کتاب «زنی در برلین» یادداشتهای پنهانی و روزانه زنی در خرابههای برلین در زمان اشغال آن از سوی ارتش شوروی است که با قلم خود مصائب آن روزها را با صراحت و شفافیتی کمنظیر ثبت کرد. توصیف روابط پیچیده میان نظامیان روس و بازرگانان مصیبتزده، تعرضات گروهی به زنان، کار سخت و طاقتشکن در ازای دریافت آذوقه کوپنی...
ناشر کتاب که مدتها به دنبال امتیاز چاپ و ارتباط و آشنایی با نویسنده کتاب است، درباره ویژگی کتاب مینویسد: شاید تصادفی نباشد که کتاب فوقالعاده همچون «زنی در برلین» سرنوشتش چنین نامتعارف داشته است؛ نخستین بار در 1953 منتشر میشود، بعد به حاشیه میرود. دههها در محاق میماند تا اینکه اندک اندک از نو سر برمیکشد، بازنشر میشود و درست نیم قرن پس از نگارشش شهرت جهانی مییابد.
وقایع توصیف شده در کتاب نیز به همین اندازه خارقالعاده به نظر میرسند: نویسنده زنی ساکن برلین، یادداشتهایی دقیق و همراه با جزئیات ارائه میدهد، ماجراهایی که بر خودش و همسایگان و دوستانش از اواخر آوریل تا اواسط ژوئن 1945 میگذرد، زمانی که آلمان شکست خورده، هیتلر خودکشی کرده و برلین در اشغال ارتش سرخ است. همچنین به نظر میرسد که نویسنده یادداشتها را با هدف انتشار در آینده نوشته باشد. «دستنویسهای شخصی» ای که در فاصله آوریل تا ژوئن 1945 در سه دفترچه (و البته چند برگ کاغذ که با دستپاچگی اضافه شدهاند) قلم انداز و شتابزده مینوشت، اساسا برای حفظ ته مانده عقل و شعورش در جهانی آکنده از بیاخلاقی و ویرانی بود. بخش نخست این نوشتهها عملا نوشتههای زیرزمینیاند، دفترچههایی که در پناهگاههای حملات هوایی، زیر آتش توپخانه و همزمان با غارت، دزدی، سوءاستفادههای جنسی و تجاوزهای سربازان فاتح ارتش سرخ. در وقتهایی که اندک آسایش و امنیتی دست میداد، نوشته شدهاند.
نویسنده فقط یک مداد داشت و ناچار زیر نور شمع مینوشت، چون برق برلین آن موقع دیگر قطع شده بود. او در پناهگاه در حالی که بر اثر فقدان اطلاعات از وسعت دید کمی برخوردار بود، به حیاتش ادامه داده است. دسترسی به اخبار جهان خارج، در نبود مطبوعات و رادیو و تلفن، تنها از طریق شایعات میسر است. وقتی اوضاع شهر کمابیش به حالت عادی برمیگردد. نویسنده، چشماندازش را وسعت میبخشد و شروع میکند به نوشتن گزارش زندگی در ساختمان مسکونیاش، سپس محلهاش، بعد از کارها و وظایفی که مکلف به انجام دادن آنهاست و نیز از تماسها و روابطش با دیگر همسایه ها مینویسد.
در ابتدای ژوئیه، زمانی که اوضاع اثبات و آرامش بیشتری پیدا کرده، فرصت میباید محتوای سه دفترچهاش را با ماشین تحریر پاکنویس میکند. طی این روند کلمات به جمله تبدیل میشوند، کنایات روشنی و وضوح مییابند. صفحات و برگهای گمشده به ترتیب سر جای خود قرار میگیرند، نتیجه 121 صفحه کاغذی خاکستری نامرغوب است، از همانها که در دوران جنگ تولید میشد. این صفحات ... که یک کارشناس خبره دفاتر خاطرات قرن بیستم آنها را با دفترچههای اولیه مطابقت دادهاند... کارکردی همچون کیفرخواستی ویرانگر دارند و اطلاعات ما را از آن دوره زمانی تکامل میکنند.
نویسنده به دلایلی که خواننده میتواند حدس بزند تمایل داشته ناشناس بماند و من به عنوان مسئول بازنشر متن او خودم را ملزم به رعایت خواسته قلبی او میبینم. شیوه نگارش و شرح وقایع حکایت از آن دارد که نویسنده آن تازه کار نیست. روزنامهنگاری است کارآزموده. از خود روزنوشت آشکارا چنین برمیآید که نویسنده سفرهای خارجی متعددی در نقش خبرنگار داشته است. از جمله مقصد سفرهای بیشمارش اتحاد شوروی است که همان جا چند کلمه روسی یاد گرفته است. به گمان ما پس از روی کار آمدن هیتلر برای ناشری یا برای برخی از ماهنامهها کار میکرد.
سرانجام خانم مارک در سال 2007 اطلاع داد که نویسنده فوت کرده و کتابش پس از چهل سال ماندن در محاق میتواند دوباره منتشر شود. تا آن زمان، شرایط سیاسی در آلمان و اروپا تغییراتی جدی را پشت سر گذاشته بود و انواع. اقسام خاطرههای سرکوب شده داشتند از نو سر برمیآوردند. در نتیجه دیگر انتشار کامل روزنوشت مشکلی نداشت، ضمن اینکه اگر پیشتر قطعاتی برای اجتناب از پرداختن به مسائل حساس یا محافظت از حریم شخصی فرد در قید حیات حذف شده بود. حالا به متن بازگردانده میشد. در عین حال، طرح نکاتی که در زمانی دور و دراز تابو به حساب میآمد اکنون ممکن مینمود. موضوعاتی مثل همکاری بسیار گسترده با نیروهای اشغالگر در فرانسه، هلند و جاهای دیگر؛ یهودی ستیزی در لهستان؛ بمباران گسترده و بیوقفه غیرنظامیان و پاکسازی نژادی در اروپای پس از جنگ – مسالهای که طی سالیان بسیار متاثر از نسلکشی آلمانیها کوچک شمرده میشد – اینک به مواردی قابل توجه برای تحقیق و رسیدگی تبدیل شده بود.
آخرین نبرد بزرگ اروپایی در جنگ جهانی دوم نبرد برلین بود که سرانجام در 2 مه 1954 به سقوط پایتخت رایش سوم انجامید. از برلین جز ویرانهای باقی نمانده بود و بازماندگان شهر که عمدتا زنان و سالمندان و کودکان بودند در وضعیتی آخر زمانی روزگار میگذراندند. غذای بخور و نمیری گیرشان میآمد و در بقایای بناهای ویران روزگار میگذراندند. در این گیر و دار بود که سربازان شوروی شهر را اشغال کردند و بر مصائب آوار افزوده شده بر جشم و جان بازماندگان صد چندان افزودند روسها در هشت هفتهای که شهر را در اشغال خود داشتند تمام خسم و شهوت انباشته در وجودشان را بر بازماندگان شکست تحمیل کردند.
کتاب «زنی در برلین» با ترجمه سیامند زندی در 382 صفحه از سوی نشر نو منتشر شده است.
نظر شما