یکشنبه ۴ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۰
نسیم مهر بر کتابفروشان کوچک شهر نمی‌وزد!

بساطش در مرکزی‌ترین نقطه شهر، «چهارراه سعدی»، پهن است، همین که جلوتر می‌روم، بند کیفم را می‌گیرد و می‌گوید، خاله ازم کتاب می‌خری!

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در زنجان، چند روزری است که مدارس رسما مدارس بازگشایی شده است، هرچند آموزش‌ها غیرحضوری است، اما کودکان و نوجوانان با همراهی والدین در تکاپوی خرید مایحتاج تحصیل راهی فروشگاه‌های لوازم التحریر، کیف و کفش می‌شوند.

در زنجان هم حال و هوای مدرسه و مهر هرچه بیشتر بر شهر حاکم است و فروشگاه‌های لوازم التحریر مملو از اجناس رنگارنگ، ردیف‌های عریض و طویل دفترچه‌های رنگارنگ با طرح‌های مختلف پیش چشم بینندگان خودنمایی می‌کند، در آن‌سو بچه‌هایی که با ذوق دفترچه‌ها را برای انتخاب زیر و رو می‌کنند و پدران و مادرانی که برای تایید یا رد درخواست کنار آنها هستند و برخی دیگر نیز بدون حضور فرزندان در حال انتخاب هستند.

دقیقا چند قدم آن‌طرف‌تر، بساط یک کتابفروشی پهن است، انواع و اقسام کتاب‌ها روی زمین چیده شده است، از کتاب‌های ویژه بزرگسالان گرفته تا کتاب کودک و پازل‌هایی که ویژه کودکان است؛ «حسنی فضانورده»، «شرک و دوستانش»، «من پس از تو»، «قصه هزار و یک شب»، « دایی جان ناپلئون»، «چشم‌هایش»، «یک عاشقانه آرام»، «دماغ ملکه»، «عینک نمی‌زنم!»، «روح سرگردان من» از جمله کتاب‌هایی است که روی زمین چیده است.

برایم جالب است که ببینم فروشنده این کتاب‌ها کیست که در این ایام بساط پهن کرده آن هم در مرکزی‌ترین نقطه شهر، یعنی چهارراه سعدی. جلوتر می‌روم، همین که کنار کتاب‌ها می‌رسم، پسر بچه‌ای بند کیفم را می‌کشد و می‌گوید: «خاله چه کتابی می‌خوای؟»

توجهم بیشتر جلب می‌شود، هفت یا هشت سال بیشتر ندارد، صورتش آفتاب‌سوخته است، نگاه ملتمسانه‌ای به من می‌اندازد، خم می‌شوم و می‌گویم، اسم کتاب‌ها را می‌دانی، با اشاره‌ی سر می‌گوید: نه.

برای اینکه منصرف نشوم، دستم را می‌گیرد و یک کتاب کودک نشانم می‌دهد و می‌گوید: خاله از این کتاب بخر، فقط 30 هزار تومانه، کتاب را برمی‌‌دارم و می‌گویم: باشه می‌خرم.

همین که کتاب را به دستم می‌گیرم، پسرک دیگری که چند سال بزرگتر از او به نظر می‌رسد، به سمتم می‌آید و می‌گوید: خاله از من هم کتاب بخر، کتاب‌های من بیشتره.

با تعجب نگاهش می‌کنم و سوال می‌کنم: مگه همه این کتاب‌ها مال یک نفر نیست؟

سریع جواب می‌دهد: نه، ما پسرعمو هستیم، نصف کتاب‌ها مال من، نصف دیگه مال پسرعموم.

این را که می‌گوید، سر صحبت را باز می‌کنم و سوالاتم را می‌پرسم، بدون اینکه متوجه شود خبرنگار هستم، هر سوالی را که می‌پرسم صادقانه جواب می‌دهد.

ببخشید آقا پسر خودتون رو معرفی می‌کنید؟

من علیرضا، پسر عموم نیما توکلی هستش.

شما مدرسه نمی‌رید؟

چرا، ولی خب آموزش مجازی است، همینطوری هم می‌توانیم بخوانیم.

خب از کی اینجا کتابفروشی می‌کنید؟

نمیدونم، چند ماهی میشه، یادم نیست، اما خب صبح‌ها این‌ور خیابون بساط می‌کنیم، عصرها اون‌ور خیابون.

چرا جابه‌جا میشین؟

به خاطر آفتاب، از طرفی بریم اونور، اونجا هم می‌تونیم فروش داشته باشیم.

هر روز چند ساعت اینجا کتاب می‌فروشید؟

تقریبا از ساعت 9 میایم تا ظهر ساعت یک، بعد از ناهار که یه کم آفتاب کم‌جون‌تر باشه، میریم اون‌ور خیابون و کتاب می‌فروشیم.

هر روز چند تا کتاب می‌فروشید؟

مشخص نیست، بعضی از روزها خلوت است، برخی از روزها فروش خوبی داریم، اما به صورت متوسط 5 یا 6 تا کتاب می‌فروشیم.

کتاب‌ها رو از کجا تهیه می‌کنید؟

دقیق نمی‌دونم، ولی خب یک نفر کتاب‌ها رو به دست ما میرسونن، ما هم براشون می‌فروشیم.

بیینم! کتاب‌ها چه قیمتی هستند و بیشتر چه کتاب‌هایی می‌فروشید؟

از همه نوع کتاب داریم، بزرگسال و کودک، اما خب کتاب‌های کودک بیشتر فروش دارند. قیمت کتاب‌ها هم از 20 هزار تومان تا 60 هزار تومان متفاوت است، یعنی اکثر کتاب‌ها در این رنج قیمتی هستند.

خودتون هم کتاب‌هایی که می‌فروشید رو می‌خونید؟

زیاد نه، وقت نمی‌کنم، ولی خب کتاب‌های خوبی داریم می‌تونید بخرید و بخونید.

این را می‌گوید و سریع به سراغ کتاب‌هایش می‌رود، مشتری دیگری آمده، دوباره شروع می‌کند و درباره کتاب‌ها توضیح می‌دهد، همان جمله‌های تکراری را برای همه مشتریان تکرار می‌کند که چه نوع کتابی بخرند. هر چند دقیقه یک کتاب از روی زمین برمی‌دارد و به مشتریان نشان می‌دهد، کتاب را ورق می‌زند، دوباره کتاب دیگری برمی‌دارد و این کار را مرتب تکرار می‌کند. دوباره به سمت من می‌آید و می‌گوید، خانم انتخاب کردید چی بخرید، پسر عمویش از آن طرف دوباره بند کیفم را می‌گیرد و می‌گوید، خاله از من هم کتاب بخرید دیگه!

و پایان مصاحبه‌ی من و این دو پسر کتابفروش این می‌شود که دو کتاب کودک به نام‌های «حسنی فضانورده» و «شرک و دوستان» را از آنها خرید می‌کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها