در نشست نقد و بررسی کتاب «زندگی در روزهای قرمز» مطرح شد؛
اولین کتاب ادبیات مقاومت در موضوع کرونا / این کتاب نه داستان است و نه گزارش صرف
محسن باقری اصل معتقد است: «زندگی در روزهای قرمز» اولین کتاب ادبیات مقاومت در مورد موضوع کرونا بوده که نویسنده در دل واقعه رفته است؛ مقاومتی که خیلی مهم بود.
در بخش ابتدایی این نشست علیالله سلیمی در ارزیابی اولیه خود از کتاب «زندگی در روزهای قرمز»، گفت: طراحی هوشمندانه جلد کتاب که با عنوان هماهنگ است، این موضوع را به ما یادآوری میکند که بیماریای وجود دارد که همه مردم با آن آشنا هستند. بیماریای به نام کرونا. قصهای سه ساله که هنوز ابعاد ناشناختهای دارد که نوشتن راجع به آن موضوعی وسوسهکننده برای نویسندگان است، چراکه علاوه بر تاثیرگذاری آن بر حوزه فردی و خانوادگی که میتوان گفت از هر خانواده یک نفر درگیر این بیماری شده، تأثیرات مهمی در بعد اجتماعی و اقتصادی جامعه هم گذاشته است.
وی ادامه داد: حال ما نویسندهای داریم که روایت خاص خودش را در این اثر از این موضوع ارائه کرده است. در وهله اول وقتی کتاب را میخوانی متوجه میشوی که نه داستان است و نه گزارش صرف، چراکه تهیه گزارش از یک واقعه بیشتر کار خبرنگاری است که تلاش بر حفظ مستند بودن واقعه دارد. اما آقای باقریاصل بهعنوان یک نویسنده سراغ این قضیه رفته و تعمداً تأکیدی بر مستند بودن واقعه نداشته است و حتی پرستارها و کادر درمان را با صفتهای اختصاصی خودش صدا میزند. پس در واقع اثر گزارشی است به قلم یک نویسنده. در حقیقت نویسنده خواسته تأملات روحی خودش را در مواجهه با بحرانی به نام کرونا بیان کند. نکته مهم دیگر داستان، زمان است. زمانی که نویسنده مشغول به کار شده است. ایام عید که اوج کروناست و واکسنی در کار نیست.
این نویسنده و منتقد ادبی در ادامه توضیح داد: همه مردم از این بیماری ناشناخته میترسند و با این آگاهی این نویسنده وارد بحران شده و این کار منحصربهفرد است، چراکه نویسنده از جان گذشته و خطر کرده است. در واقع نویسنده با این کار تخیل را حذف کرده و بنا را بر واقعیتگویی گذاشته، هرچند که تأملات روحی و احساسات و تصورات شخصی خودش را هم دخیل کرده است. مثلا وقتی صحنه مرگ کسی را میبیند برمیگردد به زیباییهای زندگی و رویاهایی که در سر داشته است و حتی وارد ذهنیات بیماران میشوند و رویاهای آنها را متصور میشود. پس تخیل را به آن شکل که باید در داستان نمیبینیم و نویسنده سعی کرده به قلب وقایع رسوخ کند و بحران را از نزدیک لمس کند و مطالبی را ارائه بدهد که بعدا دستمایه کار دیگران بشود.
سلیمی در بخش دیگری از سخنان خود، گفت: اثر از لحاظ زمانی خیلی پروسه طولانیای ندارد. شخصیت اصلی یا راوی یکی یا دو شب قبل از عید وارد بیمارستان میشود و دوم عید برمیگردد و از موقعیت خارج میشود. ما یک صحنه دیگر داریم که این حس را به مخاطب منتقل میکند که احتمالا خود راوی درگیر بیماری شده و در خانه قرنطینه شده است. در حقیقت واقعه اصلی همان چند روز در بیمارستان است تا زمانی که او را از بیمارستان بیرون میکنند.
وی افزود: کتاب در ردیف آثاری است که نویسنده بحران را تشخیص داده و احساس کرده که رسانهها اصل واقعه را روایت نمیکنند و او احساس وظیفه کرده که واقعه حقیقی را از نزدیک ببینید و مکتوب کند. نکته دیگر این است که نویسنده سعی کرده روی مسائل جزئیتر دقیق شود، نه ابعاد کلی کرونا که این امر از ویژگیهای مثبت کتاب است، زیرا اگر غیر از آن بود نویسنده دچار کلیگویی میشد. مثل تبعات کرونا در اقتصاد. در بین دانشجویان و .... اما اینجا نویسنده روی کادر درمان بیمارستان مسیح دانشوری زوم کرده است. از طرف دیگر نویسنده روی واکنش آدمهای دیگر روی کادر درمان دقیق شده است.
این نویسنده، درباره یکی دیگری از ویژگیهای این اثر، بیان کرد: نکته دیگر، نثر اثر است. نویسنده سعی کرده گزارشی ننویسد، چراکه در گزارشنویسی سعی بر همه فهم بودن ماجراست، اما در دنیای داستان هرکس برداشت خودش را دارد و در گزارشنویسی اگر طوری بنویسید که دو نفر دو برداشت کنند، این نشانه نقطه ضعف شما است، درست برعکس داستان. آقای باقریاصل یک نثر میانگین را انتخاب کرده است. نثری بین داستانی و روزنامهنگاری. نثری که هم برای عموم قابل فهم است و همه لایههای زیرین داستان بازگو شده است. اگر نثر فقط داستانی بود لحن ایجاد میشد. در صورتی که ما در اثر لحن نداریم و شخصیتها همگی یک جور حرف میزنند.
بخش خاصی از جامعه زیر ذرهبین نگاه نویسنده
وی درباره نکاتی که در کتاب نیاز به اصطلاح دارد نیز توضیح داد: کارهایی از ایندست شروع و پایان مشخصی ندارند. یکدفعه شروع و ناگهان قطع میشوند. در حقیقت فرم کار این است. درصورتیکه میتوانند ادامهدار باشند، چون این ماجرای کرونا همچنان که میبینیم ادامه دارد. در این تیپ کارها یک بخش خاصی از جامعه زیر ذرهبین قرار گرفتهاند. درحالیکه بعدها موضوعات دیگری مثل معیشت و اقتصاد و آموزش خودش را نشان داد. البته ما از این اثر توقع نداریم که به همه ابعاد بپردازد. نویسنده سعی کرده تا آنجا که برایش مقدور است تریبون را در اختیار دیگران قرار دهد، درحالیکه اصل کار بر این است که خودش روایت کند.
سلیمی درباه قهرمان داستان نیز گفت: از دیدگاه مخاطب و خواننده قهرمان در مرحله اول راوی است و در مرحله دوم تک تک پرستارها قهرمان هستند. در حقیقت راوی وظیفه نداشته که در دل بحران قرار بگیرد و میتوانست عافیتطلب باشد و دورادور این وقایع را رصد و روایت کند. مثلا بهصورت تلفنی و مجازی. اما وقتی در دل بحران رفته بهنوعی قهرمان محسوب میشود.
این روزنامهنگار در پایان اظهار کرد: ایندست موضوعات تاریخ شفاهی هستند که در تاریخ رسمی قید نمیشوند. مکتوب میشوند و زیباییاش این است که تاریخ مصرف ندارد و گذشت زمان آنها را کهنه نمیکند. ترکیب گزارشگونگی و ادبیات و قلم نویسنده، اثر را ماندگار کرده است. اثر برای نسلهای بعدی برای کسب اطلاع از این بیماری خیلی ارزشمند است.
«زندگی در روزهای قرمز» یک ریلاستوری است
محسن باقریاصل؛ نویسنده «زندگی در روزهای قرمز» نیز در این نشست درباره گزارش یا داستانی بودن اثرش، گفت: کار ریلاستوری است. در مورد گزارش و یا داستانی بودن اثر باید بگویم که کار قطعا نباید داستانی میشد، چراکه داستانی در دل واقعه وارد نمیشود. همچنین کار قطعا نباید گزارش میشد، کما اینکه بهانه مجوز یکروزه من گزارشنویسی بود. بهعنوان نمونه خارجی این کار میتوان خانم مارتاگِلهُر را آورد. خانم مارتاگِلهُر بهعنوان خبرنگار یک ریلاستوری (روایت داستانی) دارد. وارد اردوگاه میشود و روایت چند صفحهای از داخااُ را مینویسد. این کار از این جهت مهم است که زمانی ما میتوانیم وارد جهان داستان و رمان بشویم که یکسری مراحل را گذرانده باشیم. «زندگی در روزهای قرمز» یک جورهایی این پله را برای من دارد. یعنی برای اینکه داستانتان غیرواقعی نشود، همیشه باید یک پایتان در واقعیت باشد. یعنی کار وجوه استوری یا قصهگویی را دارد و ریل است و ما با واقعیت کار داریم. کار یک جورهایی وجوه تجربهنگارانه هم دارد. الان در دورهای هستیم که باید به یکسری آدمها، وقایع و حوادث باید تجربهنگارانه پرداخت، به این ترتیب مشخصتر بهکار ما میآیند.
اولین کتاب ادبیات مقاومت در زمینه کرونا
وی در ادامه درباره اینکه قهرمان داستان کیست، توضیح داد: واقعیت اینست که چه زمانی کشور وارد کرونا شد. زمانی که طبقه متوسط و رو به پایین و فرودستها است. ما به اندازه کافی تحت فشار اقتصادی و ... و بیمهریها بودیم، حالا علاوه بر آنها درگیری این بیماری ناشناخته هم شدهایم و کاملا محبوس شدیم. اتفاقی که در دیگر کشورها رخ نداده یا درگیری کمتری برای افراد ایجاد کرده است.
این نویسنده افزود: در واقع روایت این ایام، روایت ادبیات مقاومت است. فشارها، دردها، رنجها، ناملایمتها همگی نوعی جنگ است و درگیری با آنها نوعی مقاومت. ماها بارها زمین خوردیم خیلی ها مقاومت کردیم و جان سالم به در بردیم و خیلی هم رفتند. ادبیات اینجا میایستد و نمیگذارد همهچیز تاریک بماند. هرجور شده دنبال روزنهای از روشنایی است. از جهت ضرورت ماجرا باید بگویم باقری معتقد است که «زندگی در روزهای قرمز» اولین کتاب ادبیات مقاومتی است در مورد موضوع کرونا که نویسنده در دل واقعه رفته است. این مقاومت کردن برای من خیلی مهم بود. ما وارد برههای شدیم که فقط باید تلاش کنیم که نجات پیدا کنیم و نمیریم. قهرمان داستان کیست؟ من وقتی وارد ماجرا شدم که در آن زمان که همه چیز ناشناخته و مبهم بود. من پرستار دیدم و با شخصیتهایی مواجه شدم که فوقالعاده بودند. و من عاشق پرستارها شدم عاشقانه به معنای ارُتیک نه، عشقی فراتر. انسان دیدم. خود پرستار هم خودش را در دل بحران داشت میشناخت.
باقری همچنین درباره چالشهایی که در راه خلق اثر با آن روبهرو بود نیز گفت: من قبل از هرچیز از میثم رشیدی مهرآبادی تشکر میکنم که به انتشار کتاب کمک کرد و من را با آقای ادیبی ناشر کار آشنا کرد و کار خیلی شخصی درآمد. اصلا قصد گلهگذاری ندارم. اما اگر این کار در آمریکا چاپ میشد، اتفاقات بهتری برای کتاب رخ میداد. سؤالی که برای من پیش میآید و از نهادهای فرهنگی دارم اینکه کار چه چیزی کم دارد؟ اکنون مسئله این است که بیشتر مردم از وجود چنین اثری بیاطلاع هستند. کتاب، کتابی خوشخوان و روان و جذاب است.
نظر شما