بحث دفاع از حقوق حیوانات و اندیشه مخالفت با شکار و کشتار نخجیران در تاریخ فکر و فرهنگ بشری، و به ویژه در فرهنگ ما، اندیشهای بی ریشه و بدون پشتوانه نیست. این اندیشه که در ساحتهای گوناگون فرهنگ ما بازتاب یافته هیچگاه یک بحث احساسیِ صرف و بی بهره از پشتوانههای فکری و فلسفی نبوده است. کتاب حاضر به این موضوع میپردازد.
در بخشی از مقدمه کتاب میخوانیم: «گزارشی تصویری میدیدیم که در آن جلوهها و شیوههای گوناگون از خشونتهایی به نمایش در آمده بود که قومها و ملّتهای مختلف بر حیوانات روا میدارند. خشونتهایی که تنها به این سبب که همگان و به تکرار دست و دامن به آن میآلایند، به صورت عادت در آمده است و از همین روی هیچکس ضمن ارتکاب آن هیچ بیزاری و چندشی را احساس نمیکند. گوینده در خلال پخش تصویرها این خشونتها را مورد نقد و بررسی قرار میداد و رد و تقبیح میکرد. غرض آن بود تا بیننده را متوجه خشونتی کند که عادت زدگی و تکرار روزمره، زشتی آن را از دیدهها پنهان کرده است. یکی از دوستان به خنده و «افسوسکنان» در آمد که: «بهبه! چهحرفهای خوشگلخوشگلی! حرفهای سوسولی!»
این داوری البته داوریِ یک تنِ تنها نیست. داوری گروهی از مردم است. مردمی که میپندارند حرفهایی چون لزوم حفظ طبیعت و ضرورت پاسداشتن از حریم محیط زیست، به ویژه سخن گفتن از حقوق حیوانات و مخالفت با شکار و کشتار نخجیران و حرفهایی ازایندست، سرگرمی و تفننِ شماری «بچهسوسول نازکدل و احساساتی» است. این داوری ربطی هم به سرزمین و فرهنگی خاص ندارد. دوستداران محیط زیست و بهویژه حمایتگران از حقوق حیوانات در دیگر سرزمینها و دیگر فرهنگها نیز ممکن است آماج طعنههایی ازایندست قرار گیرند. آنگونه که باب تورس، جامعهشناس و صاحبنظر در زمینه محیط زیست، هم اشاره میکند دوستداران حیوانات بهراحتی ممکن است افرادی بیش از اندازه احساساتی و اهل قضاوت دیگران یا ابلهانی سرزنشگر تلقی شوند. (تورس، 1396: 6)
تام ریگان، از نظریه پردازان سرشناس در حوزه حقوق حیوانات، نیز از بیاعتنایی ریشخندآمیز اهل نظر به مبحث حقوق حیوانات در اروپای حدود دو قرن پیش سخن میگوید و گزارش میدهد که در آن روزگار اینگونه بحثها بهعنوان بحثهایی خارج از عرصه بحثهای جدی فلسفی ارزیابی میشد: «در گذشته نهچندان دور، موضوع حقوق حیوانات خارج از میدان بحث جدی فلسفی ریشخند میشد. برای مثال، در اواخر قرن هجدهم، فیلسوف سرشناس انگلیسی، تامس تیلور، «احقاق حقوق جانوران» را منتشر کرد که طرحی طنزآمیز با هدف مسخرهکردن این ایده بود که زنان میتوانند حقوقی داشته باشند. بیش از صدسال بعد، وقتی پدر جوزف ریکابی جایگاه اخلاقی حیوانات را «از جنس سنگ و چوب تشخیص» داد، به نمایندگی از راستکیشی فلسفی غالب در زمان خود سخن میراند.» (ریگان، 1397: 20) صفحه
اما اکنون روز و روزگاری دیگر است. آنچه هنوز کموبیش به پندار شماری از مردم ما «حرفهای خوشگلخوشگل» و بهاصطلاح «سوسولی» ارزیابی میشود و آنچه در اواخر قرن هجدهم در مغربزمین کموبیش به ریشخند گرفته میشد، امروزه خود شاخهای برومند از دانش است و در حوزههایی چون حوزه حقوق، فلسفه و اخلاق بحثهایی دقیق و دامنهدار را برانگیخته است و به پیدایش کتابهای خوب و خواندنی بسیاری انجامیده. به قول تام ریگان: «در سی سال گذشته مطالب بیشتری در مقایسه با آنچه در سه هزار سال گذشته نوشته شده بود، در زمینه حقوق حیوانات به نگارش در آمده است» (همان)
دفاع از حقوق حیوانات و مخالفت با شکار و کشتار نخجیران اگرچه موضوعی است که در منطقه احساسات و عواطف بشری واقع شده است اما امروزه ضرورتها و موجبهایی عقلانی و منطقی این بحث را از حوزه عواطف و احساسات انسانی به دلِ دانشگاهها و به کانون بحثها و جدالهای دقیق منطقی، حقوقی و فلسفی کشانده و رویش شاخهای از اخلاق را به نام «اخلاق زیستمحیطی» موجب شده است.
البته بحث دفاع از حقوق حیوانات و اندیشه مخالفت با شکار و کشتار نخجیران در تاریخ فکر و فرهنگ بشری، و به ویژه در فرهنگ ما، اندیشهای بی ریشه و بدون پشتوانه نیست. این اندیشه که در ساحتهای گوناگون فرهنگ ما بازتاب یافته هیچگاه یک بحث احساسیِ صرف و بی بهره از پشتوانههای فکری و فلسفی نبوده است. در این دفتر بازتابهای رنگارنگ و چشم نواز این اندیشه را در ساحتهای مختلف فرهنگ ایرانی به تماشا مینشینیم.»
در پشت جلد کتاب آمده است: «در «آهوکشی» همه قساوت آدمی برانگیخته میشود تا همه معصومیت را سلاخی کند و همه زیبایی و ظرافت و ذوق به دست همه خشونت پرپر شود و به تاراج درنده خویی رود. بزرگ ننگی است این ننگ آهوکشی. همان که مجنون نظامی گفت: «آهوکشی آهویی بزرگ است.»
در این دفتر آهوکشی به معنی عام آن، مطلق شکارافکنی و نخجیر کشی، به کار رفته است. آهو نمودار معصومیت و زیبایی همه نخجیران است. به همین سبب نخجیر کشی و شکارافکنی از همان مایه ننگ و نحوست آکنده است که آهوکشی. از نخجیر هم معنی فراگیرتر آن در نظر است: هر جانور شکاری، هر پرنده و چرنده و هر حیوان صحرایی و دریایی که در معرض تهدید آز و هوس آدمی باشد...»
نظر شما