در بخشی از کتاب میخوانیم:
«مرد نابغه گفت داریم نزدیک میشویم. اهالی شهر شکلاتی از دور سفینه را دیدند و با خوشحالی به استقبال آنها آمدند، کولار پادشاه شهر شکلاتی که از دیدن آنها بسیار خوشحال شده بود، توضیح داد که سفینهشان خراب شده است و آنها مشغول درست کردن یک سفینه جدید هستند، ولی به مشکل برخوردند، اما با آمدن مرد نابغه مشکلشان حل خواهد شد.
او به مایا و رایان بهخاطر شجاعت و همدلی که داشتند، تبریک گفت و اینکه توانستند یک معمایی را حل کنند که بقیه بچهها تسلیم آن شده بودند.
در سیاره شکلاتی حسابی از آنها پذیرایی شد و مایا و رایان از اینکه توانسته بودند پادشاه مهربان را از نزدیک ببینند، بسیار خوشحال بودند و به او گفتند که بچههای زمینی چقدر او را دوست دارند؛ نه فقط به خاطر شکلاتهایی که میفرستد، بلکه آنها فهمیدهاند که او چه قلب مهربانی دارد و این توجهی که به آنها میکند از همهچیز مهمتر است.»
چاپ اول این اثر در 20 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 25000 هزار تومان از سوی انتشارات فرهوش راهی کتابفروشیها شد.
نظر شما