ناصر فیض شاعر و طنزپرداز گفت: شعر گفتن تخصص و شعر طنز گفتن فوق تخصص است؛ به اعتقاد برخی بزرگان شعر ادبی را نمیشود ترجمه کرد مگر اینکه یک متن ادبی سهلالوصول باشد، یعنی اینکه مفهومی باشد که در همه کشورها یک معنی یکسان داشته باشد.
ناصر فیض، شاعر و طنزپرداز درباره ترجمه متن طنز گفت: سوالی که در این حوزه پیش میآید، این است که آیا متن ادبی را میشود ترجمه کرد؟ حالا میخواهد متن موزون یا غیرموزون باشد. مثلا تاریخ بیهقی را میتوان ترجمه کرد؟ یا گلستان سعدی؟ پاسخ من به این سوالها «نه» است؛ چراکه وقتی ترجمه میکنیم شاید معنای تحتالفظی را بیان کنیم؛ اما ادبیات را به خوبی درک نخواهیم کرد. در طنز این ماجرا بدتر است ؛چراکه شعر گفتن تخصص و شعر طنز گفتن فوق تخصص است. به اعتقاد برخی بزرگان شعر ادبی را نمیشود ترجمه کرد، مگر اینکه یک متن ادبی سهلالوصول باشد، یعنی اینکه با مفهومی روبهرو باشیم که در همه کشورها معنی یکسان داشته باشد.
وی افزود: سوالم این است که اصلا اثر هنری را که مکتوب میشود، میتوان ترجمه کرد؟ به نظرم غریب به اتفاق، شدنی نیست؛ برای مثال، شعری را برای ترجمه به زبان ترکی استانبولی به من دادند و در ترجمه آن متوجه شدم که میتوان ترجمه کرد، اما ممکن نیست مفهوم را به مخاطب برسانم و شما تصور کنید که در متنی طنز با کاری بسیار دشوارتر روبهرو هستید؛ چراکه در طنز با تشبیهات، ایهام و استعارههای بیشتری طرف هستید.
این شاعر و طنزپرداز با اشاره شرایط ترجمه گفت: پس کسی که مترجم است باید تسلط کافی روی زبان مبدا و مقصد داشته باشد؛ از طرفی احاطه کافی روی ضربالمثلها و اصطلاحات نیز ضروری است؛ چراکه اصطلاحات یک معنای ظاهری دارد و یک معنای باطنی که معنا و مفهوم را به مخاطب میرساند و از این جهات بسیار مهم است.
وی ادامه داد: خیلیها معتقدند که شعر ترجمهپذیر نیست؛ چراکه مثلا جغد در فرهنگ ما شوم و بد یمن است؛ اما در کشورهای دیگر این معنا و مفهوم ندارد. به نظرم برای ترجمه کردن باید ابتدا دنبال کشورهایی برویم که فرهنگشان نزدیک به فرهنگ ما باشد؛ این به این معنی نیست که سراغ ترجمه بقیه آثار نرویم؛منظورم این است که اگر فرهنگ آن کشور به فرهنگ کشورمان نزدیک باشد در ترجمه، مفاهیم راحتتر منتقل خواهد شد؛ بنابراین اولیتمان را باید روی این کارها بگذاریم.
فیض با گلایه از کسانی که به طنز با زبان محلی میپردازند، گفت: با کسانی که به دنبال طنز با زبان محلی میروند مخالف هستم؛ چراکه درجهای از تمسخر در آن دیده میشود و این کار درستی نیست که وقتی کم میآوریم از این موضوع استفاده کنیم. برای مثال چرا همه قهوهچیها را در فیلمهایمان با لهجه ترکی نشان میدهیم و این خود باعث میشود که همه فکر کنند نگاه شما به این قوم نگاه درستی نیست و اگر در آینده با این فرمان جلو برویم به مشکل میخوریم.
وی با اشاره به اینکه پایه و اساس طنز پارادوکس و تناقض است، انتقال مفاهیم کمدی را در متن دشوار دانست و یادآور شد: در نمایش مشکلات کمتری برای نشان دادن کمدی وجود دارد؛ چراکه خرقعادت در یک کشور طنز و خندهآور محسوب میشود، درحالیکه این رفتار در یک کشور دیگر رفتاری عادی و معمولی به شمار میرود. مثلا شاید رفتار روزانهای برای ما خیلی معمولی باشد؛ اما همان رفتار در کشور دیگری خندهدار است.
فیض در ادامه با اشاره به تاریخ ترجمه در ایران گفت: بحث ترجمه از زمانی شروع شد که عدهای برای تحصیل به خارج از کشور سفر کردند و آن موقع بود که تازه بحث ترجمه آغاز و رمانهای متعدد و معروفی ترجمه شد. با این حال، در میان آثار ترجمه شده، طنز کمتر دیده میشد و مردم به آثار تازه منتشر شده در زمان مشروطه هجوم برده بودند؛ البته طنز جایگاه و منزلت خود را همچنان داشت چراکه طنز در آثار شاعران و نویسندگان بود و قدمت طولانی مدت داشت و شاید در زمان متجدد آن دوران، نیاز به کتابهای مختلف دیگر نسبت به کتابهای طنز بیشتر بوده است.
وی افزود: اگر قسمت لودگی را در طنز کنار بگذاریم، تعریف درستی که از طنز داریم طنز معترض است که جوهره اصلی آن اعتراض است و گاها اگر در طنز مشکلات را گردن فرهنگ کشور دیگری بیندازیم، مشکلات داخلی کمتری پیش میآید. مثلا شاعری شعری درباره شاه سروده باشد که از آن ایراد بگیرند و آن توجیه خود را داشته باشد که آن شعر برای همان زمان است.
فیض در ادامه این نشست درباره متنهای ادبی در فضای مجازی گفت: فکر میکنم، ایجازی که در آثار فضای مجازی است با توجه به مخاطب کمحوصله امروز این نوع اطلاعرسانی را میطلبد، یعنی استفاده از ایهام و ضربالمثل مناسبتر؛ اما در بحث متون کوتاه قطعا عناصر بلاغی بیشتر خودش را نشان میدهد. یعنی تشبیهات و استعاراتی که در متنهایمان استفاده میکنیم، بیشتر و نمایانتر است؛ چراکه در فضای مجازی مخاطب حوصله و وقت خواندن متنهای طولانی را ندارد، پس باید از همه آرایهها استفاده کنیم تا معناومفهوم را به خوبی به مخاطب برسانیم.
این شاعر درباره ترجمه رمان گفت: هیچ وقت رمان را برای ترجمه انتخاب نمیکنم؛ چراکه مجموعهداستان میخوانم و اگر هم نفهمم بارها میخوانم تا اینکه معنا و مفهوم داستان دستم بیاید و آن وقت به راحتی ترجمه میکنم؛ اما ترجمه کردن رمان کار هر کسی نسیت و اگر بخواهم ترجمه کنم باید کمکم کتاب را بخوانم و این کار را انجام دهم و اینگونه داستان از دستم خارج میشود و امکان اینکه متوجه منظور نویسنده نشوم است و به طور کلی ساختار رمان از بین میرود به همین خاطر متنهای کوتاهتر برای ترجمه سهلالوصولتر هستند.
فیض در پایان گفت: کسانی را میبینم که با کمی آشنا بودن به زبانهای دیگر سراغ ترجمه میروند که باید بگویم ترجمه کردن کار بسیار سختی است و پیشنهادم این است که به سراغ مترجمان شناخته شدهتر برویم و سراغ کتابهایی که در بعضی فرهنگسراها و انتشاراتی که معلوم نیست کجاست نرویم. مثلا کتابی که مرتضی ممیز روی آن خط کشیده باشد از کتابی که ناصر فیض در آن نقاشی کشیده باشد بهتر است؛ چراکه کتابی خوب است که دارای ناشر خوب، نویسنده خوب، مترجم خوب، ویراستاری خوب، تصویرگری و طرح جلد خوب باشد؛ یعنی مجموع اثر، کار درست و درمانی باشد.
نظر شما