سه کتاب تازه منتشرشده انتشارات «راه یار» رونمایی شد؛
شهیدی که خودش اسم کتاب خاطراتش را انتخاب کرد/ بیلیاردبازی که شهید مدافع حرم شد
نویسنده کتاب «کشکول میرزا جوادآقا» گفت: هر وقت با خانواده شهید گفتگو میکردم، خیلی اشک میریختم؛ ولی هر وقت با رفقای شهید صحبت میکردم، آنقدر میخندیدم که گونههایم درد میکرد؛ از بس که شهید جواد کوهساری، عجیب و غریب بوده است.
در بخش ابتدایی این برنامه، سردار ناظری با اشاره به اینکه خود مدیر یک انتشارات و از فعالان این حوزه است، بیان کرد: ما توانستهایم در چهل و خردهای سال بعد از انقلاب به شکل خیلی سریعی، قدمهای پیشرفت را علیرغم اینکه مانعهای زیادی هم داشتهایم، برداریم. در بخشهایی که توانستهایم در آنها پیشرفت کنیم، وقتی نگاه میکنیم میبینیم روشهایی که اتخاذ کردهایم، پیش از انقلاب سابقه نداشته است؛ مهمترین اینها، نقش دادن به مردم در مسائل بوده است.
وی اضافه کرد: بعد از پیروزی انقلاب و وقوع جنگ، امام خمینی(ره)، فرصت خوبی را برای حضور مردم فراهم کرد و خیلی زود نقش مردم و تأثیرش در جنگ دیده شد. یعنی ما بعد از آزادسازی خرمشهر، سوار جنگ بودیم و دنبال خواستههای خودمان بودیم. یک روشی بود که بعدها خود امام هم توصیه داشت و در صحبتهایشان گفتند با این مضمون که «این کشور و حکومت برای پیشبرد کارهای خودش میتواند با نقش دادن به مردم به همه آرمانها و آرزوها و اهداف خودش برسد. متأسفانه درباره این مورد، کار همهجانبه و کاملی صورت نگرفته است. مردم همیشه در همه دورههای تاریخی حضور داشتهاند ولی این حضور مردم چگونه بوده است که توانسته در انقلاب، اینقدر جواب بدهد؛ یعنی خود روش حضور مردم هم اهمیت دارد. دفاع مقدس با روشی که امام(ره) اجازه دادمردم هم وارد شوند، یکسری مدلها و الگوهایی در سطح فردی و حتی سازمانی خلق کرده است. این الگوها خیلی مهم هستند.
موفق شدیم از حماسهآفرینان خودمان الگو بسازیم
ناظری ادامه داد: امام در خرداد سال 1358 در سخنرانیشان گفتند که اول اینکه 15 خرداد به عنوان یک حماسه را بشناسید و نیز کسانی که 15 خرداد را به وجود آوردند یعنی حماسهآفرینان را بشناسید و همچنین از آنها تجلیل کنید تا این فرهنگ حماسه آفرینی ادامه پیدا کند.
مدیر انتشارات فاتحان تأکید کرد: ما مدعی این هستیم و این کتابهای ما باید به دنبال این باشد؛ نشان بدهد که شهید و رزمنده ما در دوره ، حماسه آفریده است و ویژگیهایی دارد که دیده نشده است. این شهدا کار خودشان را انجام دادهاند و امروز این حماسهها باید به گوش همه برسد، دقیقا مانند صحبت دکتر شریعتی که گفتند امروز حسین(ع) کارش به پایان رسیده است و نوبت زینب(س) است که از این حماسه دفاع کند. مرحله سوم تجلیل از حماسهآفرینان است. این تجلیل تنها اسم یک خیابان را به اسم یک شهید گذاشتن، نیست بلکه طیفی از کارها میتواند باشد و مهمترینشان این است که الگوی رفتاری این فرد دربیاید و به نسل بعد انتقال داده بشود، یعنی از شهید تجلیل شده است. اینکه در هر مراسمی اسمی شهیدی را ببرند یا اسم خیابان را به اسم شهید بگذارند؛ این پایینترین تجلیل از شهید یا خانوادهاش میباشد. بالاترین مرتبه تجلیل آن است که بتوانند الگوی آن را دربیاورند و به بقیه منتقل کنند و این بهاصطلاح خط ادامه پیدا کند. عدهای معتقد بودند که جنگ به پایان رسیده و رو به افول و فراموشی است ولی وقتی صحنههای دیگری مانند همین جنگ سوریه و عراق بهوجود آمد، معلوم شد که خیر ما موفق شدیم از حماسهآفرینان خودمان الگو بسازیم و آن را انتقال بدهیم.
مسئول ادبیات پایداری سازمان حفظ و نشر آثار دفاع مقدس سپاه با اشاره به کتابهای رونماییشده، گفت: کتاب «کشکول میرزا جواد آقا» را که توانستم بخوانم، تقریبا به این الگو نزدیک شده و البته در مقدمه آن هم به این مسئله پرداخته شده که عوامل کتاب هم به دنبال این الگوها هستند. در واقع، هر شهیدی، یک الگوی خاص دارد و این کار نویسنده و ناشر را خیلی سخت میکند.
شهدا مثل جوانهای امروز بودند
در بخش دیگری از مراسم، گلعلی بابایی، از نویسندگان دفاع مقدس و ادبیات پایداری در سخنانی اظهار کرد: من به دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و انتشارات «راه یار» تبریک میگویم که در این مدتی که پا گرفته، توانسته آثار خوبی را در حوزه جبهه مقاومت و مسائل کشور تولید کند و این سه اثری هم که رونمایی میشوند، این مسائل را در خودشان دارند.
این نویسنده دفاع مقدس گفت: اولین کتاب همین «کشکول میرزا جواد آقا»؛ روایتهایی از شهید مدافع حرم جواد کوهساری است در تاریخ 26 تیر 94 در شهر فلوجه عراق در جنگ با داعش شهید شد به قلم برادر عزیزمان محمدمهدی احمدیان نگاشته شده است که این هم جای تبریک دارد که الحمدلله مجموعه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب، نویسندههای جوان را معرفی میکند و به آنها میدان میدهد.
وی ادامه داد: ویژگی کتاب، این است که وقتی زندگینامه کتاب شهید کوهساری را مطالعه میکنید، میبینید که شهید دقیقا مانند همین جوانهای امروزی است و چیزی اغراق نشده. در حقیقت هم همینطور است ما باید تلاش کنیم شهدا را که مثل همین جوانها هستند، به جامعه نشان بدهیم که این ویژگی در این کتاب هست و ساده و روان نوشته شده است و شهید را هم همانطور که بوده گفته و یک ویژگی خیلی خاصی کتاب، این است که مسجد و فضای مسجد را خیلی زیبا روایت گرده است. در یکی از این دیدارهایی که خدمت رهبر انقلاب رفته بودیم؛ ایشان درباره پرداختن به فضای مسجد خیلی تاکید داشتند. بعد از پیروزی انقلاب، مساجد رونق گرفتند و از رونق مسجدها بود که انقلاب رونق گرفت و در دفاع مقدس هم بچههایی که به جبهه میرفتند، بیشتر در مساجد جمعهایشان شکل میگرفت که در این کتاب به خوبی گفته شده است حتی میشود گفت اینقدر که به مسجد در کتاب پرداخته شده به شهادت شهید کوهساری پرداخته نشده، ولی این مسئله لازم بوده است. خیلی افراد فکر میکنند بعد از جنگ و دوره اصلاحات و سازندگی و... مساجد کمرونق شدهاند ولی در این کتاب میبینیم که جمعهای خوبی در مساجد شکل میگیرد و پاتوق بسیاری از مدافعین حرم، همین مساجد بودند. «کشکول میرزاجواد آقا»، خوشخوان و روان است و من به نویسنده تبریک عرض میکنم.
بستر اصلی پیروزی در جنگ، در خانوادهها بوده است
بابایی در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: کتاب دوم یعنی «مرضیه» زندگینامه مادر شهید مدافع حرم حجت اسلام محمود تقیپور است، خانم بیبی مرضیه میر رضایی. این شهید اربعین سال 96 در سوریه به شهادت رسیدند. این تاریخ، تاریخی است که جنگ صحرا و بوکمال جریان داشته که در نهایت، شهید سلیمانی نابودی داعش را اعلام کرد. خیلی جالب است که این مادر شهید علیرغم مسن بودنش، نکات ریزی را از فرزند شهیدش بازگو کرده است که به نظرم نقطه مثبت کتاب است و خاطرات متنوع درباره شهید گفته شده است.
این نویسنده با اشاره به جسلهای که با خانم خزعلی، معاون امور زنان ریاستجمهوری داشته، افزود: در آن جلسه، محور اصلی صحبتها بحث مادران و همسران بود، مطلبی که من آنجا اشاره کردم این بود که آقای سرهنگی تعبیری دارند که «جنگ شاید بهظاهر در پشت خاکریز و مناطق عملیاتی جریان دارد و آنجا جنگ شکل میگیرد ولی بستر حوادث آن، بیشتر در خانهها و شهرها و روستاها و کوچهها بوده است.» وقتی به این زندگینامهها و خاطرات مادران و همسران شهدا مراجعه میکنیم میبینیم که واقعا همین است، اگر اینها تبیین و گفته بشود ارزش کار این مادران و خانواده های شهدا بیشتر دیده میشود.
«مرضیه» رنگآمیزی هنرمندانهای دارد
وی در ادامه گفت: ایرادی که من به نویسنده کتاب «مرضیه» دارم این است که مقدمهای بر کتاب ننوشته البته یک موخره دارد ولی واقعا نمیدانیم که این کتاب کلا مستند است یا مستند داستانی، چون بعضی قسمتها نشان میدهد که داستانی باشد یا به قول رهبر انقلاب، رنگآمیزی هنرمندانه شده باشد اما در هر صورت، «مرضیه» کتاب خیلی خوبی است و انشاءالله به جامعه معرفی بشود و خانواده ها با این سبک زندگیها بیشتر آشنا بشوند.
وی در ادامه سخنانش با اشاره به کتاب «پاتک علیه پیتوک»، بیان کرد: این کتاب، در واقع روایتی داستانی از زندگی شهید سیدهادی سلطانزاده است. این شهید 30 مرداد 93 شهید شده است یعنی دقیقا همان سال اول و دومی که هنوز چیزی به نام مدافعان حرم معنا نداشت و اگر کسی در سوریه شهید میشد به صورت قاچاقی میآوردند و میگفتند مثلا در غرب کشور شهید شده است. مظلومیت این شهدا خیلی بیشتر است. تقریبا از زمانی که شهید همدانی به شهادت رسید دستور داده شد که دیگر این موضوع مخفی نباشد و این تابو شکسته شد.
بابایی با اشاره مجدد به تاریخ شهادت شهید سلطانزاده، تصریح کرد: این شهدا، در آن مقطعی که ارتش سوریه، آنها را نمیپذیرفت میخواستند خودشان را تحمیل کنند، در این باره باید به طور مفصل بحث شود ولی این شهدایی که در آن مقطع رفتند، بصیرتشان خیلی بالا بود. ویژگی جالب شهید سلطانزاده این است که باشگاه بیلیارد داشتهاند و به عنوان نیروی مقاومت به جنگ سوریه رفتند. این خیلی عجیب است یعنی از همان تحولهایی است که یکدفعه در وجود طرف پیدا میشود. این نشان از قدرت الگوهای صحیح است که یک بیلیاردباز را به یک مدافع حرم تبدیل میکند.
این نویسنده حوزه ادبیات پایداری با اشاره به خاطرهای گفت: سال 97 در نمایشگاهی در لبنان شرکت کرده بودیم، یک روز به دیدار چند خانواده شهید در جنوب لبنان رفتیم، اکثر این خانوادهها در خانههایشان کنار عکس شهید، کتاب شهید ابراهیم هادی، شهید همت یا شهید شارخ ضرغام بود که بود به عربی ترجمه شده بودند و خانواده شهدا میگفتند شهید این کتابها را زیاد میخوانده است. این موارد تاثیر چنین کتابهایی است. خسته نباشید میگویم به عوامل این کتابها و امیدوارم که فتح بابی بشود برای پرداختن بیشر به شهدای استان خراسان چراکه شهدا زیادی دارد که کمتر به آنها پرداخته شده است.
اسم کتاب را شهید انتخاب کرد
محمدمهدی احمدیان، نویسنده کتاب «کشکول میرزاجواد آقا» و مدیرگروه تاریخ شفاهی «مدافعان حرم» دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب نیز در این برنامه در سخنانی اظهار کرد: ما در مجموعه خودمان شعاری داریم که هنر بعد از اندیشه است و بر همین اساس، در حوزههای مختلفی که دست به کار شدهایم و خروجیهایی تولید کردهایم. یکی از این بخشها، مدافعان حرم و جبهه مقاومت است. در بحث اندیشهای، در کارگروهی که داریم با کسانی که در این حوزه تأملات و مطالعاتی دارند، تبادل نظر میکنیم تا جهت کارها و خروجیهایمان را مشخص بکنیم. امیدوارم این کتاب و کتابهایی که در آینده که از این کارگروه منتشر میشود، تاثیر خودش را در سیستم الگودهی که سردار ناظری گفتند، داشته باشد و در در دل و جان مخاطب اثر بگذارد.
وی افزود: ما در کارگروه مدافعان حرم، تمرکزمان روی بحث مدافعان حرم است منتها دست به یک سرفصلگشایی زدهایم، احساس میکنیم شکر نعمت مدافعان حرم و این اتفاقی که در چهل سالگی انقلاب اسلامی افتاده، این است که به همه سرفصلها و موضوعات این قصه نگاه کنیم نه فقط شهدا و خانوادههایشان بلکه به زنان و نقش آنان در دفاع از حرم و یا پدران شهدا که پرداخت آنچنانی درباره اینها نشده، میپردازیم.
احمدیان درباره نحوه آشناییاش با سوژه کتاب خود و خانواده شهید کوهساری، بیان کرد: در واقع آشنایی ما با خانواده شهید جواد، به هفتمین جشنواره عمار در مشهد برمیگردد که در آن برنامه مجری بودم و در آنجا برای تقدیر از خانواده شهید ابوسجاد، مادر شهید کوهساری را دعوت کرده بودیم. من با خودم فکر و خیال می کردم که مثلا این مادر شهید کوهساری که قرار است روی سن بیاید احتمالا پیرزنی رنجور و غمگین است، ولی وقتی آمدند دیدم یک خانم با وقار و باجبروتی هستند، جا خوردم؛ این اولین برخورد و آشناییمان با مادر شهید بود که بعد از آن کمکم مصاحبهها شکل گرفت.
نویسنده کتاب «کشکول میرزاجواد آقا» ادامه داد: هر وقت با خانواده شهید گفتگو میکردم، خیلی اشک میریختم ولی هر وقت با رفقای شهید صحبت میکردم اینقدر میخندیدم که گونههایم درد میکرد، از بس که شهید کوهساری، عجیب و غریب بوده است. این مصاحبهها باعث شد که خودم خیلی به شخصیت شهید علاقهمند بشوم و دوست داشته باشم که حرکتی برای ایشان انجام بشود، با وجود اینکه نه نویسندهام و خودم را در این حد نمیدانم، به خودم اجازه دادم که صرفا به خاطر علاقه بسیار زیادی که به شهید پیدا کردم، شروع کنم دستی به مصاحبهها بزنم.
احمدیان با اشاره به محتوای فصلهای کتاب، گفت: شهید کوهساری، زمانی که وارد نیروی انتظامی میشود، نیاز شدیدی به گزارشنویسی پیدا میکند، به همین خاطر شروع میکند به خواندن کتابهای مختلف که بتواند معادلها و مترادفهای کلمات را یاد بگیرد. از آنطرف هم اخلاق خاصی داشته که میگفته جواب «های»، «هوی» است، «بزنی»، «میزنم» یعنی چه در لفظ و چه درگیری فیزیکی کم نمیآورده است. یک روز به یکی از دوستانش میگوید که خیلی دوست دارم کتابی بنویسم که در آن معادل مودبانه کلماتی را که مقداری بیادبانه است، بیاروم که وقتی کار به درگیری لفظی میکشد بتوانی مودبانه جواب بدهی و کم هم نیاوری و میگوید که دوست دارد اسم این کتاب را «کشکول میرزا جواد آقا» بگذارد. ما در این کتاب، سعیمان این بوده که اینجور لفظها، شوخیها و مرام شهید جواد کوهساری را بیاوریم، به همین خاطر اسم کتاب را همانطور که خود شهید دوست داشته، «کشکول میرزا جواد آقا» گذاشتیم.
نظر شما