احمد جولایی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات نمایشی در نشست «چهار حلقه ادبی در ادبیات فارسی» به معرفی تاریخ شکلگیری و سبک نوشتار در حلقههای ادبی شامل اسطوره، افسانه، رمانس و رمان پرداخت.
این مدرس و پژوهشگر با تاکید بر اینکه یک ادیب مانند مخترع است که با واژگان مادری به سرآمدگی میرسد، ادامه داد: در ادبیات اسطورهای نویسنده مشخصی وجود ندارد و شخصیتهای داستانها الههگونه و ایمانی و اتقانی هستند.
جولایی با بیان اینکه در ادبیات اساطیری با شکلگیری آیینهایی چون قربانیکردن برای ایجاد ترحم در طبیعت یا دورماندن از خشم آن روبهرو میشویم، افزود: اساطیر دارای دو منشا گیاهی و حیوانی هستند که بهعنوان نماد و مظهر به کار رفتهاند. بهعنوان نمونه نارسیس (نرگس) گیاهی است که میگویند دختری زیبا بوده که از ترس بدخواهان به زیرِ زمین رفته است.
وی گفت: شخصیت اسطورهای زمان و مکان خاصی ندارد و «فعال ما یشاء» است. انسان در این دوره ادبی با واژه جمعیت و لشکر شمرده میشود و ارزش چندانی ندارد.
این نویسنده و محقق ادبیات نمایشی عنوان کرد: دوره اساطیری فرسایش زیادی داشته و سابقه ادبیات اساطیری به 815 کرت اوستا میرسد. با ورود اسکندر و حکومت 90ساله سلوکیان حکومتهای ملوکالطوایفی شکل گرفتند و اسطورههای بزرگ کارکرد خود را از دست دادند. بهتدریج احیای اوستا و نگارش زند و سپس سادهنویسی و عامه فهم ساختن آن با نگارش پازند را شاهد شدیم.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه شاهنامه فردوسی از معدود آثاری است که به ادبیات اسطورهای ایران اشاره کرده است، گفت: در عین حال بخش اساطیری شاهنامه تنها 20 درصد مطالب آن را تشکیل میدهد؛ چراکه فردوسی در نقل اساطیر شتابزدگی داشته و یا برخی اطلاعات به وی نرسیده است.
جولایی درباره رابطه نمایشهای آیینی و اساطیر ایرانی عنوان کرد: نمایشها بهنوعی بازسازی اساطیر برای ایجاد ارتباط انسان میان اعمال و داشتههایش بوده است که بیشتر به تغییر فصلها و بازسازی اتفاقات گذشته اشاره دارد. این اساطیر دارای ظرفیت بالای نمایشی هستند و با موسیقی و یا بدون موسیقی اجرا میشوند.
وی از افسانه به عنوان دومین حلقه ادبی یاد کرد و توضیح داد: افسانهها خردهفرهنگهایی هستند که حول اسطوره شکل میگیرند و مرزی میان رمانس و واقعیت به شمار میروند. در این حلقه انسان به محیط اطراف خود آشناتر شده و شخصیتها ضمن داشتن وجوه انسانی ترکیبی از انسان و اساطیر هستند. در این دوره انسان با فلسفه زندگی و مرگ نیز درگیر شده و با موضوعاتی چون پیداکردن راز خلقت، تولد، مرگ و زندگی پس از مرگ بسیار مواجه هستیم. شخصیتهای افسانهای میرا هستند؛ ولی عمری طولانی دارند؛ از حمایت نیروهای آشکار و پنهان متعددی بهره میگیرن؛ و گرههای داستانی نیز اغلب ساده هستند. از نمونه این حلقه ادبی میتوان به داستانهای بخش پهلوانی شاهنامه و نیز هزار و یک شب، کلیله و دمنه و بسیاری کتابهای دیگر اشاره کرد.
غلبه قالب ادبی شعر در حلقه رمانس
جولایی از رمانس به عنوان حلقه سوم ادبی یاد کرد و گفت: در رمانس -که به معنی عاشقانه و دلخواه است- بیشتر از قالب ادبی شعر استفاده میشود که ظرافت بیشتری دارد و فرهیختگی زبانی و گزینش دقیق کلمات در آن مشهودتر است. رمانس را میتوان در ادبیات تعلیمی، حماسی و غنایی و در آثار امثال رودکی، ناصرخسرو و غیره جست. در این دوره انسان دیگر نیمهخدا نیست؛ ولی شخصیت اصلی داستان وجههای خاص و متفاوت دارد که اساس داستان بر مبنای آن شکل گرفته است و به نوعی میتوان عنوان ادبیات شوالیهگری را به آن داد. در ادبیات رمانس عمر و نیز سفرهای طولانی را نداریم و موضوعات اصلی آتن شامل عشق، ثروت، نیکی، بدی و ناکامیهای بشر است.
وی افزود: حلقه چهارم که به دنبال حوادث جدید جهان و افزایش ترجمه و آشنایی با غرب شکل گرفت، شامل دوران خلق رمانهای چالشانگیز است. همچنین در این دوره با سفرنامهنویسیهای تاریخی و سادهشدن زبان نگارش روبهرو شدیم. میتوان گفت سال 1300 و شکلگیری «یکی بود یکی نبود» جمالزاده و نیز شعر نیمایی آغازگر این حلقه اصلی ادبی بود که به دنبال آن حلقههای ادبی معاصر نیز به تدریج شکل گرفتند.
نظر شما