی از تفنگداران ارتش ایالات متحده آمریکا بودهاند، به نوعی سلسله وقایع رمان را پیش میبرد. البته ذهن روانپریش او همزمان از سوی افراد مسئول در آسایشگاه و از طریق داروهای روانگردان در حال دستکاری و محتویات آن در حال تجزیه و تحلیل است. خط زمان در داستان شکسته شده و راوی به شکل پراکنده به سلسله وقایعی اشاره میکند که تفنگداران ارتش آمریکا در پایگاه نظامی «الهنیدیه» و پیرامون آن پشت سر گذاشتهاند.
یکی دیگر از شخصیتهای محوری رمان، «حام» است که عنوان کتاب هم از آن برگرفته شده و این سرباز نقش مؤثری در برخی حوادث داستان دارد. او جزء تفنگداران آمریکایی مستقر در پایگاه نظامی الهنیدیه عراق است که به بیماری مرموزی دچار میشود و شایعات بسیاری پدرباره بیماری او در بین سربازان و فرماندهان ارتش آمریکا در پایگاه مطرح میشود. غالب نظرها در رابطه با بیماری مرموز حام، حول محور یک دیدگاه متمرکز است که بارها از زبان افراد مختلف در جایجای رمان مطرح میشود.
کاملترین توضیح درباره بیماری مرموز حام را «گابریل» یا همان کهنهسرباز جنگ اول خلیج فارس در زمان بوش پدر به زبان میآورد: «از اثرات مواد شیمیایی یا رادیواکتیو ضعیف شده بمبهای بوشه است... تا حالا پنج نفر از کهنهسربازهای جنگ اول خلیج فارس از این بیماری نفله شدهاند...اولش با یک سری ترکهای پوستی(مثل خشکی زدگیهای معمولی) شروع میشود. بعد کمکم این ترکها عمیق میشود و در گوشت بدنت نفوذ میکند و آن را مثل صورتکی گلی که زیر تیغ آفتاب خشک میشود قاجقاج میکند و آنوقت است که خونریزیهای دردناک شروع میشود... بعد این شیارهای وحشتناک، دیگر در بعضی نواحی سرانگشت دست در آن فرو میرود تا استخوانهایت هم میرسد و ذرهذره از درون پوکت میکند. تا حالا پنج نفر از کهنهسربازهای جنگ اول خلیج فارس از این بیماری نفله شدهاند... همهشان مثل هم و در طول یک زمان مشخص...» (ص 22)
در بخشی از داستان، سرباز رایان و تعدادی از تفنگداران همرزم او برای نجات حام و خارج کردن او از اردوگاه دست بهکار میشوند اما نقشه آنها آنطور که تصور کرده بودند پیش نمیرود. همچنین شخصیت حام در رمان نقش کلیدی جهت پردازش و ساخت برخی مفاهیم بینامتنی مرتبط با حال و هوای این داستان دارد. واژه «حام» در زبان عربی یعنی تشنگی، شخصی که به دنبال آب میگردد و در زبان عبری، یعنی گرم و سوزان است.
همچنین «حام» نام یکی از شخصیتهای رمان «سربازی یهودی» هم هست که سلسله ماجراهایی که اتفاق میافتد، حول شخصیت اوست و با توجه به شخصیت تاریخی حام (یکی از فرزندان حضرت نوح (ع)) و روایتهای معروف موجود آن، جنبه نمادین هم پیدا میکند. رمان حام از نمادهای دیگری هم برای پیشبرد محتوای داستان بهره میبرد که با ذهنیت و باورهای عمومی در میان گروههایی از مردمان خاورمیانه همخوانی و ارتباط تنگاتنگ دارد. از جمله دو نماد معروف «کفالعباس» و «پنجه هامسا» که به هر دو اشاره شده و نویسنده سعی کرده روایتهای مهم و تأثیرگذار در تثبیت این نمادها در طول تاریخ را هم در قالب روایتهای فرعی داستان خود بیان کند. از جمله ریشههای شکلگیری این نمادهای مطرح در خاورمیانه. نویسنده خود در توضیح این نمادها یادآوری کرده، پنجه هامسا یا خامسا، نماد قدرت در کابالا یا همان عرفان یهود است که بهصورت نوعی طلسم به شکل کف دست با پنج انگشت باز شده و تکچشم هروس یا لوسیفر در کف آن، در ابعاد و اشکال مختلف ساخته میشود.
جالب توجه اینکه متأسفانه بر اثر عدم شناخت و ناآگاهی شیعیان، گاهی این طلسم در بازارهای کربلا به جای تمثال مبارک دست حضرت ابوالفضل(ع) فروخته میشود. در حالیکه این نماد شوم، دوتا شست به صورت قرینه دارد و طرح تکچشم شیطان، در وسط آن دیده میشود؛ اما پنجه حضرت عباس(ع) که آن را بر نوک عَلَمها یا در وسط کاسههای برنجی آبخوری سقاخانهها میبینیم، رئالتر است. یعنی ترکیببندی انگشتهای دست در آن، کاملاً شبیه دست انسان است و معمولاً مزین به طرحهای اسلیمی و یا حسین(ع) و یا ابوالفضل(ع) است. نویسنده این موضوع را با پرداخت داستانی قوی در رمان خود مطرح کرده است.
یکی دیگر از مباحث مطرح در رمان حام، تعبیر و تفسیرهای متفاوت و اغلب دوگانه از یک حضور مداخلهگرایانه است؛ ارتش ایالات متحده آمریکا با شعارهای«مبارزه با تروریسیم»، «نابودی صدام حسین»، «مقابله با ذخیرهسازی سلاحهای کشتار جمعی در عراق» و در نهایت، «سربازان منجی» وارد خاک عراق میشود. با گذشت زمان، سؤالی که ذهن بسیاری از سربازان ارتش آمریکا در عراق را پر میکند این است که آیا آنها واقعاً سربازان منجی هستند یا برای برآورده شدن اهداف سیاستمداران وارد یک جنگ فرسایشی در خاورمیانه شدهاند. همواره به این سربازان تأکید میشود از بین «سرباز فاتح» و «سرباز منجی» گرینه دوم را برای دلیل حضور خود در عراق به زبان بیاورند و پذیرش این مسئله برای اغلب سربازان قابل هضم نیست، چرا که آنها در طول زمان حضور خود در عراق با صحنههای مغایر با این تعریف مواجه میشوند و در بسیاری مواقع از نزدیک شاهد برخی رفتارهای ناشایست و در مواردی غیر انسانی سربازان آمریکایی با مردم عراق هستند که توجیهپذیر نیست و برایشان سؤالهای تازهای را مطرح میکند.
از جمله در یکی از روایتهای فرعی رمان، «سایمون» یکی از شخصیتهای داستان، یک مرد عرب عراقی را به تصور این که تروریست است، به شیوه غرق مصنوعی شکنجه میکند. نکته قابل توجه در این بخش تأیید این مسئله از سوی فرماندهان آمریکایی مستقر در عراق است. سرگروهبان دستش را بالا آورد. سایه لبخندی روی لبهایش افتاد و گفت: «صبر کن هنوز حرفم تمام نشده. طبق قانون رسمی ایالات متحده، ما هر فرد مظنون به ترور یا خرابکاری را میتونیم به شیوه غرق مصنوعی به حرف بیاریم.» (187)
کتاب «حام» نوشته جلال توکلی با طراحی امیر نجفی و ویراستاری سپیده شاهی در 404 صفحه، شمارگان 1250 نسخه و قیمت 50 هزارتومان از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.
نظر شما