انتشار همزمان هفت نمایشنامه اقتباسی برای کودکان و نوجوانان رخداد مهمی است؛ هم در گستره هنر و هم در عرصه این گروه سنی. گفتوگوی پیش رو نگاهی دارد به وجوه اهمیت آثار تازه مریم کاظمی و نیز رویکرد و کارکرد آنها.
مریم کاظمی در سال ۱۳۴۴ در تهران چشم به جهان گشود و در بیستویکسالگی از هنرکده آزاد هنرپیشگی آناهیتا زیر نظر زندهیاد مصطفی اسکویی فارغالتحصیل شد. او همچنین در سال ۱۳۷۲ مدرک کارگردانی و بازیگری را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دریافت کرد.
مریم کاظمی بنیادگذار و سرپرست گروه تئاتر مستقل است و امسال نخستین جشنوارهی آموزشی تئاتر پنجمک را سرپرستی و برگزار کرده است.
نشر گیسا در مهرماه امسال هفت نمایشنامه نوشتهشده از سوی مریم کاظمی برای کودکان و نوجوانان را منتشر کرده است. به این مناسبت گفتوگویی با ایشان انجام شده که در ادامه میخوانید:
از هفت عنوان نمایشنامهای که از شما در مهرماه 1400 منتشر شده، سه نمایشنامه - "شاهزاده و گدا"، "بابا لنگ دراز" و "پیتر پن" - از ادبیات کلاسیک و جهانی کودک و نوجوان، سه نمایشنامه - "پشم طلایی"، "هانسل و گرتل" و "پری دریایی" - از افسانههای عامیانهی غیرایرانی و یک نمایشنامه از اساطیر ایرانی - "آرش کمانگیر" - اقتباس شده است؛ چرا اقتباس؟
انگیزهی نوشتن این نمایشنامهها بر اساس داستانهای مشهور، به شیوهی آموزشی کلاسهای تئاتر ما تحت عنوان «آموزشگاه تئاتر مستقل» بازمیگردد. در واقع من داستانهایی را برای مطالعه و ترویج خواندن به هنرجویان در ردههای سنی مختلف معرفی میکردم.
همچنین از آنها میخواستم داستانها یا کتابهای مورد علاقهشان را هم معرفی کنند. آنها باید با دقت در جزئیات و شخصیتها، داستان را میخواندند. بعضی از این داستانها به انتخاب خود هنرجویان برای تبدیل به نمایشنامهشدن، انتخاب شده است و سپس به نسبت تعداد هنرجویان و نقشها، نمایشنامهها را بر اساس داستانها اقتباس کردم و نوشتم؛ و اولین اجرای صحنهای این نمایشنامهها با گروه هنرجویان دورهای است که این داستان را انتخاب کردهاند؛ و عکس آنها در پشت جلد هر کتاب نمایشنامه آمده است.
این موضوع در مورد «نمایشنامه آرش کمانگیر» کمی متفاوت است. هستهی اولیه گروه آرش کمانگیر، از قدیمیترین هنرجویانی هستند که سال 1396 کار پایانیشان را با اجرای نمایشنامههای "سه بچهخرس"، "قورباغه خوشحال" و "این ما هستیم" انجام داده بودند. سال بعد، آنها برای این که عضو گروهی باشند و متفرق نشوند، به پیشنهاد و با مشورت گروه، تصمیم گرفتیم برای اجرا، حماسهای ایرانی را انتخاب کنیم و میان داستانهای شاهنامه و آرش کمانگیر، قرعه به نام آرش افتاد و نقطهی عطف نمایشنامه، منظومه آرش سرودهی سیاوش کسرایی است. با تحقیق و تلفیق مطالب زیادی که از کتابهای مختلف و یا اطلاعات اینترنتی، نمایشنامه آرش کمانگیر نوشته شد.
چه ویژگیها و درونمایههایی سبب گزینش این آثار برای اقتباس نمایشی برای کودکان و نوجوانان بود؟
چند گزینه در نظرم بود:
- جزو ادبیات کودک و نوجوان باشد.
- با توجه به رده سنی بچهها، داستان جذابی برای آنها باشد، و به اندازهی کافی ساده و سرگرمکننده باشد و آنها را به مطالعه تشویق کند.
- شخصیتهای باورپذیر و قابل فهم داشته باشد.
- فیلم یا انیمیشن داستان را کودکان یا نوجوانان دیده باشند و فضای طرحشده در داستان را باور کنند.
درباره چگونگی روند نگارش اقتباسی و تبدیل آنها به نمایشنامه برای کودکان و نوجوانان توضیح بفرمایید؟
نخست شخصیتهای نمایش را از دل داستان انتخاب میکنیم. سپس رویدادهای مهم و پیشبرنده را انتخاب میکنیم و کنار هم میچینیم. در مرحله بعد به این پرداخته میشود که چگونه از توصیفهای داستان بگذریم و آنها را به دیالوگ و خردهرویداد تبدیل کنیم. اگر لازم باشد از شخصیتهای کلاسیک راوی در نمایشنامهها استفاده کنیم، چند نمونه واژگان انتخابی خواهیم داشت که کمکم بهترین و مناسبترین آنها جای خود را پیدا خواهند کرد.
آیا متن نمایشنامههای منتشرشده در روند کارگاههای آموزشی نوشته شد و یا متنها پیشتر آماده بودند؟
معمولا بین دورههای کلاس آموزشی و دورههای اجرایی، فاصلهی زمانی داریم. هنگامی که داستان انتخاب و نقشهای کلیدیتر از سوی بچهها تعیین و تقسیم شده باشد، تا شروع اولین تمرینها برای آمادهسازی اجرا، نمایشنامه را مینویسم. گاهی متن نمایشنامه کامل است و گاهی در روند کار آن را تغییر میدهم یا چیزی را به آن اضافه و یا کم میکنم؛ ولی بدون متن شروع به تمرین اجرا نمیکنیم.
آیا این اقتباسهای نمایشی ادامه دارد و یا تنها همین هفت عنوان خواهد بود؟ چه کارهای دیگری در اینباره در دست نگارش دارید؟
در واقع این قصد را ندارم که هر سال هفت نمایشنامهی اقتباسی برای کودکان و نوجوانان بنویسم؛ ولی قصد دارم نمایشنامههای را که پیش از کرونا اجرا کردهایم، چاپ و منتشر کنم؛ و ممکن است امسال یک یا حداکثر سه نمایشنامه بنویسم.
این هفت نمایشنامه دستاورد چند دورهی آموزشی بود که به دلایلی نتوانسته بودیم اجرا کنیم؛ و تصمیم گرفتم همه را در قالب یک جشنواره برگزار کنم که هم انگیزه و هم جهت به هنرجویان بدهد برای شرکت در یک رویداد هنری در کنار گروهشان.
هنرجویان جدید داستانهای خودشان را دارند و این داستانها تبدیل به نمایشنامه خواهد شد.
با توجه به پیشینه دو دهه پویا و خلاق شما در ادبیات نمایشی کودک و نوجوان ایران، خواهشمندم دیدگاه و تحلیلتان را از این شاخهی ادبی بفرمایید.
از سالها پیش که گاهی تکهای برای اجرا یا کلیپهای تصویری و یا تکههای نمایشی کوتاه برای تلویزیون یا تئاتر مینوشتم، متوجه شدم که آنها بیش از آن ساده هستند که پاسخگوی دنیای پیچیدهی بزرگسالی باشند. این الگو و درسی برایم بود که خودم را در ادبیات نمایشی کودک و نوجوان ارزیابی کنم.
پاسخم این است که نوشتن برای کودکان و نوجوانان ساده نیست؛ بلکه بسیار دشوار است؛ ولی این دشواری در تجربیات و شناخت و برگردان نمایشی آن به تکنیک کار مربوط است؛ نه به ارائهی نهایی که همان ویترین کلمات و رویدادها در کنار هم هستند.
به ادبیات نمایشی کودک و نوجوان بسیار علاقهمندم و مایلم بیشتر و بیشتر تخیل کنم و بنویسم. در کودکیام مجموعه «کتابهای طلایی» انتشارات امیرکبیر برایم بسیار جذاب بود و هر هفته با چند کتاب داستان از کتابخانهی مدرسه به خانه میآمدم. این کتابهای مجموعهای از ادبیات داستانی غنی جهان را به صورت خلاصه برای کودکان و نوجوانان گردآورده بود و بهسادگی خواننده را تشویق میکرد تا داستان اصلی و طولانیتر آن را بعدها بخوانند. من دوست داشتم این گنجینه در اختیار بچهها قرار بگیرد و دایرهی اطلاعات ادبی و نگرش آنها را گسترش دهد.*
چیزی که مهم است این است که کودکان و نوجوانانی که به مطالعه علاقه دارند، معمولا نمایشنامه نمیخوانند؛ بلکه داستان را ترجیح میدهند. باید بتوانیم ادبیات نمایشی را برای بچهها خواندنی کنیم. بنابراین معیارهای ارزیابی ادبیات نمایشی با معیارهای ارزیابی دیگر کتابهای کودک فرق دارد؛ زیرا ادبیات نمایشی کودک در ایران هنوز به شاخهای معمولی و طبیعی تبدیل نشده است. باید به نوع چاپ نمایشنامه، صفحهآرایی، قطع کتاب، فونت و جذابیتهای دیگر آن توجه شود.
خواهش میکنم دربارهی شکلگیری ایدهی آغازین و روند برپایی کلاسهای آموزشی گروه تئاتر مستقل و "پنجمک" توضیح بفرمایید.
کودکان و نوجوانان بین هشت تا ده ماه مسئولیت انجامدادن برنامههای کلاسی مدرسه را دارند؛ از این رو بیشتر کلاسها و تمرینهای تئاتری ما آخر هفته برگزار میشود. نامگذاری «پنجمک» یک بازی کلمهای با واژگان پنجشنبه و جمعه است. معمولا آموزشها را در طول سال تحصیلی انجام میدهیم و تمرینهای اجرایی را در تعطیلات تابستانی سرعت میبخشیم.
نام پنجمک برای مشخصکردن پکیج و بسته اجرایی نمایشها انتخاب شده است.
بازخورد نخستین جشنواره پنجمک را چگونه ارزیابی میکنید؟
روال جشنواره خیلیخوب پیش میرفت و ما در مسیر درستی بودیم؛ ولی به علت شرایط خطرناک همهگیری کرونا، مجبور شدیم اطلاعرسانی و تبلیغات کاری و دعوت از رسانهها و علاقهمندان و حتی تماشاگران عادی را به بعد موکول کنیم. میشود گفت که با توجه به شرایط، از دو هفته مانده به برگزاری جشنواره، سوار قطار کندرو شدیم؛ ادامه دادیم ولی کند و بدون خبر عمومی.
بنابراین بازتاب جشنواره پنجمک شامل دو بخش است: بخش پرشور و پرحرکت اولیه و بخش ساکت و آرام ثانویه. هردو بخش به هنرجویان، خانوادهها و گروه اجرایی ما این پیام را داد که ما حرکت کردیم؛ برای خودمان انگیزه و هدف یافتیم؛ اگر جاده مساعد بود، پیش رفتیم؛ وقتی به مانع برخوردیم، متوقف شدیم و منتظر تعمیر جاده ماندیم. ماسک زدیم و تا جایی که امکان داشت، کنار هم رعایت کردیم و پیش رفتیم. در خانهها نماندیم و خودمان را افسرده نکردیم.
* «کتابهای طلائی» مجموعهای چکیدهوار از 86 داستان و قصهی جهان و ایران است که جلد و صفحهآرایی همسانی دارند. این مجموعه نخستین کار برنامهریزیشدهی انتشارات امیرکبیر در گسترهی ادبیات کودکان ایران بود که از سال 1340 آغاز شد. کتابهای طلائی امیرکبیر محدود به این مجموعه نبود. بیشتر کتابهای کودکان این ناشر در «سازمان کتابهای طلائی» تهیه میشدند، اما تنها این مجموعه به کتابهای طلائی نامدار شدند. نزدیک به نیمی از کتابهای این مجموعه را «محمدرضا جعفری» به فارسی برگردانده است. (برای آگاهی بیشتر، نگاه کنید به: محمدی، محمدهادی و زهره قایینی، «تاریخ ادبیات کودکان؛ ادبیات کودکان در روزگار نو 1340 – 1357»، جلد 8، صفحههای 292 تا 295).
نظر شما