مهین میلانی سرشار از شوق زیستن بود. هر چند زندگی او آمیخته به رنجهای عمیق و گونه گون بود، پیوسته میکوشید رنج را طریقی برای تعالی خود بداند. رنج که زمختی، فربه گی و زشتی را از انسان میزداید و وجود او را صیقل میدهد. همواره میگفت: «انسان با رنج به تعالی میرسد.» هم از این رو بود شاید که کتاب «انسان در جستجوی معنا» اثر ویکتور فرانکل، روانپزشک اتریشی را به همراهی دکتر نهضت صالحیان به جامعه فارسی زبانان معرّفی کرد.
ویکتور فرانکل روانپزشک برجستهای که همسر، پدر، مادر و برادر خود را به جرم یهودی بودن در جریان جنگ جهانی دوم از دست داد و خود او در فاصله سالهای 1342 تا 1345 در اردوگاه کار اجباری آشویتس و داخائو زندانی بود. اردوگاهی با شرایطی دهشتناک که خود او در کتاب انسان در جستجوی معنا درباره آن مینویسد: «ما که از بخت خوب یا حسن اتفاق یا معجزه – یا هر آنچه شما نامش مینهید- از این اردوگاهها بازگشتهایم، خوب میدانیم که بهترینهای ما بازنگشتند.»
استقبال خوب از کتاب که تا سال 1400 به چاپ شصتم رسیده است، نشان از نیاز انسان معاصر به مفهوم معنا در زندگی است. انسانی که به بیان فرانکل با کم رنگ شدن سنّتها معناهای پیشین خود را از دست داده و اکنون از «خلاء وجودی» رنج میبرد، اکنون با این پرسش بنیادین در زندگی خود روبروست که «معنای زندگی چیست؟» به بیان فرانکل «اگر اصلاً زندگی دارای مفهومی باشد، پس رنج هم باید معنایی داشته باشد.»
برای ویکتور فرانکل معنایی که او را در شرایط دشوار اردوگاه زنده نگاه داشت، انگیزه بازنویسی یک کتاب علمی بود. یادداشتهای این کتاب به همراه همه لباسهای فرانکل در اردوگاه گرفته شد و او اوقات رنج آور خود را در اردوگاه صرف بازنویسی آنها میکرد. «معنادرمانی» کتاب دیگری است از همین نویسنده که با زبانی علمیتر به اهمیت معنا در زندگی پرداخته و مبانی و کاربردهای معنادرمانی را در اختیار درمانگران و عموم خوانندگان میگذارد. چاپ نخست این اثر با ترجمه مهین میلانی در سال 1390 منتشر شده است.
برای مهین میلانی آنچه به زیستن و رنجهای آن معنی میداد، انگیزه خدمت بود. او همواره به هنگام انتخاب کتاب از دوستان خود میپرسید:«مردم به کدام کتاب بیشتر نیاز دارند؟» او نه تنها در کار ترجمه، بلکه لحظه به لحظه زندگی را در خدمت تعریف میکرد. شاگردان قدیمی و دوستان و آشنایانش میدانند که او هیچگاه از کمک «آگاهانه» به دیگران فروگذار نمیکرد. به ویژه جوانها، که هر گاه پرسشی داشتند او با روی گشوده پاسخ میداد و در عین حال میگفت: «جوانان حامل اندیشههای نو هستند. آنها پیش ترند و باید از آنان آموخت.»
او در بعد جان میزیست و به همین دلیل جوانان در کنار او سن و سال تقویمی را پاک از خاطر میبردند.
فرانکل تأکید میکند که باید رنج را نه چون یک قربانی که شکوهمندانه تاب آورد. هر کس باید صلیب خود را با بزرگی بر دوش کشد. او از قول داستایفسکی در کتاب خود نقل میکند: «من تنها از یک چیز میترسم و آن اینکه شایستگی رنجهای خود را نداشته باشم.»
مرگ حقیقی انسان نه در مرگ جسمانی که در مرگ معناهای زندگی است. پس هم اوست که برای زنده نگاه داشتن موجودیت خود باید فعالانه از خود بپرسد: «معنای زندگی من چیست؟» هر انسان باید معنای زندگی خود را، خود جستجو کند و درمانگر، تنها، تسهیلگر است. تسهیلگری که انسان را یاری میکند تا خویشتن حقیقی خود را جستجو کند. کتاب «هنر انسان شدن»، اثر روانشناس انسان گرا، کارل راجرز، اثر دیگری است به ترجمه مهین میلانی که کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که انسان چگونه میتواند نقابها و چهرههای ساختگی را کنار زند، از بایدهای اجباری دست شوید و با هستی برهنه در جهت کشف خویشتن حقیقی و پیشبرد خود در زندگی پیش رود. راجرز این فرایند را «شدن» مینامد.
رولو می نیز، نظریه پرداز وجودی دیگری است که در کتاب «کشف وجود» به همین مفهوم میپردازد. راجرز نظر سورن کی یر که گارد، فیلسوف دانمارکی را در این خصوص نقل میکند که به نظر او «عادی ترین نومیدی آن است که فرد نتواند یا نخواهد خویشتن خود باشد و عمیق ترین نوع آن این است فرد ترجیح دهد "کسی جز خود باشد".»
زندگی در اینجا و اکنون. به تمامی غوطه ور بودن در لذّت کشف کلمات. وارسی مفاهیم و کنار هم چیدن جملات. و بعد تجدید نیرو کردن با نان و پنیر و گردویی که که روی میز نهارخوری نشیمنِ خانه دنج و کوچکت چیدهای. خانهای که اسباب ساده چوبی آن قریب چهل سال با توست؛ دست ساز همسرت. خانهات ساده است، امّا نشان از ذهنی فرهیخته و روحی هنردوست دارد. پیانوی قدیمی و مجسمههای فلزین ساخت یگانه دخترت، آندیا افسرکشمیری. چندین فرهنگ واژگان و کتابهایی اندک که بالای میز کارت نهادهای. کتابهایت را میبخشیدی. میگفتی: «دانش را نباید انبار کرد. میخواندی و میبخشیدی به دیگران.» مریام وبستر یادت هست؟ اگر واژهای که میخواستیم هیچ جا نبود، از بالای کمد میآوردیم و چه لذّت بخش بود وقتی جملهای بلند و دشوار را چندبار میخواندیم و میگفتیم: «آهان. فهمیدم.»
و چه شور و شوقی داشتی وقتی از کتابی که در دست داشتی سخن میگفتی یا یک مترجم جوان کتابش را به تو هدیه میداد.
بله غوطهوری در تجربه، معنی نهفته را آشکار میکند. همانطور که مزلو در کتاب «زندگی در اینجا و اکنون» به ترجمه مهین میلانی از آن یاد میکند. در تجارب خلاق و در تجارب عارفانه «فرد گذشته و آینده خود را از دست مینهد و فقط در دم و در لحظه زندگی میکند.» مزلو در این کتاب به فرانیازها،نیازهای سطح بالا میپردازد و آنها را «ارزشهای بودن» مینامد. ارزشهایی که برآورده نکردن آنها سبب کسالت روحی میشود. برخی از ارزشهای چهاردهگانه بودن عبارتند از حقیقت، زیبایی، خوبی نسبت به کهنسالان، کمال، سادگی و... .
مزلو در این کتاب از «خود شکوفایی» سخن میگوید و «تجربههای اوج» که «لحظات گذرای خودشکوفایی است.» این لحظات، لحظات جذبه هستند. و انسانی که به طور همیشگی در تجارب اوج است را میتوان «سرحال» نامید و چه موهبتی از این بالاتر که انسان اوج را در شورعشق الهی تجربه کند و در وجد و سرور حضور او غوطه ور باشد. چنین انسانی در شعف و سرور همیشگی است، در مجلد دوم کتاب «شور عشق الهی» آمده است:«وقتی حضرت حق درک شود، در حال انجام هر کاری که باشید، بهتمامی از خود بیخود میشوید و مستی شما را میرباید. نقابها فرو میافتد و پاسخ هر سوالی را که میخواهید بدانید، دریافت میکنید.» و روح وجد و سرور حقیقی را در نمییابد مگر هر روز حضور او را به خود یادآوری کند و هر آن خود را به او پیوند دهد.
«تقویم معنوی» با ترجمه مهین میلانی با هدف یادآوری هرروز حضور خداوند به انسان نوشته شده است. این کتاب که به قلم یوگی بزرگ هندی پراماهانسا یوگاناندا است، دربردارنده اندیشههایی الهام بخش برای هر روز است که در آغاز روز و به هنگام خواب میتوان پیام آن روز را خواند و در طول روز در ذهن یادآوری کرد تا اندیشه حضور الهی در زندگی استمرار یابد. مهین میلانی، خود میگفت:«در درون هر انسان جوهری الهی است.»
مهین میلانی به خانواده مهاتما گاندی و فلسفه پرهیز از خشونت علاقه ویژهای داشت و کتابی نیز از خانم ایندیرا گاندی با نام «ندای مردم، ایمان من» ترجمه نمود و زیستن سالکانه خود او نشان آن است.
کتابهای دیگر او «اختلالات پیش از قاعدگی»، «مدارا با بیمار اسکیزوفرن» و کتاب «صخره را رهاکن» که به قدمهای ششم و هفتم دوازده قدم معنوی میپردازد و برای کمک به معتادان الکلی و تمام مردم در کنار آمدن با ترسها و خشمهایشان اختصاص دارد، همه و همه بیانگر توجّه او به رنج انسانها و اقدام «آگاهانه» و «مسئولانه» در جهت تخفیف رنج انسانهاست.
آخرین کتابهای منتشر شده مهین میلانی مربوط به نوزادان است. «تولد بدون خشونت » اثر دکتر فردریک لوبوایه که مفهوم تولد را در سراسر دنیا متحول کرده است و به این امر میپردازد که چگونه باید محیطی عاری از تنشبیه محیط پیش از تولد برای نوزاد فراهم کرد، چرا که تولد بدون خشونت بخش قابل توجهی از بهزیستی فرد بزرگسال را تضمین میکند. و «دستان مهربان» به قلم همین نویسنده، که به مادران جوان آموزش میدهد چگونه از طریق ماساژ عشق را به نوزادان خود انتقال دهند و آنها را نیرومند سازند. مهین میلانی کتابهایی در زمینه نوجوانان در دست ترجمه داشت که شامگاه بیست و نه شهریور رهسپار دنیای نور شد.
او زندگی را هر لحظه، نوبهنو میزیست و تا پایان زندگی از تماشای هنر، ترجمه یک کتاب، طعم یک چای و گپزدن درباره شیوههای متعالی زیستن و مهرورزیدن به دیگران لذّت برد.
هر نفس نو میشود دنیا و ما
بی خبر از نو شدن اندر بقا
کتابنامه زندهیاد مهین میلانی
زن در هند: پادمینی سن گوپتا، 1345، سفارت کبری هند.
آموزش و پرورش کهن و نوین: ای.بی کاستل، 1349، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
ندای مردم، ایمان من: ایندیرا گاندی، 1363، نشر طوس.
ایوان مخوف: هنری ترویات، 1364، نشر رسام.
بلوغ در ساموا: دکتر مارگارت مید، 1365، نشر ویس.
اختلالات پیش از عادت ماهانه: دکتر نیلز لارسن، 1362، نشر درسا.
انسان در جستجوی معنا: دکتر ویکتور فرانکل، 1366، نشر درسا.
هنر انسان شدن: دکتر کارل راجرز، 1376، نشر فاخته.
زندگی در اینجا و اکنون: دکتر آبراهام مزلو،چاپ 1381، نشر فراروان.
تقویم معنوی: پراماهانسا یوگاناندا، چاپ 1383، نشردرسا.
معنادرمانی: دکتر ویکتور فرانکل،چاپ 1390، نشر درسا.
صخره را رها کن: نوشته بیل تاد و سارا اس. چاپ 1391، نشر لیوسا.
13. مدارا با بیمار اسکیزوفرن: استیون جونز و پیتر هیوارد، 1393، نشر فراروان.
کشف وجود: دکتر رولومی، 1395، نشر دانژه.
شور عشق الهی، دایا ماتا،1395، نشر لیوسا.
دستان مهربان: دکتر فردریک لوبوآیه، 1396، نشر علم.
تولد بدون خشونت: دکتر فردریک لوبوآیه، 1398، فرهنگ نشر نو - آسیم.
نظر شما