در نشست نقد و بررسی رمان «سال سی» مطرح شد؛
زمان در «سال سی» برجستگی ویژه دارد / «سال سی» نوعی «مردمنامه» است
مرتضی شاهترابی با بیان اینکه زمان در هر روایتی جزء اساسی و بنیادین روایت است، گفت: در روایت داستانی «سال سی» یک برجستگی و اهمیت ویژه پیدا میکند. از این جهت که نویسنده روایت خودش را بر شانههای زمان سوار و لغزندگی زمان بین سالهای دور و نزدیک میکند.
ابوالفتحی در ابتدای این نشست گفت: علاوه بر خبرنگاری در حال حاضر دبیر داستان ایرانی و بخش نظریه داستان نشر نیماژم و تحصیلاتم را تا فوق لیسانس روابط بینالملل ادامه دادهام و همیشه دغدغهام ایران و مسایل آن بوده و هست.
سپس زهره عارفی کارشناس مجری جلسه، علاوه بر خواندن برخی نقدهای خوانندگان این رمان، بیان کرد: «سال سی»، در ساختار خود بافتی از فرم و محتوا را بهم تنیده است. یعنی هم به فرم پرداخته و هم به محتوا و در بُعد فرمیک خود از نام کتاب تا طرح جلد و تقسیمبندیهای داستان همه قاعدهمند بوده و انتخابها آگاهانه هستند که این امتیازی برای اثر است تا منتقد را وارد بخش دوم یعنی خوانش محتوای داستان کند.
وی اضافه کرد: کتاب میتواند خوانشهای متفاوتی را برحسب آگاهیهای خواننده، به دنبال داشته باشد و ما علاوه بر تاریخ و سیاست، به مسایلی چون اسطوره و اسطورهسازی، مسایل اجتماعی روز، مساله روانکاوی شخصیتها، تطابقهای زمانی سه دوره حال و گذشتهی نزدیک و گذشتهی دور، تراژدی عشقهای ناکام، سیاستهای پنهان در تاریخ و حتی مسایل خانواده به مثابه یک جامعه کوچک میتوانیم نظر داشته باشیم که به دلیل تنگی وقت مجبور به انتخاب یک خوانش هستیم.
در ادامه سیدمرتضی شاهترابی منتقد برنامه رمان «سال سی» را از جمله رمانهایی برشمرد که هر مخاطبی برای خواندن آن وسوسه نمیشود و بیان کرد: کتاب «سال سی»، از آن دسته رمانها و کتابهایی است که شاید هر مخاطب و خوانندهای نخواند و وسوسه نشود بخواند؛ اما وقتی وارد خوانش آن بشود و دل به داستان بدهد و خوانندهی جدی داستان باشد، لذت خودش را از داستان میبرد و بعد از خوانش داستان اقرار میکند که با یک داستان جدی مواجه است، نه یک داستان صرفاً برای سرگرمی و وقتگذراندن.
وی افزود: «سال سی» و کتابهایی از این دست، کتابهاییاند که وقتی میخوانید، دلتان میخواهد دربارهشان حرف بزنید و درباره زوایای مختلف آن گفتوگو کنید. این ترغیب و انگیختگی به گفتوگو نقطه قوت کتاب است.
در بخش دیگری از این برنامه شاهترابی عنصر زمان را محور مطالب خود در بررسی رمان «سال سی» قرار داد و بیان کرد: زمان به عنوان مفهوم بنیادین و مرکزی در رمان «سال سی» از آن جهت مهم است که رمان «سال سی»، بر شانههای زمان سوار میشود و نه فقط در «سال سی»، بلکه به تعبیر پل ریکور، هر روایتی تهی از زمان دیگر روایت نیست و به وجود نمیآید.
وی با پیشینهی بررسی مفهوم زمان، از نگاه فیلسوفانی مثل ارسطو و کانت گفت: از نگاه ارسطو و کانت، زمان یک امر ذهنی است. همچنان که در جای جای داستان «سال سی»، سهراب یک جا نشسته و ساکن است؛ اما در درون ذهن سهراب، حرکت و زمان را داریم و گذشت زمان رخ میدهد. از این نگاه اگر زمان ذهنی نباشد، اصلا زمانی نداریم. ذهن شمارندهای باید باشد که حرکت را بشمرد. اگر ذهن شمارهنده نباشد، موضوع زمان در بیرون هست، اما زمان به فعلیت و هستی نمیرسد. بنابراین وجود زمان، ذهنی است و ماهیت مستقل ندارد.
این منتقد ادبیات داستانی تصریح کرد: از طرفی زمان پیرنگ در این داستان، یک برش تقریبا یک روزه است از یک صبح تا غروب، اما زمان روایی آن یک زمان انبساط یافته و گسترش یافته است که از زمان پیرنگ به زمان سالهای قبل و حتی صد سال قبل و چه بسا قبلتر و پیشتر از آن گسترش مییابد و به انتقالی بسیار لغزنده در زمان میرسیم. روایت لغزنده است و بین امروز و گذشته نزدیک و گذشته دور جریان دارد و میلغزد و ما را با خودش به رودخانه زمان میبرد.
وی بیان کرد: به تعبیر پل ریکور، انسان حیوان روایی است و خارج از زمان نیست. بنابراین، گرچه زمان در هر روایتی جزء اساسی و بنیادین روایت است، در روایت داستانی «سال سی» یک برجستگی و اهمیت ویژه پیدا میکند. از این جهت که نویسنده روایت خودش را بر شانههای زمان سوار و لغزندگی زمان بین سالهای دور و نزدیک میکند. در این رهگذر، فقط زمان نیست که برای ما اهمیت دارد. زمان مهم است تا حرکت را برای ما نشان بدهد؛ حرکت از سنت به سوی مدرنیته. تمام کوشش شخصیت میرزاسعید در این داستان حفظ سنت است؛ حتی شده با ورود به ذهن سهراب، اما فرزندان میرزا روی گردان از سنتاند و در راه دور شدن از سنت هستند.
در پایان بخش اول این نشست، عارفی نویسنده رمان «فرمان یازدهم» گفت: این رمان را میتوان به نوعی «مردمنامه» دانست. فصل آن گذشته است که تاریخ را شاهانه و شاهنامهوار بنویسند. اینک زمان آن است که تاریخ نه از نظر و منظر دولتمردان و شاهان که از دید و نظر مردم عامی روایت و نوشته شود. چنانکه «مردمنامهها» از مردم و برای مردم نوشته میشوند. در این داستان نیز علاوه بر اشاره به این موضوع، سعی دارد دیباچه کتاب نیمهتمام میرزاسعید را افراد خانواده به صورت جمعی و از دیدگاه مردمی عادی بنویسند و گویا قرار است روایت تاریخ به دست مردم معمولی و از نقطه نظر آنها نسبت به وقایع تاریخی نوشته شود.
در ادامه شاهترابی به این نکته اشاره کرد که زمان مقوّم تاریخ است، و گفت: تاریخ نوشتن بدون ملاحظه زمان اصلا ممکن نیست، اما نکته این که تاریخ رسمی به دست زورمندان و حاکمان نوشته شده و میشود و در نگاه مدرن تاریخنگاری اقشار پایین دست و فرودست جامعه و تاریخ از پایین به بالا موضوع میشود و اهمیت پیدا میکند. از این جاست که تغییر نگرش و حرکت را نسبت به تاریخ داریم. در «سال سی» از این جهت یک نوع تاریخنویسی غیررسمی دربارهی رخدادهای تاریخ معاصر ایران میبینیم. ارجاعات تاریخی خوبی هم دارد و آنچه هست و مهم است، این است که نویسنده صریح و مشخص از عنصر زمان و تاریخ استفاده میکند و استفادهاش تزیینی نیست بلکه تاریخ را بازسازی هم میکند، به یک شکل متفاوت و به گونهای روایت میکند که ما از آن زاویه ندیدهایم. به خصوص در این روایت آن چیزی را از این فرهنگ و مردم نشان میدهد که جزو سنت است و در گذر زمان فراموش میشود. زمان با این سنت پیوند میخورد.
در پایان جلسه نویسنده کتاب «سال سی» به این نکته اشاره کرد که رمان سال سی تجربهای مربوط به اوایل سی سالگی اوست و یادآور شد: خوانده شدن و نقد اثر چند سال بعد از انتشار آن نشانهای خوب بر این موضوع است که تلاش او برای خلق این اثر چندان بیهوده نبوده است.
ابوالفتحی با اشاره به اینکه تجربهی نوشتن سال سی و بازخوردهایی که از مخاطب گرفته است بر رویکرد و استراتژی نوشتاری رمان تازهاش با نام «ایشان» تاثیری بارز داشته است، بیان کرد: به گمان من نویسندگی یک فرایند است و هیچ فردی با نوشتن یک، دو یا سه کتاب نمیتواند خود را نویسنده فرض کند. همانگونه که کسی با کشیدن یک تابلو، نقاش محسوب نمیشود. آنچه مهم است این است که «سال سی»، در فرایند نوشتاری من گامی رو به جلو بوده، در صورت تداوم این فرایند در چهارچوب اندیشهای و رواییای که جهان داستانی من را شکل خواهد داد، با قرائتهای تازهتری مواجه خواهد شد.
وی با اشاره به دقت نظر منتقدان حاضر در این برنامه، افزود: به هنگام نوشتن «سال سی»، باورپذیر ساختن همزیستی میرزاسعید و سهراب یکی از دغدغههای مهمم بود و اینکه به باور منتقدان در این امر موفق بودهام، باعث میشود که حس کنم مسیر را چندان اشتباه نرفتهام، هر چند بیشک «سال سی»، اثری کمنقص نیست.
نظر شما