به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، امسال در گاهشمار ایرانی دو رویداد دینی در یک روز (۲۵ دسامبر ۲۰۲۴ زادروز مسیح (ع) و روز خورداد از ماه دی ۳۷۶۲ مزدیسنی (پنجم دیماه) درگذشت زرتشت اسپنتمان) به دلیل سال کبیسه با هم در یک روز ثبت شده است؛ برآنیم تا با معرفی کلیسای چوپان در کنار رود ارس و با نگاهی به انجیل متی، زاده شدن مسیح را از دیدگاه سه مُغ زرتشتی روایت کنیم.
در مسیر جلفا به دیر استپانوس مقدس ابتدا به معبد کوچکی در کنار رودخانه ارس میرسیم که کلیسای چوپان نامیده میشود. وجود کلیسا در این منطقه نشانگر وجود روستایی ارمنینشین در این محل است که امروزه از آن اثری نیست.
سن مارتن جهانگرد و دانشمند فرانسوی قرن نوزدهم میلادی در سفرنامهاش از روستایی به نام وارماچار در این محل یاد میکند که به هنگام بازدید او هنوز آباد بوده است. وی از جلفای قدیم (جوقا) که در آن سوی ارس قرار دارد سخن به میان میآورد شهری که بارها ویران و باز آباد شده بود اما ضربه مهلکی که به دست نیروهای عثمانی بر آن وارد شد جبرانناپذیر بود و دیگر به جز نامی و ویرانههایی از آن برجای نماند.
این کلیسا در زمان حکومت صفویان (قرن ۱۶ میلادی) تاسیس شده و بیش از ۵۰۰ سال قدمت دارد. برخی کارشناسان تاریخ دقیق ساخت کلیسا را ۱۵۱۸ میلادی (۸۹۷ خورشیدی) عنوان کردهاند.
کلیسای چوپان در زبان محلی به «ناخیرچی» مشهور است. طبق روایتی گفته میشود این کلیسا محل عبادت چوپانهای ارمنی منطقه دره شام بوده است. براساس روایتی دیگر، دو کلیسا به همت دو برادر چوپان بنا شده که یکی در این سمت رودخانه ارس و دیگری دقیقاً رو به روی آن واقع شده بود ولی متاسفانه تخریب شده است.
کلیسا از سنگ لاشه که عمدهترین مصالح موجود در منطقه محسوب میشد، ساخته شده است. سطح دیوارهای داخلی با گچ پوشانده شده ولی دیوارههای خارجی نمای سنگی خود را حفظ کرده است. دیوارههای داخلی با طاقهای جناغی شکل، به سقف متصل است. یک گنبد کوچک دایرهایشکل بر بالای سقف کلیسا خودنمایی میکند. در بدنه این گنبد نورگیرهایی تعبیه شده تا در طول روز، نور محیط داخل را تامین کند. این گنبد اخیراً مرمت شده و با رنگی که روشنتر از بدنه اصلی کلیسا مینماید، بر بالای آن خودنمایی میکند. فضای داخلی کلیسا خیلی کوچک است، به طوری که تنها گروهی ۱۰ نفره میتوانند برای عبادت در آن حضور یابند.
به گفته دو انجیل پرآوازه متی (ماتئوس) و بَرنابا سفر تاریخی سه بیگانه نزد عیسای نوزاد پس از آن آغاز میشود که ستاره پیامبر به هنگام زایشش در آسمان پدیدار میشود. آنان که بر ستارهشناسی چیرگی داشتند در پی آن ستاره تا نزد نوزاد آسمانی میشتابند و به پاس زادروزش زر، مُر و کُندر (گیاه خوشبو) به ارمغان میبرند.
در این باره انجیل متی میگوید آنان نخست پس از پدیداری ستاره مسیح بیدرنگ نزد هِرودیس (هرود بزرگ) میروند که در آن زمان به نمایندگی از روم، فرمانروای یهودیه بود. از او درباره زایش پادشاه یهود (مسیح) میپرسند، چرا که ستاره او را در آسمان دیده بودند. هرود پیش از آن نیز از کاهنان و پیشگویان شنیده بود که کریستوس یا مسیح یهودیان در بیتلحم یهودیه زاده میشود. پس آن سه فرزانه را به بیتلحم فرستاد. اما از آنها خواست که هر گاه فرزند را یافتند به او نیز اطلاع بدهند اما مردان مجوس بر پایه رویایی که دیده بودند هرود را آگاه نکردند. درونمایه رویای آنان بازگوینده کشتن عیسی به دستور هرود بود. بر این پایه آنان مسیح را از چنگال مرگ رهایی دادند. همانگونه که آنان نخستین کسانی نیز بودند که پس از زایش پیامبر ابراهیمی با او دیدار کردند و خود بیانگر جایگاه سفر و دیدار آنان با مسیح در داستان زایش او است.
سنت مسیحی که نخستین بازگوکننده این روایت است آنان را «سه مُغ» مینامد. مُغ که در انجیل متی به گونه مجوس آمده واژهای آشنا در ایران باستان است و در دوره ساسانیان به واژه موبد دگرگون شده و معنی فرزانه و اندیشمند دینی گرفت و جایگاهی والا در ردههای سازمانی دینداران ایرانی به ویژه کیش زرتشتی داشت. در متون اروپایی از دیگر نامهای این سه مغ، میتوان به سه مجوس شرقی، سه شاه، سه پادشاه مقدس و سه فرزانه یاد کرد. در داستانهای نخستین بر پایه انجیل متی، آنها سه مرد دانا یا مجوس بودند اما در روایتهای پسین به ویژه از سده دهم پادشاه خوانده شدند. این دگرگونی هم میتوانست به ماندگاری داستان یاری برساند و هم به نهاد پادشاهی که در اروپا گسترش یافته بود رنگ آسمانی ببخشد و آن جایگاه زمینی را زیر پوشش پشتیبانی کلیسا جای دهد.
نام هر یک از این سه تن به روشنی پیدا نیست و هر یک از گزارشها نام آنان را به گونهای آوردهاند. گاه از آنان با نامهای لهراسب، جاماسب و گشتاسب یاد شده اما نوشتارهای مسیحی از آنان با نامهای کاسپار؛ ملکیور و پالتازار یاد کردهاند. مسیحیان سوریه نیز آنان را به نامهایی میخوانند که گویا ایرانی است: لرونداد، گشناساف و هرمیزداز. این سه مغ زرتشتی دیدگاه ویژهای به ستارگان داشتند و زاده شدن عیسی (ع) را به ارمغان آوردند.
زرتشت اسپنتمان هنگامی که گشتاسب کیانی و پسرش اسفندیار، فرمانروای بلخ (مزارشریف) از پایتخت بیرون رفته بودند، فرمانروای تورانی «ارجاسب» که دشمن دیرینه زرتشت بود، درنگی یافته و «تورابراتور» را با لشکر بزرگی به بلخ فرستاد؛ تورانیان دروازه شهر بلخ (مزارشریف) را درهم شکستند و هنگامی که زرتشت با لهراسب و گروهی از پیروانش در آتشکده نوبهار شهر بلخ به نیایش سرگرم بودند به زخم شمشیر وی را کشتند. روز خور از ماه دی برابر با پنجم ماه دی در ۷۷ سالگی درگذشت.
اَوِستا کتاب زرتشت، از کهنترین نوشتههای جهان و سند تمدنِ پیشرفته ایرانیان دوران باستان است. شرح تاریخچه اوستا در کتاب «دینکرد» آورده شده است.
زرتشت آموزگار و پایهگذار اندیشه و منش نیک و راستی در گیتی بود که به سه جمله کوتاه او (پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک) شناخته شده است، و از دیدگاه پژوهشگران، تنها همین سه جمله پایه بنیادین مردم سالاری و شیوه سازماندهی اندیشهها و احساسات و در پی آن پیشرفت در جهان امروز شناخته شده است. بسیاری از اندیشمندان و شرق شناسان معاصر، آموزشهای اخلاقی زرتشت را راهکار برای مشکلهای بشر امروز دانستهاند. زیرا که همه این مشکلها به علت سستی و پستی در اخلاق به وجود آمده است. آموزشهای زرتشت از قرن هفدهم میلادی مورد توجه خاص و تفسیر تاریخنویسان، فلاسفه و جامعهشناسان بهویژه اندیشمندان آلمانی بوده است که با افتخار از او یاد کردهاند.
نظر شما